تاریخ شفاهی نشر ایران

210,000 تومان

نشر کتاب از قلمروهای با اهمیتی است که، به دلایل ناشناخته ای در ایران، نکاویده باقی مانده است. نه نظام آموزشی کشور، نه نظام پژوهشی، نه طرح های مطالعاتی، و نه هیچ یک از فعالیت های دیگری که از آن‏ها ‏دانش، اطلاعات، تحلیل، نگرش و دیدگاه زاده می‏شود، به نشر یاری رسانده اند، و نه هیچ گونه سرپرستی و نظارت روش مند، متکی بر بنیادهای علمی، و استوار بر اسلوب های تحقیقاتی، بر آن حاکم بوده است؛ حال آنکه نشر به سرشت خود فرهنگ پرور، رویدادآفرین، فضاساز، دانش گستر، آگاهی پراکن، اطلاع زا و مهارفزاست؛ و در عین حال به جامعه یاری می‏رساند که خویشتن شناس و خویشتن یاب باشد.

کاستن از سیطرۀ نادانی و افزودن بر هیمنۀ دانایی، از معمول ترین کارکردهای نشر آفرینش‏گر است. و همین ویژگی‏ها ‏سبب می‏شود که با همۀ بخش های جامعه و یا همۀ عرصه های فرهنگ پیوند مستقیم داشته باشد و به رغم همۀ این ها، گویی که نشر در جامعۀ ما اکنون از کانون توجه واقعی یکسره بیرون وانده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تاریخ شفاهی نشر ایران

نویسنده
عبدالحسین آذرنگ
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٤٨٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع
——-
نوع کاغذ بالکی
وزن 440 گرم
شابک
9786002781499
توضیحات تکمیلی
وزن 0.44 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ شفاهی نشر ایران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زنی در آینه

360,000 تومان
خانه‌های قدیمی همیشه داستان‌هایی برای گفتن دارند. داستان عشق‌های به ثمر رسیده و نرسیده، رازهای آشکارشده و رازهایی که تا ابد پوشیده خواهند ماند، و ترس... داستان ترس‌هایی که نسل به نسل و سینه به سینه روایت شده‌اند. زنی در آینه داستان عشق است و راز و ترس؛ داستان نفرینی که با خشت خانه و سلول ساکنانش در طی نسل‌ها آمیخته شده است. نفرینی از سر عشقی نافرجام که هر بار و در هر نسل یکی از اعضای خانواده اسیر آن می‌شود. داستان سه زن از سه نسل و طرز برخوردشان با عشق و ترس و جنون؛ زنانی با نقش‌های اجتماعی مختلف که هر کدام به روش خود با ترس و عشق و رازهایش روبه‌رو میشود. ربکا جیمز، نویسندۀ استرالیایی این کتاب که به گفتۀ کاربران گودریدز، داستانی جذاب و خواندنی به سبک گوتیک نگاشته است، خواننده را وامی‌دارد تا، بی اینکه بتواند کتاب را زمین بگذارد، پیگیر اتفاق‌های آن باشد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: قبل از آنکه ببینمشان صدایشان را می‌شنوم. صدای فریادشان از آن سوی تپه می‌آید، اسمم را صدا می‌زنند، جادوگر خطابم می‌کنند. با سیخ‌ها و مشعلی که در دست دارند می‌آیند، با دهان‌های سرخ و نیات شومشان. می‌گویند باید بترسم اما ترس همراه خودشان است. ترس در وجودشان رخنه کرده. من که نیازی به آنها ندارم. ترس آخرین لحظه به جانشان می‌افتد. ...

