تئودور آدورنو

67,000 تومان

«تئودور آدورنو» فیلسوف، جامعه شناس، موسیقیدان، منتقد موسیقی و ادبیات، و آهنگساز بود. آدورنو از روشنفکران برجستة آلمان غربی، پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آمد. وی منتقد سرسخت جامعة مدرن بود و به مخاطرات زیستن در جهانی که هم امکان برقراری صلح و امنیت برای همة ساکنانش و هم هر آن لغزیدن به دامان وحشت و فاجعه ای تصورناپذیر را بالقوه در خود دارد، به خوبی آگاه بود. آدورنو در خلال ناآرامیهای انقلابی جریانهای دانشجویی در اواخر دهة 1960 م، که از بسیاری جهات روابط چندان حسنه ای هم با آنها نداشت، درگذشت. کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «اندیشه گران انتقادی» است که در آن به بررسی زندگی تئودور آدورنو پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر معرفی زندگی آدورنو، مهمترین آثار وی نیز تحلیل و اندیشه های ایشان نیز نقد شده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

تئودور آدورنو

نویسنده راس ویلسون
مترجم پویا ایمانی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 224
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1389
شابک 9789642130894
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تئودور آدورنو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تاریخ فشرده آلمان

295,000 تومان
«جيمز هاؤز خيلي خوب خواننده را راهنمايي مي‌کند... و با آوردن مثال‌هاي امروزي نشان مي‌دهد تاريخ آلمان، از گذشته‌هاي دور تا همين اواخر، باعث شده اين کشور، اگر نگوييم بازيگر کليدي، دست‌کم بايد بگوييم يکي از بازيگران کليدي رهبري جهان باشد». نشريه‌ي بوک‌ليست مؤلف در اين تاريخ فشرده‌ي درخشاني که توجه صدها هزار خواننده را به خود جلب کرده مي‌نويسد «مطالعه‌ي گذشته سودي ندارد مگر آن که به روشن شدن امروز کمک کند». جيمز هاؤز (1960) زبان و ادبيات آلماني را در دانشگاه‌هاي آکسفورد و کالج دانشگاهي لندن خوانده، و بعد در دانشگاه‌هاي مينوث، شفيلد و سوانزي زبان آلماني تدريس کرده است. او در سال 2015 نامزد جايزه‌ي کتاب‌هاي سياسي سال شد.

ماجراهای علمی 5 … گالیله

12,000 تومان
گالیله نابغه‌ای واقعی و به تمام معنا بود . گرچه او را اساساً به عنوان ستاره‌شناس و منجم می‌شناسیم اما علائق دیگری نیز داشت . او به علوم ، ریاضیات ، موسیقی و هنر علاقه داشت و کشفیات و اختراعات بسیارش انقلابی در جهان به وجود آورد . گالیله که صرفاً فیلسوفی علمی نبود ، عقایدش را به شکل اختراعات جامه عمل پوشاند . این کتاب روایت متفکری است که به مراتب فراتر از زمان خود بود . گالیله همواره در جستجوی حقیقت بود . و بر این باور بود که هیچ چیز جانشین مشاهده و آزمایش نمی‌شود . او معتقد بود طبیعت و ماهیت هر آنچه هست و هر آنچه مشاهده می‌کنیم ، پروردگار چنین خلق کرده است . گرچه نظریه‌هایش مغایر با آموزه‌های کلیسا بود ولی عمیقاً یک مرد مذهبی بود . او از مخاطرات نگارش این اصل که « زمین به دور خورشید می‌گردد » آگاه بود ، اما اجازه نداد تهدید به مجازات‌ها مانع از آزمایش‌ها و مشاهداتش شوند . او احساس نمی‌کرد مشاهداتش تهدیدی برای کلیسا باشد و نمی‌فهمید چرا مذهب باید مانع از فعالیت و پیشرفت علم شود . روایت زندگی گالیله با جهان امروز نیز مرتبط است . تقابل بین علم و مذهب بارها و بارها پس از زمان گالیله دیده شده است .

کتاب آدم برفی و 32 داستان دیگر

200,000 تومان
معرفی کتاب آدم برفی و 32 داستان دیگر «آدم برفی و 32 داستان دیگر»، یکی از چهار مجموعه داستان قصه های پریان است. «دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر»، «پری جنگلی و 39 داستان دیگر» و «پری دریایی و 28 داستان دیگر» از دیگر کتاب های این مجموعه اند. همچنین این چهار کتاب، درون یک قاب و با عنوان «قصه های پریان و داستان ها» منتشر شده اند.

کتاب عبید باز می گردد

165,000 تومان
معرفی کتاب عبید باز می گردد مجابی در این رمان، «عبید زاکانی» را به دهه 20 و دوران اشغال ایران توسط متفقین آورده و از تضادهای حاصل از این مواجهه روایتی طنزآمیز به دست داده است. در «عبید بازمی گردد» نیز مانند بسیاری از دیگر آثار مجابی، تاریخ، دستمایه روایت قرارگرفته است و البته نه وجوه مریی و آشکار تاریخ، بلکه وجوه ناپیدا و مخفی مانده آنکه تنها توسط ادبیات و تخیل، مریی می شود. اینچنین است که مجابی به جای روایت تاریخ، ساخت های بنیادین برسازنده آن را نشانه می رود و آنها را با نگاه طنزاندیش خود نقد می کند. عبید، در رمان مجابی، زندگی ای به قدمت کل تاریخ دارد. هم تاریخی که گذشته است و هم تاریخی که هنوز نیامده است.  

شخصیت رنسانس … نیکلاوس کوپرنیک

2,800 تومان
گرچه کوپرنیک سراسر دوران شغلی خود را به عنوان یکی از مقامات جزء کلیسای کاتولیک رومی سپری کرد اما بیش از هر چیز به ستاره‌ها علاقه‌مند بود و سراسر عمر خود را صرف پروراندن و تصحیح نظریه کیهانی‌اش نمود که شناخت رایج در این زمینه را از اساس دگرگون کرد . متأسفانه کوپرنیک در همان روزی که کتابش منتشر شد ، درگذشت . او نفهمید نظریاتش در آینده چه غوغایی بر پا خواهند کرد و چگونه مسیر ستاره‌شناسی را برای همیشه تغییر خواهند داد . با وجود این کوپرنیک به مشاهده حرکت ستاره‌ها و سیاره‌ها پرداخت و محاسبات خود را پی گرفت و سرانجام به این یقین دست یافت که زمین به گرد خورشید می‌چرخد . یونانیان و کلیسا اشتباه می‌کردند . هر چند ، در قرن ١٦ ایستادن در برابر کلیسا مشکلاتی جدی به همراه داشت . افرادی که با کلیسا مخالفت می‌کردند گاه مجازات می‌شدند . عده‌ای را می‌سوزاندند ، عده‌ای را سر از تنشان جدا می‌کردند و . . . با وجود اینکه کوپرنیک مخالفت خود را ابراز داشت ، همه محاسبات او نشانگر الگوی جدیدی از جهان بودند . کتاب « نیکلاوس کوپرنیک » به زندگی سراسر حادثه این دانشمند می‌پردازد .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت