“هنر رنجاندن” به سبد شما افزوده شد. مشاهده سبد خرید
تاریخ تحلیلی شعر نو: 1349 – 1341 ه. ش. (جلد 4)
2,850,000 تومان
(از مجموعۀ 4 جلدی)
فقط 1 عدد در انبار موجود است
شناسه محصول:
9789643053628
دسته: شعر فارسی - 1320, محمدتقی شمسلنگرودی, نشر مرکز، کتاب ماد، کتاب مریم
توضیحات
تاریخ تحلیلی شعر نو: 1349 – 1341 ه. ش. (جلد 4)
نویسنده | محمدتقی شمسلنگرودی |
مترجم | |
نوبت چاپ | 7 |
تعداد صفحات | 674 |
قطع و نوع جلد | رقعی (شومیز) |
سال انتشار | 1392 |
شابک | 9789643053628 |
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ تحلیلی شعر نو: 1349 – 1341 ه. ش. (جلد 4)” لغو پاسخ
اطلاعات فروشنده
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر
ماشین بازی جلد 20
15,000 تومان
سرگشتگی نشانهها، نمونههایی از نقد پسامدرن
125,600 تومان
زندگی روزمره در دوره طاعون
145,000 تومان
معرفی کتاب زندگی روزمره در دوره طاعون
آدمی در طول تاریخ همه گیری های زیادی را از سر گذرانده؛ بیماری های خاصی که برای مدتی محدود بین جماعتی بزرگ شایع می شد، اما همه گیری های نسبتا اندکی به پاندمی رسیده اند. یکی از مهیب ترین پاندمیها طاعون سیاهی است که سه قرن دنیای مسلمانان و مسیحیان را در هم کوفت.
این همه گیری تا قرنها در اروپا قربانی گرفت و در اواخر قرن هفدهم از اروپا به افریقای شمالی و خاور نزدیک رفت و تا قرن نوزدهم در آن سرزمین ها جا خوش کرد و میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد. تاریخ تکرار شده است و گویی دورۀ تازه ای از طاعون و امثال آن در راه باشد…
اما تاریخ نشان داده بشرسخت جان برخطرهای عظیم ناشی از طبیعت و غریزه های تاریک خویش فائق آمده است؛ پس «کاری انسانی است» که بر فجایع گذشته تأمل کنیم، همزمان که برحال متزلزل و آینده نامعلوممان می اندیشیم.
آرامش در پرتو ایمان
180,000 تومان
کلماتی که به کار میبریم از قدرتی خلاقانه برخوردارند. هرگاه واژهای بر زبان میآوریم، چه خوب و چه بد، به آنچه میگوییم جان میدهیم. بسیاری از مردم درباره خودشان، خانوادهشان و آیندهشان چیزهای منفی میگویند. حرفهایی مثل «هرگز موفق نخواهم شد. این بیماری مرا از پا خواهد انداخت» و یا... شبیه این جملات منفی. این افراد نمیفهمند که دارند آیندهشان را پیشگویی میکنند. نکته کلیدی این است که ما آنچه را میگوییم، به دست میآوریم.
یعنی شما باید کلماتتان را به همان مسیری بفرستید که دوست دارید زندگیتان درآن مسیر پیش برود. نمیتوانید از شکست حرف بزنید و آنگاه انتظار پیروزی داشته باشید. نمیتوانید از کمبودها حرف زد و انتظار وفور داشت. شما همان چیزی را میآفرینید که میگویید. اگر میخواهید بدانید که پنج سال دیگر در چه حال خواهید بود، به آنچه درباره خودتان میگویید،گوش کنید.
ما با کلماتمان هم میتوانیم به آیندهمان برکت ببخشیم و هم آن را نفرین کنیم. نویسنده کتاب «آرامش در پرتو ایمان» معتقد است به این دلیل کتاب را نوشته که خواننده بتواند به مدت یک ماه هر روز آینده خود را متبرک سازد. او آرزو میکند که هر روز فقط برای یک لحظه هم که شده آینده خوانندگان این کتاب با نوشتههای مثبت و الهام بخش متبرک شود.
آتالا و رنه
45,000 تومان
آتالا و رنه اين دو كودك توامان چونان نگيني دوگانه فرهمند و پرفروغ بر انگشتري رمانتيسم مي درخشد
آتالا غمنامه ي عشقي است پاك و پرشور بر گستره ي مرغزارها ودر انبوهي جنگل ها در جهان نو ما بدان سان كه نويسنده خود نگاشته است چشم بر آن مي داريم كه با گونه اي شعر به نيمه وصفي و به نيمه دراماتيك روبرو شويم با شيوه اي كه هم غنايي است و هم سرشار از رنگها و نشانه هاي بومي چه آنكه طبيعت در اين داستان با باريك بيني وسواس آميزي تصوير شده است.
چشمهایش و ملکوت
110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است.
بخشی از متن کتاب
«بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دستهای داشت. حتا کافه هم نمیرفت. قهوهخانه میرفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافهها بردند و به جلسههای ادبی و شعرخوانی و داستانخوانی کشاندند. هرچند این تلاشها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستانهای پراکندهای را که در مجلّههای سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستانهایی که داشت چاپ میشد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت.
سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامهای به ابوالحسن نجفی مینویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه بردهام» و از احساسی حرف میزند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. میگوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس میکردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتیمتر از خاک قدم برمیدارم...» و تعریف میکند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشستهاند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش میگذرد، ناگهان احساس میکند که سرش داغ شده و خودش را میبیند که سبک شده و از روی قالی بلند میشود و به هوا میرود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیهدار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچهها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفتهام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.»
اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار میشد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را مینوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همهشان را شناختهام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م. ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانوادهام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی میکردم. جوی آب از کنار باغچه میگذشت و پونههای خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست میفرستادند، بچهها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی میکشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچهای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم میسوزد.... همه چیز زرد شد و پردهای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشندهای در سراسر بدنم لول خورد...»
دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق میکند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. میگوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی میخواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و میگوید «درد من این است. نمیدانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردیها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لبلب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردیها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی میاندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی میزدند «اگزی» میگفتند.»
فهرست کتاب چشمهایش
زمین هوا
بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر
بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر
یادداشت
محصولات مشابه
پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان
3,200 تومان
بازخوانی مارکس در عصر سرمایهداری دیجیتال
118,000 تومان
ژاک دریدا
6,500 تومان
آشنایی با شوپنهاور
25,000 تومان
کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «آشنایی با فیلسوفان» است که در آن سرگذشتنامه ای از «شوپنهاور»، به همراه نقد و تفسیر برخی از آثار او ارائه شده است. آرتور شوپنهاور در سال 1788 در «دانتزیک» متولد شد. شوپنهاور متفکر معاصر «هگل»؛ نظام او را شایستة تحقیر میدانست. هگل معتقد بود تجربه های انسان، حرافیهایی بر اساس دریافتهای حسی است. اما شوپنهاور مانند کانت معتقد بود که جهان بنیادی اخلاقی دارد. او در آثارش چون: «جهان همچون اراده و تصور» و «متعلقات و ملحقات» و... نیز اعتقاداتش را نمایان ساخته است. وی در سال 1860 در فرانکفورت درگذشت. در پایان کتاب، گاه شمار رخدادهای فلسفی و زندگی شوپنهاور ضمیمه شده است.
دستور زبان فارسی بر اساس نظریهی گروههای خودگردان در دستور وابستگی
125,000 تومان
متفکران اجتماعی معاصر
58,500 تومان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.