درماندگی بزرگ ما

29,000 تومان
در یکی از روزهای سرد زمستان، دو دوست قدیمی در کنار هم بر سر تپه‌ای در میان ابرها ایستاده‌اند. در برابرشان دریای سیاه است، و پشت سرشان استانبول با هزار خاطره و رؤیا. هر دوی آن‌ها در آن لحظه به یک چیز فکر می‌کنند: به کسی که حالا در دوردست‌ها روزگار می‌گذراند. چتین در سکوت به اندر نگاه می‌کند و همان پرسشی را که در دل دارد در چشمان او می‌بیند: آیا نهال هم به ما فکر می‌کند؟ پیش از این‌که تمام کوهستان در میان تودۀ سفید مه فرورود، دو دوست، دست در گردن هم، از شیب تپه پایین می‌آیند. نامه‌ای که اندر همان شب برای نهال می‌نویسد با این جملات به پایان می‌رسد: «چتین و اندر هنوز درون آن مه درانتظار تو هستند، در انتظار تو هستند، در انتظار تو هستند...» درماندگی بزرگ ما چهارمین رمان نویسندۀ جوان باریش بیچاکچی است که موفقیت‌های بزرگی برای او به ارمغان آورده است. این رمان، که در سال ۲۰۱۱ فیلمی نیز بر اساس آن ساخته شده است، روایت رفاقت‌های دیرپای دو مرد میانسال در شهر کودکی‌شان آنکاراست، شهری که به‌راستی می‌توان بیچاکچی را نویسنده‌ای برخاسته از آن دانست. داستان با ورود نهال به زندگی دو دوست آغاز می‌شود، دختری جوان که در حقیقت خواهر کوچک‌تر ِفکرت دوست دوران کودکی آن‌هاست و بناست به‌اجبار مدتی با این دو دوست هم‌خانه شود. اما ورود نهال ِجوان زندگی دو مرد را بیش از آنچه تصور می‌کردند تحت تأثیر قرار می‌دهد.

عکس‌های فوری

7,000 تومان
عکس‌های فوری مجموعه‌ای از تصاویر تک‌چهره‌هاست که در یک کادر و در یک لحظه و بر یک زمینه ثابت شده‌اند. برداشت‌هایی که سهیلا بسکی نویسنده و مترجم معاصر ایران آنها را در این کتاب گرد هم آورده تا خواننده را با ثبت آنی و لحظه‌ای از دقایق ماندگار این مکان‌ها آشنا کند. در ثبت لحظه‌های یک گل‌فروشی در امامزاده عبدالله «بسکی» نمونه کارت‌های یک گل‌فروشی را چنین به تصویر می‌کشد: در حسرت مادر، رفیق بی کلک مادر، مادر مرا ببخش و شاه بیت آن «دختری گفت پدر امروز – مدرسه حال دیگر داشت – امروز روز مادر بود – خوش به حال کسی که مادر داشت.» یا برداشت نویسنده از میدان انقلاب در سال‌ها قبل: «وقتی از میدان انقلاب رو به جنوب آن می‌روید شیب را زیر پاهای خود احساس می‌کنید، و پیش رو، هم در سطح و هم در ارتفاع، ساختمان‌ها کوتاه‌تر و ناهموارتر می‌شوند. پایین‌تر در میدان قزوین ازدحام مردان جوانی که اورکت و شلوار نظامی به تن دارند و صبح جمعه برای معامله خرده‌ریزهایی که معلوم نیست از کجا به دست آمده، سر در هم فرو برده و به هم فشرده ایستاده‌اند، رنگ سبز کدری بر میدان خاکی‌رنگ می‌پاشد و ... .» در کتاب عکس‌های فوری خواننده با چهره‌هایی مواجه می‌شود که نویسنده آنها را در لحظه‌ها نگاه داشته است: تصویرهای جمعی با چهره‌هایی که دیگر نیستند، گاهی نیز فقط طبیعت و منظره را مشاهده می‌کنید و گاهی چهره یک آدم که جزئی از زمینه طبیعت است. همچنین مکان‌هایی چون بازار تهران، خیابان منوچهری، میدان راه‌آهن، میدان ولیعصر، انستیتو پاستور، بازار ارز، باجه بلیت فروشی و ... از جمله اماکنی است که نویسنده سعی کرده با برش‌های کوتاه تصویری خواننده را با واقعیت‌های تهران آشنا کند. «سهیلا بسکی» فارغ التحصیل مدرسه عالی مدیریت گیلان تا کنون داستان بلند «در محاق»، رمان‌های «گذشته‌ای هست که نمی‌گذرد»، «ذره» و ... و نیز ترجمه «زندگینامه ویرجینیا وولف» نوشته «کوئنتین بل» و دیگر مقالات ادبی گوناگون را منتشر کرده است. مجموعه داستان «پاره‌کوچک» این نویسنده در سال ١٣٨١ برنده جایزه گلشیری شد و نیز در سال ١٣٨٥ مجموعه‌ای دیگر با نام «بی‌بی پیک» نامزد همین جایزه گردید.

