تاریخ جامع سینمای جهان (دورهی دو جلدی)
1,950,000 تومان
معرفی کتاب تاریخ جامع سینمای جهان اثر دیوید ا کوک
تاریخ جامع سینمای جهان با مطالب تحلیلی درخشان خود ، پوشش حداکثری مطالب و آمیختن با مضامین تاریخی و فرهنگی یکی از تحسین شده ترین و پرطرفدار ترین کتاب ها در سراسر جهان در زمینه ی هنر و تاریخ سینماست.
کتاب تاریخ جامع سینمای جهان توسط مترجم زبردست حوزه ی سینما و تئاتر، زنده یاد هوشنگ آزادی ور ترجمه شده و توسط نشر چشمه در یک دوره ی دو جلدی به چاپ رسیده است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
تاریخ جامع سینمای جهان (دورهی دو جلدی)
نویسنده |
دیوید ا. کوک
|
مترجم |
هوشنگ آزادیور
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 1450 |
نوع جلد | گالینگور با روکش |
قطع | رحلی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما و تئاتر
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002298003
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
زنان، دشتان و جنون ماهانه
معرفی کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه: پژوهشی اسطوره شناختی و تاریخی پیرامون قاعدگی و نشانگان پیش از آن
نگاهی متفاوت به دوره قاعدگی زنان و نشانگان پیش از آن به لحاظ تاریخی، اسطورهای و روانشناختی؛ شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه باورهای کهن و منفی رایج نسبت به این مساله را که از دیرباز در فرهنگها و جوامع بسیاری رایج بوده است، بررسی میکند.درباره کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه
دوران قاعدگی یا خارج شدن خون از دیواره رحم بهصورت ماهانه از جمله مهمترین و کلیدیترین مرحلههای رشد و بلوغ دختران است و یکی از عادیترین و رایجترین بخشهای زندگی آنها محسوب میشود و مهمترین دلیل رخ دادن آن تغییرات فیزیولوژیکی بدن زنان بارور برای آماده شدن جهت تولید مثل است. با وجود اینکه نیمی از جمعیت جهان چیزی در حدود نصف عمر خود را در حال دست و پنجه نرم کردن با دوران قاعدگی هستند اما باز هم در قرن بیست و یکم، در کنار همهی آگاهیبخشیها و آموزشهایی که درباره آن انجام شده است، هنوز در بسیاری از مناطق و فرهنگهای سراسر جهان، این اتفاق بهعنوان یک تابو و امری مذموم و مسکوت شناخته میشود. بهراستی دلیل وجود نگاه منفی نسبت به این پدیدهی طبیعی چه میتواند باشد؟ شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه فارغ از هرگونه مبحث علمی و بهداشتی و به دور از هرگونه پیشداوری این مساله را بررسی میکند. این کتاب سه بخش اصلی دارد. در بخش نخست اصطلاحات و توضیحات مربوط به این پدیده و اختلالات پیش از آن توضیح داده شده است. در بخش دوم از دیدگاههای رایج در اجتماع و ادیان مختلف در طول تاریخ نسبت به این مساله آگاه خواهید شد. بخش سوم هم از دید اسطورهشناسی، خرافات و... به این مقوله مینگرد. در نهایت شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که باعث نگرش منفی بیشتر فرهنگها و جوامع به پدیده قاعدگی شده، اختلالات و ناخوشیهای عصبی و هورمونی است که در قبل و آغاز این دوره رخ میدهد. از نظر بسیاری از افراد زنی عصبی، افسرده، خسته، خشمگین، آشفته و در رنج، برای اطرافیان خوشایند نیست.منظور از دشتان و جنون ماهانه چیست؟
