بیست هزار فرسنگ زیر دریاها

420,000 تومان

ژول ورن، نویسندۀ فرانسوی که رمان‌های ماجراجویانه‌اش نام او را سر زبان‌ها انداخت، در سال  ١٨٦٣پنج هفته در بالن را تحویل ناشر داد. این رمان با چنان موفقیتی رو‌به‌رو شد که نویسنده و ناشر تصمیم گرفتند به اتفاق هم مجموعه‌ای با عنوان «سفرهای شگفت‌انگیز» و با صحافی متفاوت منتشر کنند؛ کتاب‌هایی نفیس، در قطع رقعی، با گراورهایی سیاه و سفید اثر نقاشان مختلف. از دل این تصمیم ٦٢ رمان و ١٨ مجموعه داستان متولد شد.

داستان‌های ژول ورن چه به لحاظ قصه‌گویی و چه به لحاظ محتوایی به گونه‌ای است که از بچه نه ساله تا آدم نود ساله با آن ارتباط برقرار می‌کند و از خواندنش لذت می‌برد. شاید از این روست که هم شاهکارهای سینمای جهان با اقتباس از آثار ژول ورن ساخته شده، هم کارتون‌هایی برای کودکان و نوجوانان.

گروه انتشاراتی ققنوس، بنا به اهمیت آثار ژول ورن، تصمیم گرفت نسخۀ کاملی از مجموعه آثار این نویسنده را تهیه، ترجمه و منتشر کند تا همۀ مخاطبان به صورتی منسجم با نخستین آثار علمی- تخیلی جهان و پیشگویی‌های علمی این نویسندۀ بزرگ در قالب رمان‌های جذاب و پرکشش او آشنا شوند. این مجموعه از روی نسخۀ بزرگسالِ فرانسوی و بدون هیچ گونه تلخیص و تغییری تهیه شده است و در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد؛ امید است ادای دینی باشد به این نویسندۀ بزرگ و خلأ مجموعه آثارش را در زبان فارسی پُر کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بیست هزار فرسنگ زیر دریاها

نویسنده
ژول ورن
مترجم
محمد نجابتی
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ٦٧٢
نوع جلد سلفون
قطع پالتویی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های فرانسه
نوع کاغذ تحریر
وزن ٦٦٧ گرم
شابک 9786003910577
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.667 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بیست هزار فرسنگ زیر دریاها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب دیگر کسی صدایم نزد

55,000 تومان
معرفی کتاب دیگر کسی صدایم نزد مجموعه حاضر شامل یازده داستان کوتاه از ‘امیر حسن چهل تن’ است که با این عناوین به طبع رسیده است: صله رحم, دیوار سمج شیشه ای, ته شب, چشم هایی به رنگ دریا, دسته گلی برای مرگ, اسرار مرگ میرزا ابوالحسن خان حکیم, داستان مرگ یک انسان, مرگ دیگر چیز مهمی نیست, پنجره نمی گذاشت به مرگ فکر کنم, پنجره سبز برگ ها, و ‘دیگر کسی صدایم نزد’: راوی پیرمرد خدمت کاری است که در یک خانه اعیانی زندگی می کند که ارباب خانه و نیز همسر پیرمرد ‘بتول’ که او نیز خدمتکار بود چندی پیش در گذشته اند. پیرمرد در این خانه گذشته را مرور می کند و اشاره ای نیز به وقایع دوران انقلاب می نماید.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.

کتاب جودی دمدمی مجموعه دوم جلدهای 6 تا 10

595,000 تومان
توضیحات
نام کتاب:خرید کتاب مجموعه جودی دمدمی جلدهای 6 تا 10 با قاب از نشر افق ناشر:افق نویسنده:مگان مک دونالد مترجم:محبوبه نجف خوانی

عشق نامرئی-چشم و چراغ 71

185,000 تومان
اریک-امانوئل اشمیت نویسنده سه مجموعه ای درخشان از داستان های کوتاه است. موضوع او در این داستانها به ندرت تغییر می کند: خوشبختی چیست و چگونه می توانیم به آن دست یابیم؟در این آخرین مجموعه ، دو عاشق جوان مخفیانه عاشق کودکی هستند که هرگز قادر به داشتن آنها نخواهند بود. یک پزشک محترم و بازمانده از اردوگاه های کار اجباری نازی ها به لطف عشق به یک سگ مومن ، آرامش درونی پیدا می کند. یک مرد همسر خود را از طریق خاطرات شوهر اول زن دوست دارد. و مادری وقتی عشق را کشف می کند کسی سعی می کند که فرزندش را از او بگیرد. و سرانجام ، دو نفر می فهمند که عشق زندگی خود را از دست داده اند وقتی خود را از طریق چشم یک دختر جوان بیمار می بینند. عشق آسان نیست ، و همیشه یافتن آن آسان نیست. در بعضی مواقع ، موظف است که هنجارهای اجتماعی را دور بزند و بدین ترتیب آنها را دگرگون کند. باید خواسته شود، جسته شود و مورد دفاع قرار گیرد. ما نمی توانیم بدانیم زندگی چه چیزی را برای ما کنار گذاشته است. ، اما می دانیم که هرچه که باشد ، تنها در صورت آنکه روی بال عشق متولد شود ، معنی دار خواهد بود. داستانهای اشمیت به ما یادآوری می کند که این واقعیت چقدر صادق است.

عصبانی های عصر ما

110,000 تومان
کتاب عصبانی های عصر ما، اثری نوشته ی کارن هورنای است که اولین بار در سال 1937 منتشر شد. دکتر هورنای در این کتاب، به کاوش در ساختار پایه ای اختلالات عصبی با توجه به بافت فرهنگی مربوط به آن ها می پردازد. موضوعاتی همچون نیاز وسواس گونه به محبت، احساس گناه و تلاش برای رسیدن به قدرت و احترام در این اثر مورد بحث قرار می گیرند. هورنای بیان می کند مشکلاتی که در افراد دارای اختلالات عصبی در فرهنگی مشخص به چشم می خورند، در واقع با ویژگی های زندگی در آن فرهنگ، کاملا همخوانی دارند. او به عنوان مثال بیان می کند تنها در شرایط فرهنگی مشخصی است که می توانیم مادران سلطه جو یا ایثارگر را پیدا کنیم و تنها به خاطر همین شرایط است که چنین تجاربی، در ادامه ی زندگی فرد تأثیرگذار هستند.

مزخرفات فارسی

45,000 تومان
دمار از روزگار یعنی کجا؟ کمتر کسی هست که روزی به کسی وعده نداده باشد دمار از روزگارش درآورد. کلاً دست به تهدیمان خوب است. البته بیشتر وقت‌ها هیچ غلطی هم نمی‌کنیم یا بهتر است بگویم نمی‌توانیم بکنیم، ولی همین که سر طرف داد می‌کشیم: «دمار از روزگارت درمی‌آورم»، دلمان خنک می‌شود. حالا این که بعضی‌ها کینه‌جوتر از بیشتر ما هستند یا دستشان به جایی بند است یا پشتشان به جایی گرم یا اصلاً خودشان منبع گرما و اصل دستگیره‌اند، داستانش فرق می‌کند. این‌جور جاهاست که خبرش را می‌شنویم و برای دیگران هم تعریف می‌کنیم که فلانی یا فلان جا دمار از روزگار فلان کس درآورد. خیلی ساده، یعنی بیچاره‌اش کرد. اما خودِ دمار یعنی چه؟