زنی شبیه تهران

25,000 تومان
زنی شبیه تهران روایت ناتمام پنج زن از میلیون‌ها زن ساکن تهران است. پنج داستان متصل از زن‌هایی که هر روز در کوچه پس‌کوچه‌های تاریک شوش، تماشاخانه‌های متروک خیابان لاله‌زار، برج‌های سر به فلک کشیده سعادت آباد و ... می‌بینیمشان و بی‌تفاوت از کنارشان عبور می‌کنیم. داستان زن‌هایی است که برای تکمیل داستانشان وارد زندگی هم می‌شوند، می‌مانند و می‌روند. حکایت چند روز پرسه‌زدن و چرخیدن در تهران، در قلب‌الاسد سال هزار و سیصد و نود و هشت. زنی شبیه تهران حکایت شهری است که می‌تواند بی‌رحمانه هویت جدیدی از ساکنانش بسازد. هویتی که شاید تنها راه فرار از آن، رفتن از آن شهر باشد و این مجموعه داستان، حکایت این رفتن‌ها است.

رامسس‌ ـ 2 معبد چند هزار ساله

375,000 تومان
نام رامسس تجسم شکوه و قدرت تمدن فراعنه است. او که پسر نور، فرزند آفتاب بود، بیش از شصت سال سلطنت کرد و مصر را به درجه‌ای از عظمت رساند که در تاریخش بی‌سابقه بود. رامسس، قهرمان یک رمان نیست، قهرمان چند رمان است، قهرمان حماسه‌ای واقعی است. این حماسه از آشنایی او با رموز کشورداری تحت هدایت پدرش، ستی، که به قدر خود او در تاریخ اهمیت دارد، آغاز می‌شود و تا مرگ رامسس ادامه می‌یابد. طی این مدت آزمون‌های فراوانی را از سر می‌گذراند. به همین دلیل است که این سلسله رمان‌های دنباله‌دار که از پنج جلد تشکیل شده‌ است، به او اختصاص یافته تا بتواند ابعاد خارق‌العاده سرنوشتی را ترسیم کند که قهرمانان فراموش نشدنی بسیار، چون ستی و همسرش، تویه، نفرتاری، ایزت‌زیبا، همر شاعر، ستائوی مارافسا، موسای عبرانی و بسیاری دیگر، که این اوراق به آن‌ها جان می‌بخشد، در آن سهیم هستند. کریستین ژاک با قلم جادویی خود عهد باستان را از جزوه‌های درسی بیرون می‌کشد و به خواننده، قلمرو وسیعی از تاریخ، رؤیا، مبارزه وشعر تقدیم می‌دارد. گفتنی است هر یک از این کتاب‌ها به طور مستقل به رویدادی جداگانه می‌پردازد و در نهایت خواننده علاقه‌مند به سرنوشت رامسس می‌تواند با خواندن هر پنج جلد کتاب راز و رمز جاودانه آنها را کشف و در ادامه آن را دنبال کند. «پسرنور»، «معبد چند هزار ساله»، «نبرد قادش»، «بانوی ابوسمبل»، و در نهایت«زیر اقاقیای مغربی» عناوین این کتاب‌ها هستند .

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.