بچه های امروز معرکه اند
95,000 تومان
کتاب داستانی «بچه های امروز معرکه اند» نوشته عزیز نسین با ترجمه داوود وفایی توسط نشر مرکز به چاپ ششم رسید. این کتاب با قالب داستانی، نامه نگاری دو هم شاگردی را در بر می گیرد، اما در خلال مطالبی که به زبان کودکانه بیان می شود، به بزرگ ترها و رفتارشان انتقاد می کند.«بچه های امروز معرکه اند» با رویکردی انتقادی، سیستم آموزشی و تربیتی کودکان و نوجوانان ترکیه را در دهه های ابتدایی قرن بیستم به سخره می گیرد. «بچه های امروز معرکه اند» که برای اولین بار در سال های دهه ۱۹۶۰ در ترکیه منتشر شد، طنز صریح و مشخصی دارد. نسین در خلال طنزهای جاری در این کتاب، با جدیت و قلمی تند، انتقادات خود را نسبت به خفقان و فضای بسته ترکیه آن روز، مطرح کرده است.چاپ اول ترجمه «بچه های امروز معرکه اند» ، اواخر زمستان ۹۴ منتشر شد و در آخرین روزهای فروردین ماه ۹۵ به چاپ پنجم رسید.
در این کتاب خواهید دانست که بزرگترها از نگاه کودکان چگونه دیده می شوند. در این کتاب کودکان به نقد پدر و مادر و معلمشان می پردازند. این کتاب خطای بسیاری از احکام ارزشی در ظاهر ضروری و معتبر درباره ی تربیت کودکان امروز را نشان می دهد. در این کتاب کودکان در برابر بزرگترها به دفاع از خود و حقوق شان می پردازند.
این کتاب مکاتبات دو همکلاسی به نام احمد و زینب است و در ترکیه بارها و بارها به چاپ رسیده است. عزیز نسین در این کتاب به انتقاد از نظام آموزشی جامعه خود و شیوه های غلط تربیتی خانواده ها می پردازد. مطالب کتاب خنده دار است. کتاب در عین برخورداری از جاذبه و کشش لازم، سخت عبرت آموز و پند دهنده نیز هست. همانطور که نویسند خود معتقد است، این کتاب نه فقط برای بچه ها که برای بزرگ ترها هم خواندنی است. در این کتاب خواهید دانست که بزرگترها از نگاه کودکان چگونه دیده می شوند. در این کتاب کودکان به نقد پدر و مادر و معلمشان می پردازند. این کتاب خطای بسیاری از احکام ارزشی در ظاهر ضروری و معتبر درباره ی تربیت کودکان امروز را نشان می دهد. در این کتاب کودکان در برابر بزرگترها به دفاع از خود و حقوق شان می پردازند.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
بچه های امروز معرکه اند
نویسنده | عزیز نسین |
مترجم | داود وفایی |
نوبت چاپ | 13 |
تعداد صفحات | 200 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1403 |
شابک | 9789642132874 |
وزن | 0.243 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
شخصیت باستان … اسکندر مقدونی
کتاب شصت سال صبوری و شکوری – خاطرات دکتر ابراهیم یزدی جلد اول
مانیتیسم شخصی
زمان منفی
کتاب روح و زندگی
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.