تاریخ فلسفهی راتلج (جلد یکم): از آغاز تا افلاطون
760,000 تومان
معرفی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد اول: از آغاز تا افلاطون
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد اول: از آغاز تا افلاطون، فلسفهی پیشاافلاطونی و افلاطونی را مرور میکند و مهمترین مکتبهای فکری آن برهه را تشریح مینماید.
مباحث کتاب به قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد اختصاص دارد و ایدههای شاخص یونانی همچون ایونی، فیثاغورثی، سوفسطایی، اتمگرایی، اخلاق سقراطی، و متافیزیک و روانشناسی افلاطون را معرفی میکند. این کتاب بخش اول مجموعهی دهجلدی راتلج است و سی. سی. تایلور ویراستاری آن را بر عهده داشت.
دربارهی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد اول: از آغاز تا افلاطون
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد اول: از آغاز تا افلاطون (Routledge History of Philosophy Volume I) مرور تاریخ فلسفهی غرب را از زمان مکتب ایونی آغاز میکند و تا دو و نیم قرن بعد ادامه میدهد. در این جلد، به مکاتب فلسفی پیشاافلاطونی و افلاطونی نیز پرداخته میشود و به شکلی ساده ایدههای اصلی آنان مطرح میگردد.
تا قرنها پیش از میلاد، تمام دنیا و هستی بر پایهی اسطورهها میگشت.
انسانها که قادر نبودند برای بسیاری از پدیدهای طبیعی پیرامونشان توضیحی پیدا کنند، همهچیز را به خدایان نسبت میدادند و سعی میکردند اینچنین این وقایع را توجیه کنند، اما در قرن ششم پیش از میلاد برای اولین بار تصور دیگری شکل گرفت. چند اندیشمند یونانی به این نتیجه رسیدند که شاید خیلی از اتفاقات مبنایی ماتریالیستی و فیزیکی داشته باشند و الزاماً ساخته و پرداختهی خدایان نباشند. ایونیها، برخلاف گذشتگان که کیهان را با غولها و تایتانها تصور میکردند، به دنبال عناصری ثابت و پایهای و فرآیندهایی بودند و میخواستند کائنات را در قالب آنها بیابند.
این دیدگاه فیزیکی دقیقاً مقابل نگاه اسطورهپرور گذشته بود و میکوشید بر مبنای مشاهده و پیشبینی عمل کند. طالس، اناکسیمندر و انکسیمانوس از مهمترین چهرههای مکتب ایونی محسوب میشدند. بسیاری از تاریخ شناسان، ایونیها را پایهگذار و شروعکنندهی مفهوم فلسفه میدانند.
پس از سنت کیهانشناسی ایونی، بهمرور نحلههای فکری دیگری هم در یونان پا گرفت. مکتبهای فیثاغورث و هراکلیت از جمله مهمترین اندیشههایی بودند در سدهی پنجم ظهور کردند، ایدههای ایونی را بسط دادند و حتی مسائل جدیدتری مثل زبان و واقعیت را هم مطرح کردند.
اما در سدهی پنجم دو فیلسوف بزرگ ظهور کردند که نهفقط بر دوران خود، که بر تمام اندیشههای پس از خود نیز تأثیر گذاشتند؛ سقراط و پارمنیدس. پارمنیدس آغازگر بحث تجربهگرایی و خردباوری بود و سقراط هم موضوع اخلاق را پیش کشید تا تحول بزرگی در فلسفه به وجود آورَد.
گرچه سقراط اثر مکتوبی از خود بهجای نگذاشت، اما شاگرد بزرگ او، افلاطون، راوی بسیاری از ایدههای استادش شد. افلاطون اما خود به طیف وسیعی از موضوعات علاقه داشت و در مورد آنها فلسفهورزی میکرد؛ از کیهانشناسی تا هنر، از سیاست تا اخلاق.
میتوان گفت او چکیدهای از تمام اندیشهورزان پیش از خود بود و توانست بسیاری از ایدههای پیشین را شرح و بسط دهد. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد اول: از آغاز تا افلاطون، در ابتدا پولیس و ایونیها را معرفی و پسازآن در مورد هراکلیت، امپدوکلس، فیثاغورثیها، اتمگرایان و سوفسطاییها سخن میگوید.
