بیمار و روانکاو

10,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب بیمار و روانکاو نسخۀ تجدید‏نظر‏شدۀ کاملی از کتاب کلاسیک و مشهور سندلر، دیر و هولدر در باب مفاهیم پایۀ روانکاوی است. بیش از سی سال از چاپ نسخۀ اول این کتاب گذشته است و طی این مدت، مفاهیم بالینی روانکاوی پیشرفت‌های بسیاری داشته ‏است، اما کتاب بیمار و روانکاو همچنان به‌عنوان مرجعی معتبر در دانشگاه‌ها و انستیتوهای روانکاوی تدریس می‌شود. موقعیت درمان، اتحاد درمانی، انتقال و انتقال متقابل، مقاومت، واکنش درمانی منفی، برون‌ریزی، تعبیر، بینش و حل وفصل، مفاهیم کلیدی نظریۀ روانکاوی هستند که با بیانی شیوا و نگاهی دقیق به تاریخچۀ تحول هریک، در این کتاب مورد بحث قرار گرفته‌اند.

به‏علاوه، بدون جهت‌گیری نظری خاصی، عقاید مختلف نظریه‌پردازان معتبر در روانکاوی در مورد تمام مباحث گردآوری و مطرح شده است. بنابراین خواننده می‌تواند ضمن آشنایی مقدماتی با نظرات مختلف و مقایسۀ آنها، به‌نوعی جمع‌بندی معنایی و نظری دست پیدا کند. با توجه به کمبود منابع معتبر دانشگاهی برای دروس مرتبط با روان‌درمانی تحلیلی و روانکاوی، کتاب بیمار و روانکاو می‏تواند برای دانشجویان مقاطع مختلف در رشته‌های روان‌شناسی، دستیاران روان‌پزشکی، روان‌شناسان، روان‌پزشکان و تمامی علاقه‏مندان، فرصت مغتنمی برای یادگیری و تفکر فراهم آورد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002002716 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

بیمار و روانکاو

نویسنده
سندلر ، دیر ، هولدر
مترجم دکتر نهاله مشتاق با همکاری مریم اصل ذاکر ، معصومه فلاح
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 221
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول 1402
موضوع
روان‌درمانی و مشاوره
نوع کاغذ ——-
وزن 291 گرم
شابک
9786002002716

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.291 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بیمار و روانکاو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حکایت‌های فلسفی (برای حفظ زمین)

49,000 تومان
این کتاب از مجموعه حکایت‌های فلسفی برای حفظ زمین و به منظور توجه به ارتباط آدم‌ها با طبیعت تدوین شده است . نویسنده در این کتاب سعی نموده حکایت‌هایی را جمع‌آوری نماید که در سنت‌های مردم سراسر جهان یافت شود . دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های امروزی بوم‌شناسان در اکثر این حکایت‌ها دیده می‌شود . مثلاً این تفکر که «زمین مال ما نیست ، ما آن را ارث برده‌ایم و آن را به فرزندانمان تحویل می‌دهیم» از نمونه تفکراتی است که مورد بحث قرار گرفته است . طبیعت همواره به ما یادآوری می‌کند که نظم را به آن برگردانیم. ما نمی‌توانیم همچون تنها اربابان زمین رفتار کنیم و به منابع بی‌پایان آن چنگ بزنیم . لازم است به پندها و حکمت‌های دیگر تمدن‌ها هم گوش فرا دهیم . « پیکمال » به حکایت‌هایی که جمع‌آوری کرده نکات ادبی حاوی گفته‌های خردمندانه از نویسندگان و شاعران جهان افزوده است که در آنها لزوم هماهنگی انسان و طبیعت دیده می‌شود .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

رهبران جهان باستان (4) حمورابی

3,500 تومان
در زمستان سال ١٩٠١ و ١٩٠٢ یک تیم باستان‌شناسی فرانسوی در محوطه باستانی شوش مشغول حفاری بود . یکی از یافته‌های این گروه بلافاصله مشهور شد : سه قطعه بزرگ سنگ سیاه براق که یادمانی به بلندی تقریباً دو متر و سی سانتیمتر را تشکیل می‌داد . در بالای یادمان ، چهره مردی بر سنگ تراشیده شده بود ، پادشاهی ایستاده در برابر پیکری نشسته ، که حال می‌دانیم شَمَش ، رب‌النوع خورشید و همچنین رب‌النوعِ عدالت بابلی‌هاست . زیر تصویر ، سطرهای نوشته شده زیادی به خط میخی دیده می‌شد . این خط با استفاده از یک نی و فشار دادن آن بر روی گِل نرم نوشته می‌شد ، اما در این یادمان ، کلمات با دقت روی سنگ سیاه کنده شده بود . حمورابی چهار هزار سال پیش در سرزمینی که بعدها بین‌النهرین نامیده شد ، زندگی و حکمرانی می‌کرده است . « حمورابی » مجلد چهارم مجموعه رهبران جهان باستان است که در ١٢٥ صفحه منتشر شده است .