کلمه دشتان در لغت به معنای خونریزی ماهانه از رحم زنان است. این کلمه هم به جای اسم به کار میرود و هم به جای صفت فاعلی. یعنی در ایران باستان به خون خارج شده از بدن زنان در هر ماه هم اطلاق میشده است. در این واژه، برعکس دیگر معادلها در زبانهای دیگر، هیچ اشارهای به ماه وجود ندارد. در فرهنگ ایرانی، خونریزی ماهانهی زن یک نشانه و علامت است. علامتی که به بسیاری از ممنوعیتها و باید و نبایدها اشاره میکند. از طرفی این ریشهی اوستایی پهلوی از نظر مشتقات، غنای شگفتی دارد. این شگفتی از اینروست که هیچیک از این مشتقات در زبان فارسی معاصر، کاربرد ندارند. زبان فارسی در پانصد سال اخیر بر استفاده از معادلهای بیگانهی این وضعیت زنانه، اصرار داشته است. روشن است که تعریف فیزیولوژیک دشتان و پیشدشتان در همهی کتابهای پزشکی و مرتبط وجود دارد. حتی مقولهی پیشدشتان هم بهعنوان یک پدیدهی تقریباً تازه شناختهشده، امروزه در نشریات و کتابهایی با رویکرد فرهنگ پزشکی و سلامت بسیار دیده میشود. بااینهمه از آنجا که موضوع این کتاب دشتان و مراحل پس و پیش آن است، خوب است در همین ابتدا تعریفهای کامل و البته موجز و مفیدی از این دو وضعیت زیستی زنانه بیاوریم. از طرفی آوردن تعاریف علمی و مقایسهی آن با تعاریف اساطیری که در متن کتاب آمده است، نگاه شما را وسعت میبخشد. افزایش استروژن و کاهش پروژسترون دگرگونیهایی را در بدن سبب میشود و طیف وسیعی از نشانههای روحی و جسمی ناخوشایند و آزاردهنده برای اندام زنانه به همراه دارد. نشانگان پیشدشتان حدود چهارده روز پیش از آغاز خونریزی آشکار میشود و تا روزهای آغازین خونریزی ادامه دارد و ممکن است منجر به ایجاد اختلالات روانی هم بشود که با نام اختصاری آن «پیاماس» یا آنچه که در این کتاب آورده شده، «پیشدشتان» نام دارد.در دنیای تو ساعت چند است؟
خواستم بگویم خون را ببین
معرفی کتاب خواستم بگویم خون را ببین
رویا شکیبایی در کتاب خواستم بگویم خون را ببین، وضعیت دردآور زندگی زنان افغانی را به تصویر میکشد؛ زنانی که در شرایطی بسیار سخت و دشوار به کار و تحصیل میپردازند و رنجهای زیادی را متحمل میشوند.دربارهی کتاب خواستم بگویم خون را ببین:
در این کتاب با ماجرای زندگی دختری ایرانی به نام سیما آشنا میشوید که روزی از طرف یکی از سازمانهای امنیتی به کابل میرود. این سازمان جهت بهبود زمینههای اجتماعی-اقتصادی مردم افغانستان و به خصوص توانمندسازی زنان این کشور تشکیل شده است. سیما به همراه دختری افغانی به نام زیبا با طالبان و افغانهای زیادی صحبت کرده است و در مورد نحوهی رفتار و اعتقاداتشان درباره زنان گزارشی تهیه میکند؛ گزارشی که راهکارهایی جدید دربارهی علل بدرفتاری مردان با زنان و چگونگی رفع آنها در اختیار این کشور میگذارد. رویا شکیبایی این کتاب را برای زنان افغانستان نوشته و معتقد است که از لحاظ فرهنگی میان ایران و افغانستان شباهتهای زیادی وجود دارد؛ ایرانِ سالهای دور و گذشته! این کتاب از شرایط دشوار زنانی میگوید که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند اما برای رسیدن به رویاهایشان باید سختیهای زیادی را تحمل کنند.کتاب خواستم بگویم خون را ببین برای چه کسانی مناسب است؟
اگر میخواهید درباره فرهنگ و سبک زندگی مردم افغانستان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، کتاب "خواستم بگویم خون را ببین" را حتما مطالعه کنید.در بخشی از کتاب خواستم بگویم خون را ببین میخوانیم:
کنار زیبانسا نشسته بودم. باهم گزارش مالی آماده میکردیم. باید همان روز آن را برای دفتر مرکزی در نیویورک ایمیل میکردیم. دکتر شینواری رقم بودجه و هزینهی پروژههای خودش را آورد و گذاشت روی میز کناردست زیبانسا. کاش در مدتی که اینجا هستم بتوانم رابطهی زیبانسا و دکتر شینواری را درست کنم. «زیبانسا؛ خیلی خوب داره باهات همکاری میکنه. مگه نه؟» زیبانسا همانطور که به مانیتور زل زده بود گفت: «بلی. بلی.» دیگر چیزی نگفتم. اگر زیبانسا را عصبانی میکردم گزارش نیمهکاره میماند. باشد برای بعد. مایک داشت فریاد میکشید. باز هم سر فرید. برای همین به زیبانسا اصرار کرده بودم بیاید اتاق من گزارش را بنویسیم. میدانستم اینجا همیشه سروصداست. ولی زیبا هم راست میگفت. همهی پروندههای پروژهها در قسمت پروگرام بود و اینجا سریعتر کار تمام میشد.تنها
صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.
چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.
اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.
عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.
پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.
دست به دهان، گاهشماری شکستهای نخستین
معرفی کتاب دست به دهان
درباره کتاب دست به دهان
کتاب دست به دهان از روایتهای واقعی زندگی پل استر است. خاطراتِ جالب و جذابی از این نویسنده، دربارهی زمانی که هنوز نویسنده مشهوری نشده بود و به هر دری می زند تا کتابی چاپ کند و پولی به دست آورد و زنده بماند و زندگی کند. او کارهای بسیار متفاوتی را امتحان میکند از کارگری روی نفتکش تا مشارکت در پروژههای فیلمسازی یا ترجمهی قانون اساسی ویتنام و … تا این که در نهایت پس از افت و خیزهای فراوان نویسنده میشود.خواندن این کتاب تصویر متفاوتی از آستر و زندگیاش به خواننده میدهد.
خواندن کتاب دست به دهان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیمبخشی از کتاب دست به دهان
من حتا پیش از آنکه بروم تو آمده بودم بیرون. پا به نوجوانی که گذاشتم دیگر به این نتیجه رسیده بودم که دنیای تجارت باید بیلطفِ حضورِ من روزگارش را بگذراند. آنموقع شاید بدترین حالم را داشتم، تحمّلناپذیرترین حالم را، پریشانترین حالم را. در آتشِ اشتیاقِ ایدهآلیسمی نویافته میسوختم، و جدّیتهای کمالی که پیاش بودم تبدیلم کرده بود به زاهدِ کوچولویی تحتِ کارآموزی. ظواهر بیرونی ثروت زدهام کرده بود، و هر نشانهای از تظاهر را که پدر و مادرم به خانه میآوردند تحقیر میکردم. زندگی منصف نبود. بالاخره این حالیام شده بود، و از آنجا که کشف خودم بود با تمامِ نیروی نهفته در یک کشف هم بهم ضربه زد. همچنان که ماهها میگذشتند تطبیق دادن خوشبختی خودم با بدبختی بسیاری آدمهای دیگر برایم سختتر و سختتر میشد. من چه کرده بودم که درخورِ آسایش و امتیازاتی باشم که بر سرم باریده بود؟ پدرم استطاعتش را داشت ــ همین ــ و اینکه او و مادرم سر پول باهم دعوا میکردند یا نمیکردند در مقایسه با این حقیقت که پیش از هر چیز آنها پول داشتند که سرش دعوا کنند اهمیتِ اندکی داشت. هربار که مجبور بودم سوار اتومبیلِ خانوادگیمان شوم شرمسار میشدم ــ اتومبیلی آنهمه پُرجلا و نو و گران، که چنان بهوضوح دعوتی بود از جهان تا تحسین کند اوضاعِ ما چهقدر روبهراه است. همدلی من اما بهتمامی با ستمدیدهها بود، با ندارها، با پاییندستیهای نظمِ اجتماعی؛ و چنان اتومبیلی مرا از شرم سرشار میکرد ــ نهفقط شرم از خودم، بلکه از زندگی کردن در دنیایی که اجازه میداد چنین اتفاقاتی هم بیفتد. اولین شغلهایم حساب نیستند. پدر و مادرم هنوز بهلحاظ مالی حمایتم میکردند و هیچ الزامی نداشتم روی پای خودم بایستم یا در دخلوخرجِ خانه سهمی داشته باشم. بنابراین فشاری نبود، و فشاری که نباشد هیچوقت هیچچیزِ مهمی هم نمیتواند به خطر بیفتد. از داشتنِ پولی که درمیآوردم خوشحال بودم اما هیچوقت لازم نبود برای الزاماتِ معیشتی خرجش کنم، هیچوقت لازم نبود نگران غذای سفره یا عقب افتادن اجاره باشم. این مشکلات بعدتر میآمدند سراغم. الان صرفاً بچهدبیرستانییی بودم پی یک جفت بال، تا از آنجایی که بودم ببَرَدم.هنر پانتومیم
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.