در ادامه نیز به سقراط و مسألهی اخلاق او میپردازد و آن را تفسیر مینماید. بخشهای پایانی کتاب هم به نظرات، افکار و مباحث افلاطون در حوزههای مختلف، از متافیزیک تا زیباییشناسی، اختصاص یافته و ایدههای متنوع او مرور میشود.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تاریخ فلسفهی راتلج (جلد یکم): از آغاز تا افلاطون
نویسنده |
سی.سی. تایلور
|
مترجم |
حسن مرتضوی
|
نوبت چاپ | 9 |
تعداد صفحات | 694 |
نوع جلد | گالینگور |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
فلسفه و حکمت
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789643628000
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
موصل، بدون پریچهر
در بخشی از کتاب موصل، بدون پریچهر میخوانیم
ساعتدزد میرود توی صف بیآرتی. اتوبوس که میرسد سوار میشود. من هم پشتسرش سوار میشوم. باید درست پشتسرش بنشینم، آنقدر نزدیک که حتی حساب تعداد نفسهاش هم دستم باشد. اتوبوس که راه میافتد، بیاختیار میچرخم و پشتسرم را نگاه میکنم. پریچهر باید جایی میان زنها خودش را مخفی کرده باشد. دست راست ساعتدزد، همان دستی که ساعتم را قاپید، بالا میآید و پسِ سرش را میخاراند. آیا همین که اینقدر از نزدیک او را زیر نظر گرفتهام، به معنی نادیده انگاشتن مسئولیت بینهایتم در قبال او نیست؟ حتماً هست. درست مثل اینکه همین لحظه از توی جیبم یک چاقو دربیاورم و سرش را ببرم و از همین پنجرهی نیمهباز بیندازم وسط خیابان تا ماشینها از رویش رد شوند و محتویات چربوچیلی داخلش پخشِ آسفالت شود. تنش را هم همین جا رها کنم، همینجور نشسته روی صندلی: مجسمهای بیسر. مسافرانی که میروند و میآیند هیچ شکشان نمیبرد که این تن یک انسان واقعی است. خیال میکنند بازی است، یا همچین چیزی. مثلاً دوربین مخفی. به هوای یافتن دوربینی که مخفیانه حرکاتشان را زیر نظر دارد، اینسووآنسو چشم میگردانند. احتمالاً حتی با لبخند. لبخندی که میگوید «دستتون رو خوندم.» ولی فایده ندارد. هر چه نگاه کنند دوربینی نمییابند. اینجاست که لحظهی سرنوشتساز به مانند ماری در کمینِ طعمه از خفا بیرون میپرد: درست همان وقتی که از یافتن دوربینی که نیست نومید میشوند و درمییابند واقعیت همان چیزی است که دیدهاند، نه آن چیزی که با سادهلوحی خیال کردهاند. میدان رازی ساعتدزد از اتوبوس پیاده میشود و خیابان کارگر را میرود پایین، سمت میدان راهآهن. محلهی پریچهر. این احتمال که هممحلیِ پریچهر باشد تنم را میلرزاند.ماجراهای ریکیپرنده 3/ کلاهگیس فرفری
دروغ
معرفی کتاب دروغ
درباره کتاب دروغ
همه چیز از کتاب سلینجر شروع شد. همان ناطور دشت معروف که همه عاشقش هستند و برایش سر و دست میشکنند. همان کتابی که همه دوستش دارند و من هم یکی از آنها بودم. پشت جلد کتاب نوشته بود، وقتی این کتاب را خواندید، به سایت ما سر بزنید تا آنجا با هم درباره کتاب گفتگو کنیم. نمیدانم کارم درست بود یا نه. روزهای عجیبی را پشت سر گذاشتم و فشار وحشتناکی را تحمل کردم، اما حالا که به گذشته نگاه میکنم، راضی و خوشحالم. من در سایت با پسری همسن و سال خودم آشنا شدم. او هم ناطور دشت را خوانده بود و جملههایش را حفظ بود. قرار بود فقط از کتاب صحبت کنیم اما خب، میدانید دیگر، بحثمان گل انداخت. خیلی دلم میخواست ببینمش و از رفتار مرموزش سردربیاورم. چرا فقط بعضی روزها به اینترنت وصل میشد؟ چرا همیشه عجله داشت؟ چرا دلش نمیخواست هیچ چیزی از زندگیاش به من بگوید. آنقدر بیتاب دیدنش بودم که کارآگاه بازی درآوردم و آدرسش را پیدا کردم. وقتی به دیدنش رفتم، همه چیز تغییر کرد. زندگی من، دیگر به حالت سابقش، برنگشت... من عاشق روحی شده بودم که در اینترنت زندگی میکرد. کاره سانتوس در کتاب دروغ، به زندگی و مشکلات نوجوانی میپردازد که در خانواده نه چندان خوبی متولد میشود و رشد میکند. زندگی او با حضور افرادی میگذرد که رویای خانه خوب و مرفه، داشتن پول و خرج کردنش و ... را دارند و همین است که در نهایت آنها را به سمت بزهکاری و مواد مخدر میبرد. اما این تمام ماجرا نیست. سانتوس با ظرافتی استادانه، تمام آنچه را که در پشت پرده اتفاق میافتد هم بیان کرده است تا به مخاطبانش نشان دهد، همیشه همه چیز آنطور که فکرش را میکنیم، نیست.حرف بزن، خاطره!
معرفی کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامهی بازبینی شده
ولادیمیر ناباکوف در کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامهی بازبینی شده، زندگی و جهان پیرامونش را با نثری آهنگین به رشته تحریر درآورده و با واکاوی گذشتهاش، نقاط عطفی که سبب شکل گرفتن مسیر شخصی او به عنوان یک نویسنده مهم شد را بیرون میکشد. ولادیمیر ناباکوف متولد 23 آوریل 1899 در سنپترزبورگ روسیه است. خانوادهی او در سال 1917، حین انقلاب بلشویکی، به کریمه گریختند و بعد به اروپا مهاجرت کردند. نابوکوف تا سال 1922 در کالج ترینیتیِ کمبریج ادبیات روسی و فرانسوی خواند و دو دههی بعد را در پاریس و برلین با نام مستعار «سیرین»، عمدتاً به روسی، شعر و داستان نوشت. او در سال 1940 به ایالات متحدهی امریکا نقل مکان کرد و ضمن تدریس زبان و ادبیات روسی و نویسندگی خلاق در دانشگاههای استنفورد، کورنِل، هاروارد و کالج ولزلی، حرفهی درخشان ادبی خود را به عنوان شاعر، رماننویس، مموآرنویس، منتقد و مترجم پی گرفت. کتاب حرف بزن، خاطره (Speak, memory: an autobiography revisited) در میان آثار ولادیمیر ناباکوف (Vladimir Nabokov)، دارای چنان اهمیتی است که بارها و بارها در آنتولوژیهای ادبی از آن یاد شده است. این کتاب شما را دچار گذشتهای دور میکند تا جایی که حس میکنید ولادیمیر مقابل چشمانتان نشسته و مشغول اعتراف است. موفقیت بینظیر ولادیمیر ناباکوف از رمان لولیتا (1950) به او اجازه داد تا تدریس را کنار بگذارد و خود را تمام وقت وقف نوشتن کند. او در سال 1961 به مونتروِ سوئیس نقل مکان کرد و 2 ژوئیهی 1977 در همین شهر درگذشت. ناباکوف که یکی از نویسندگان قهار قرن دانسته میشود، چه در زبان انگلیسی و چه در زبان روسی، شماری از آثار انگلیسی خود از جمله لولیتا را به روسی ترجمه کرده و بر ترجمهی انگلیسی آثار روسیاش نیز نظارت داشته است. برخی نظرات در مورد ولادیمیر ناباکوف: - یکی از اصیلترین و