بیشترش چیزخاصی نیست

125,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب بیشترش چیز خاصی نیست

کتاب بیشترش چیز خاصی نیست نوشته‌ی داگلاس آدامز پنجمین و آخرین مجلد از مجموعه‌ی جذاب و پرفروش «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» است که به ماجرای ادامه‌ی سفر آرتور دنت در کهکشان می‌پردازد.

این رمان مهیج زندگی عادی و روزمره در فضا را به داستانی عادی برای آدم‌هایی تبدیل می‌کند که حالا خانه‌ی آن‌ها، یعنی زمین نابود شده است.

درباره‌ی کتاب بیشترش چیز خاصی نیست

نابودی زمین و خطر از بین رفتن زیستگاه انسان موضوع بسیاری از رمان‌ها و داستان‌های علمی تخیلی است؛ البته در این داستان‌ها اغلب زمین با فداکاری قهرمانان داستان از نابودی نجات پیدا می‌کند، اما اینجا، در کتاب بیشترش چیز خاصی نیست، ما با داستان‌هایی روبه‌رو هستیم که تفاوتی اساسی با سایر داستان‌های علمی تخیلی مشابه دارد. در سلسله کتاب‌های راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها بر خلاف خیلی از داستان‌های فانتزی، زمین در همان ابتدای داستان از بین رفته است و این ویرانی نه‌‌تنها درون‌مایه‌ی اصلی قصه نیست، بلکه در فصل‌ها و کتاب‌های بعدی، هر از چند گاهی به‌عنوان یک مسئله‌ی فرعی و حاشیه‌ای مطرح می‌شود؛ ضمن آن‌که از بین رفتن زمین به هیچ عنوان کار آدم فضایی‌ها نبوده، بلکه تنها در اثر یک حادثه‌ی طبیعی، یعنی برخورد یک ستاره‌ی دنباله‌دار با آن اتفاق افتاده است.

کتاب بیشترش چیز خاصی نیست (Mostly Harmless) نوشته‌ی داگلاس آدامز (Douglas Adams) ادامه‌ی این داستان عجیب‌وغریب است که در فانتزی‌های تازه رخ می‌دهد. سفر آرتور دنت در فضا با یک اتفاق جدید دستخوش وقایع تازه‌ای می‌شود.

او که مشغول گشت‌وگذار در کهکشان است، متوجه می‌شود زن مورد علاقه‌اش به خاطر یک سوءتفاهم در فضا ناپدید شده. همین‌طور سفینه‌ای که در آن به گشت‌وگذار مشغول است، دچار سانحه و در نقطه‌ای نامعلوم گرفتار شده است. بااین‌حال آرتور اگرچه مهارتی بیشتر از درست کردن ساندویچ ندارد، تسلیم شرایط نمی‌شود و تصمیم قاطعی می‌گیرد.

آرتور با این تصمیم مرتکب یک اشتباه بزرگ می‌شود و دیری نمی‌گذرد که جهنمی بزرگ برپا می‌شود؛ او با یورشی همه‌جانبه و چندبعدی مواجه می‌شود که زندگی او و بقایای زمین را تهدید می‌کند؛ حالا او با این چالش مواجه است که از این خطر بزرگ جان سالم به در ببرد.

آرتور باید به‌عنوان یک گزارشگر بین‌کهکشانی وظیفه‌ی خودش را انجام دهد؛ درحالی‌که در سوی ماجرا ناخواسته باید از تنها DNA برجای مانده از انسان زمینی هم محافظت کند؛ او در یک ماجرای طولانی و ادامه‌دار تلاش خود را برای حفظ بقایای زمین که در ابتدای داستان‌های راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها صدمه‌های جدی دیده بود، ادامه می‌دهد، اما نیروهای مهاجم مأموریت دارند تا برای جلوگیری از درست از آب درآمدن طالع‌بینی‌ها کار خود را تا آخر پیگیری کنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

 بیشترش چیزخاصی نیست

نویسنده
 داگلاس آدامز
مترجم
آرش سرکوهی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 239
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220107064
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بیشترش چیزخاصی نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.