ماجراهای جدید فرانتس

32,000 تومان
همانطور که در مجموعه قبلی کتاب‌های فرانتس خواندید ، فرانتس کلاس دوم دبستان است اما قد او نسبت به سنش خیلی کوتاه است . او برای این موضوع خیلی حرص می‌خورد و عصبانی است تا حدی که حاضر است جانش را بدهد تا نیم وجب قدش بلندتر شود . موهایش فرفری و طلایی است ، چشم‌هایش آبی ، دماغش کوچک و سر بالا و لب‌هایش قرمز و کوچولو ، عین گیلاس . اینها را نوشتیم برای بچه‌هایی که تا حالا چیزی راجع به فرانتس نخوانده‌اند . می‌شود گفت فرانتس کلاً از پدر و مادرش راضی است . اما سر موضوع تلویزیون از دست هر دوی آنها حرص می‌خورد . چون پدر و مادر فرانتس با تلویزیون میانه چندان خوبی ندارند و از خدمات آنتن مرکزی استفاده نمی‌کنند . فرانتس فقط ٣ تا کانال را می‌تواند بگیرد . برای همین خیلی وقت‌ها پیشِ مامانش شکایت می‌کند که تلویزیون تمام بچه‌ها به آنتن مرکزی وصل است اما من بدبخت حتی یک فیلم درست و حسابی نمی‌توانم ببینم . این کتاب مجموعه‌ای از ٣ بخش است : ١- فرانتس و فیلم‌های تلویزیونی ٢- ماجراهای فرانتس و نی‌نی کوچولو ٣- دردسرهای فرانتس با دوستانش .

عشاق نامدار

425,000 تومان
کتاب عشاق نامدار: فرانسه و روسیه اثری است به ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری و چاپ انتشارات نگاه. اثر حاضر پیش از این در اواخر دهه چهلم شمسی به صورت پاورقی منتشر شده و ماجرای آن از روزهای چهارده سالگی لویی چهاردهم که پسری زیبارو و جذاب بود آغاز می شود، نوجوانی که ناگزیر توجه همه را به خود جلب می کرد تا آن جا که مادرش دستور داد تا او دیگر با هیچ زنی در اتاق خود تنها نباشد؛ اما جایی خارج از چهاردیواری قصر، پسر با دختر باغبان دیدار کرد و این دیدار حسی را در پسر برانگیخت که موجب شد رابطه ای مهرآمیز میان او و دخترک سربگیرد. بعد از کشف این رابطه تنها بودن پسر با هر زنی در هرجایی ممنوع شد و دختر باغبان از قصر اخراج و پیش خاله اش فرستاده شد. اما این منع حضور زنان به تنهایی در کنار لویی مدت زیادی دوام نیاورد زیرا مادر ترسید پسرش دچار مشکل گردد و نسبت به زنان بی مهر شود. ماجرا همین گونه پیش می رود تا جایی که پسر به تخت سلطنت تکیه می زند و صاحب فرزند می شود، فرزندی که قرار است نائب السلطنه او باشد کسی که در اصیل زادگی و حیا بسیار عقب تر لویی چهاردهم است… . . .

ویتک (خرس قهرمان)

79,500 تومان
.. نويسنده‌ي مهاجر، ويسلاو لاسُتسکي، در اين کتاب داستان خرس قهوه‌اي معروف ايراني، "ويتک"، را روايت مي‌کند. زماني که سربازان گروهان بيست‌ودوم توپخانه‌ي ارتش لهستان در بحبوحه‌ي جنگ جهاني دوم از خاک ايران عبور مي‌کردند، ويتک را که در آن زمان توله‌خرس کوچکي بود از يک پسربچه‌ي ايراني خريدند و دور از چشم فرمانده‌هايشان با خود همراه کردند. ويتک همراه گروهان از ايران به عراق و سوريه و اردن و فلسطين سفر کرد و بالاخره از طريق مديترانه به ايتاليا رفت و آنجا در نبرد مونته‌کاسينو در برابر ارتش آلمان نازي و ايتاليا براي اولين بار در حمل گلوله‌هاي خمپاره به سربازان کمک کرد و الهام‌بخش نيروهاي متفقين شد. پس از پايان جنگ سربازان قرار گذاشتند تا زمان باز پس‌ گيري استقلال لهستان ويتک را موقتاً به باغ وحش شهر ادينبرا در اسکاتلند بسپارند. ولي لهستان سال‌ها در تصرف شوروي سابق باقي ماند و سرانجام ويتک در باغ وحش ادينبورگ از دنيا رفت.لهستاني‌هايي که در زمان جنگ جهاني دوم از خاک ايران عبور کردند هزاران شهروند معمولي و نظامياني بودند که پس از حمله‌ي اشغال لهستان توسط ارتش آلمان به خاک شوروي پناه برده بودند و حکومت وقت اتحاد جماهير شوروي آنها را به سيبري تبعيد کرده بود. بعداً بر اساس توافق دولت‌هاي انگلستان و آمريکا با شوروي قرار شد لهستاني‌ها آزاد شوند و از طريق ايران به نيروهاي متفقين در فلسطين و شمال آفريقا بپيوندند. از ميان آنها بعضي در ايران ماندند و تشکيل خانواده دادند و بعضي نيز بر اثر بيماري‌هاي مختلف درگذشتند و در شهرهاي بندرانزلي، تهران و اصفهان به خاک سپرده شدند. آرامستان لهستاني‌هاي تهران در منطقه‌ي دروازه دولاب خوابگاه ابدي 1892 شهروند و چندصد نظامي لهستاني است که در تهران درگذشتند