خلاقترین رماننویسهای زمانهمان. (فایننشال تایمز) - پروانههای ذهنش خاکریزهایی میسازند از معاصرینش. (ساندی تایمز) - او با برگزیدن به کارگیری و تحول زبان ما، به همهمان افتخار داد. (انتونی برجس) - قدرت خیال سر آن ندارد که به این زودیها قهرمان دیگری به این زورمندی بیابد. (جان آپدایک) - او استاد همه جور حقهی فنی رماننویسی است، و چندتایی هم خودش سرهم کرده. (پیتر اکروید) - نابوکوف افزون بر موهبت برگردان سوژه به تصاویر دقیق تماشایی، حس طنزی فراوان، قدرت درک پوچی پس تراژدی، دارد. (آبزرور)ماتيلدا
در بخشی از کتاب ماتیلدا میخوانیم
زنگ تفریح، خانم هانى یکراست به دفتر خانم ترانچبول رفت. بهشدت هیجانزده بود! کمى پیشتر با دختر کوچولویى برخورد کرده بود که داراى هوش و استعدادى استثنایى بود؛ یا بهنظر او اینطور مىآمد. البته هنوز فرصت نکرده بود دقیقاً به میزان هوشش پى بِبرد، با وجود این، آنقدر تجربه داشت که بفهمد در چنین مواردى نباید دست روى دست گذاشت. فکر مىکرد مسخره است چنان کودکى را در جایى که امکان پیشرفت ندارد، به اَمانِ خدا رها کرد! معمولاً خانم هانى از مدیر مدرسه وحشت داشت و زیاد دور و بَرش آفتابى نمىشد. امّا در آن لحظه احساس مىکرد آماده است با هر خطرى روبهرو شود! درِ دفتر ترسناکش را زد. صداى غُرّشِ بَم و هولناک خانم ترانچبول بلند شد: «بیا تو!» خانم هانى رفت تو. امروزه بیشتر مدیرهاى مدرسهها را با توجه به ویژگىهاى مثبتشان انتخاب مىکنند. آنها شرایط کودکان را درک مىکنند، بچهها را از تهِ دل دوست دارند، دلسوز و مهربان هستند، با انصافند و واقعاً به امرِ آموزش علاقهمندند. امّا خانم ترانچبول...، دریغ از آنکه یکى از این ویژگىها را داشته باشد! و خدا مىداند چهطور خود را در این سِمَت جا زده بود! گذشته از همهى اینها، زن بسیار قوى و با ابهّتى بود! ظاهراً زمانى ورزشکار مشهورى بود و حتى حالا هم ماهیچههاى پهلوانانهاى داشت! این ماهیچههاى قوى در گردنِ کلفت، شانههاى بزرگ، مچِ دستهاى عضلانى و ساق پاهاى قدرتمندش بهخوبى دیده مىشد. هرکس چشمش به خانم ترانچبول مىافتاد، احساس مىکرد او مثل آب خوردن مىتواند میلههاى آهنى را خم و دفتر قطور راهنماى تلفن را از وسط نصف کند! متأسفانه در چهرهاش هم هیچ نشانى از زیبایى یا سرزندگى دیده نمىشد. چانهاى لجوج و سرسخت، دهانى بىرحم و چشمانى ریز و خودپسند داشت.چند روایت معتبر
- چند روایت معتبر درباره عشق: یک معلم فیزیک که عاشق شاگرد خود می شود.
- چند روایت معتبر درباره زندگی: کسری که همراه سایه زندگی می کند و به مهتاب فکر می کند.
- چند روایت معتبر درباره مرگ: بخش هایی از زندگی افراد مختلف، خودکشی، عروسی و مرگ.
- مصائب چند چاه عمیق: بخش هایی مختلف از زندگی.
- در چشم هات شنا می کنم و در دست هات می میرم: ماجرای یک شاعر که عشق او به تنفر تبدیل می شود.
- کیفیت تکوین فعل خداوند: سه زوج جوان که یکی از آن ها دچار حادثه ای شده و ناخودآگاه صدایی را می شنود.
- کشتار: داستان یوسف و مونس که عاشق می شوند و با نامه با هم در ارتباط هستند.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.