به هواي دزديدن اسب ها

47,000 تومان
پر پترسون در رمان «به هوای دزدیدن اسب‌ها» با اختیار روزهای پیری زنی در پایان قرن بیستم میلادی قرنی را روایت می‌کند که افراد بسیاری را اسیر خود کرده است. قرنی که هم جنگ‌های بزرگ داشت و هم انقلاب‌های فراوان. قرنی که افراد بسیاری را اسیر خودش کرده است و افراد بی‌شماری را قربانی خویش. قرن بیستم میلادی برای هر اروپایی قرنی به‌غایت رنج‌آور بوده است. قرنی که در آن شکافی عمیق نسل‌ها را از یکدیگر متمایز کرده و افراد هر خانواده را چنان از یکدیگر جدا کرده است که به بیگانگانی می‌مانند که هرگز یکدیگر را نشناخته‌اند و مجبورند از نو به دنبال یکدیگر بگردند. پیرزنی تنها، در کنار جنگل و رودخانه‌ای که هیچ حادثه‌ی غریبی ندارد، در اواخر قرن بیستم فردی را می‌بیند که یادآور روزگار گذشته است، روزگار کودکی و شیطنت، نوجوانی و ماجراجویی، آن هم در زمانی که جنگ بزرگ دوم جهانی افراد را به بازی می‌گیرد و سرنوشت‌شان را به طعنه تسخیر می‌کند. پترسون در این رمان توانسته است قصه‌ای ببافد که سرنوشت بسیاری بوده است. پا گرفتن در میان آشوب جنگ‌های بزرگ حادثه‌ی تازه‌ای نیست. سرکشی به گذشته و مرور قرنی اتفاق تازه‌ای نیست. اما پترسون این‌بار زنی نروژی را، زنی از اهالی منطقه‌ی ساکن و خاموش اروپا، راوی رمان خودش می‌کند تا نشان دهد که جنگ تا کجا می‌تواند سرنوشت افراد را درگیر کند و مرگ را برای‌شان به ارمغان بیاورد. به هوای دزدیدن اسب‌ها فقط راوی جنگ و نابودی نیست، بلکه با اختیار سرنوشتی زنده و پویا سرنوشت نسلی را مرور می‌کند که از پس مصایب زیستن برآمده و آن را شایسته‌ی نامش کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

بهار 63

5,000 تومان
مجتبی پورمحسن در «بهار 63» نخستین رمانش، از شیوه ی روایتی تک گویی برای روایت داستان عشق و خیانت استفاده می کند. راوی داستان بیست‌و‌چهار بخشی شخصیتی به نام فرزین است که خود را به خاطر خیانت هایی که کرده، محاکمه می کند. به گفته ی خودفرزین، او هزار و یک دلیل برای خیانت نکردن دارد، اما خیانت می کند. شریک های عاطفی زندگی خود را فریب می دهد و به آن ها دروغ می گوید. سرگذشت او، سرگذشت نسل سر خورده و اندوهگین ایران امروز است. سرگذشتی آکنده از نا راستی ها و شکست ها. فرزین می‌داند که دلایل بی‌شماری برای خیانت نکردن دارد اما دائما این کار را می‌کند. او با شرح خیانت‌هایش، دروغ‌هایی که به همسرش می‌گوید و فریب‌هایی که به خورد او می‌دهد، روایتی از سرگذشت نسل سرکوب‌شده و غمگین ایران کنونی را به دست داده. سرگذشتی که از نا‌راستی‌ها و شکست‌ها پر شده است. مخاطب در طول مطالعه‌ی رمان با شهر رشت، خیابان‌هایش، مغازه‌هایش و... آشنا می‌شود. نویسنده در این اثر عشق میان شخصیت‌های داستان، بحث‌های جدی به سبک ژان لوک گدار در مورد ادبیات، سینما و زندگی، صحبت‌هایی که به همه چیز شباهت دارد به جز یک زندگی معمولی، را به نمایش می‌گذارد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «از زمان کودکی پدر و معلم مدرسه برایمان تکرار می‌کنند، خیانت نفرت‌انگیزترین چیزی است که می‌توان تصور کرد. اما خیانت چیست؟ خیانت کردن از صف خارج شدن است، خیانت، از صف خارج شدن است. میترا زیر این جمله‌ها خط کشیده بود، می‌گفت درکت می‌کنم تو نمی‌خواهی خیانت کنی، تو دوست داری از صف خارج شوی. میترا فکر می‌کرد وجدانم درد می‌کند، پای کندرا را کشیده بود وسط تا متقاعدم کند، او می‌دانست من از صف خارج شده‌ام. اما نمی‌دانست در کدام خط قرار گرفته‌ام. سما آمده بود دفتر و نشسته بود کنارم.»

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12/ یک سرمگس توی سوپم افتاده!

7,000 تومان

یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12

کتاب یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.

تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستان‌هایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزه‌ی دکتر زئوس که برای کتاب‌های «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.

این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروش‌‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچه‌ی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی می‌گردد.

این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.

تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعه‌ای تمام‌عیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستان‌هایی مهیج را مطالعه می‌کنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگه‌های روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستان‌هایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.

"فکر می‌کنی مگس‌ها حشره‌های موذی و اعصاب خرد‌کنی هستند؟ فکر می‌کنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده‌ای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر می‌کردی مگس‌ها می‌توانند باهات دوست بشوند؟"

ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود

350,000 تومان
تیم فوتبال هفت نفره سوتوآلتو، فقط یه تیم فوتبال دبستانی معمولی نیست. تیم فوتبالیه که همیشه خدا توی جدول از آخر اول بوده. اگه بخوای خوب بهش فکر کنی این خودش یه دستاورد به حساب میاد.
اما حالا دیگه وضعیت فرق کرده. بهمون اخطار دادن که باید حتما یه بازی رو ببریم وگرنه تیممون رو منحل میکنن و به جاش، مدرسه یه گروه موسیقی پوسیقی یا یه همچین چیز حوصله سربری تشکیل میده.
بعدشم بالاخره یه تیم باید باشه که ته جدول باشه. جدول بدون ته که نمیشه. تازه! ما بیشتر وقتا برای بالا بردن روحیه تیم مقابل بود که اجازه میدادیم اونا ببرن وگرنه عمرا میتونستن حریفمون بشن.هه..ای بابا! کیو میخوام گول بزنم آخه؟
ما چند ساله که ته جدولیم ولی الان وقتشه که دیگه یه تیم واقعی باشیم و نشون بدیم نمیتونن ما رو از هم جدا کنن. ما تصمیم گرفتیم که هر اتفاقی بیفته با هم باشیم و انقدر خوب بازی کنیم که همیشه یه تیم بمونیم اما تو بازی بعدی که ما تمام تلاشمونو میکنیم و بازی داره به نفع ما پیش میره، اتفاقی می افته که بوی توطئه میده.
یه نفر نمیخواد ما برنده بشیم. اما کور خونده ان. ته و توی قضیه رو درمیاریم چون عشق فوتبالیم. جدول ته داره ولی عشق فوتبال ته نداره. اگه مثل ما عاشق فوتبال و ماجراجویی هستین پس بزن بریم.
سفارش:1
باقی مانده:1

پاییز 32

88,000 تومان
رضا جولایی نویسنده‌ی‌با سابقه‌ای است. کارش را از سال 1362 با انتشار مجموعه داستان حکایت سلسله‌ی پشت کمانان آغاز کرد. او که در طول چهار دهه‌ی اخیر در اتمسفر ادبیات داستانی حضور داشته، تاریخ در همه‌ی آثارش حضوری پر رنگ دارد و به مثابه نخ تسبیح قصه‌هایش را به یکدیگر مرتبط می‌کند. رمان‌خوان‌های حرفه‌ای که در سال‌های اخیر او را با آثاری هم‌چون سوء‌قصد به ذات همایونی، شب ظلمانی یلدا و شکوفه‌های عناب به یاد می‌آورند، خوب می‌دانند که نویسنده‌ی محبوب‌شان از تاریخ تنها به عنوان بستری برای روایت داستان استفاده می‌کند. تاریخ برای او گذشته‌ای داستانی است که هر چیزی در آن ممکن است: «عده‌ای از دوستان معتقدند شکوفه‌های عناب به شدت رمانی تاریخی است، اما به گمان من به جز ماجرای اعدام میرزا جهانگیرخان، تمام راوی‌ها مانند قزاق روس، همسر جهانگیرخان، منشی‌اش داوودخان و ... کاملا تخیلی هستند.» داستان‌های مجموعه‌ی «پاییز 32» نیز در چنین بستری روایت می‌شوند. گذشته‌ای که وهم و جادو در آن وجود دارند. واقعیت نیز اگر دیده شود در واقع همان وهم است که مردم گرفتارش هستند. افرادی که برای کشف کردن حقیقت روانه‌ی کوی، برزن و بیابان می‌شوند و به آداب و رسوم اهمیت نمی‌دهند. این آدم‌ها، این داستان‌ها همان‌هایی هستند که در هیچ تاریخی اشاره‌ای به آن‌ها نمی‌شود و در ذهن زیبای نویسنده‌ای زندگی می‌کنند. جایی که بالاخره فرصتی برای دیده شدن پیدا خواهند کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2