

تاریخ فلسفهی راتلج (جلد ششم): عصر ایدهآلیسم آلمانی
520,000 تومان
معرفی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد ششم: عصر ایده آلیسم آلمانی
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد ششم: عصر ایده آلیسم آلمانی به ویراستاری رابرت سولومون و کتلین ام. هیگینز، بر روی قدرتمندترین مکتب قرن نوزدهم، یعنی ایدهآلیسم آلمانی متمرکز است و از مرحلهی شکلگیری تا اوج آن را بررسی نماید. این کتاب با ایده و فلسفهی انقلابی کانت آغاز میشود، در ادامه به چهرههای مؤثر این جنبش از جمله فیشته، شلینگ و هگل میپردازد و در پایان آنتیتز کیرکگور را مطرح میکند.
دربارهی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی
ایمانوئل کانت در اوج دوران روشنگری ایدهای انقلابی را مطرح کرد که باعث اعتلا و تحکیم این جنبش شد، اما مهمتر از آن بنای مکتب فلسفی متمایزی را گذاشت که در قرن نوزدهم به اوج خود رسید. ایدهآلیسم کانت انقلابی در فلسفه به پا کرد که از لحاظ تأثیرش آن را با انقلاب کوپرنیکی مقایسه میکنند.
کانت با سه کتاب «نقد عقل محض» (Critique of Pure Reason)، «نقد عقل عملی» (Critique of Practical Reason) و «نقد قوه حکم» (Critique of Judgment) یک پروژهی انتقادی بزرگ را دنبال کرد که اساسش بر منطق و عقل بود. ایدهآلیستهای پس از او که همگی آلمانی بودند، از جمله هگل، فیشته و شلینگ، ایدههای او را تکامل بخشیدند و حتی رادیکالتر کردند. این تفکر خیلی زود گسترش یافت و تا چند دهه دنیا را بهطور کامل تحت سیطرهی خود داشت. مکاتبی مثل اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و فلسفهی تحلیلی همگی وامدار و ملهم از ایدهآلیسم هستند.
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی (Routledge History of Philosophy Volume VI) این دوره را بهطور کامل مرور و مهمترین فیلسوفهای آن را معرفی میکند. کتاب در پی ردپای ایدهآلیسم به دورهی لایبنیتس باز میگردد و این مفهوم را در فلسفهی او میجوید.
پس از آن از کانت میگوید و فلسفهی اخلاق، سیاست و همینطور نقد قوهی حکم او را مطرح میکند. فیشته و شلینگ، بهنوعی پل ارتباطی دورهی کانت و هگل بودند و نقش مهمی در انتقال این ایده داشتند. کتاب پس از صحبت در مورد آنها، چندین بخش را به هگل، پدیدارشناسی و منطق او اختصاص میدهد.
به اعتقاد برخی از محققین، ایدهآلیسم را باید فراتر از یک فلسفهی صرف دانست.
این مکتب به شکل قابلتوجهی با حوزههای مختلفی مثل دین، سیاست، اخلاق و هنر پیوند دارد و در آنها تنیده شده است. کانت با ترکیب کردن عقلباوری و تجربهگرایی دوران روشنگری، از آنها فراتر رفت و توانست به دیدگاه جدیدی دست یابد. ایدهآلیسم آلمانی به شکل عمیقی بر فلسفهی غرب تأثیر گذاشت و تقریباً همهی مکاتب بعد از آن یا در ادامهی ایدهآلیسم بودهاند یا به نحوی قصد داشتهاند به آن واکنش نشان دهند.
با وجود تأثیر شگرف این مکتب، در میانههای قرن نوزدهم بود که انتقادها آغاز شد و دیگر فیلسوفها برخی از جنبههای ایدهآلیسم را زیر سؤال بردند؛ از جمله مارکس، کیرکگور یا شوپنهاور. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج – جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی، در ادامهی مباحث خود به این منتقدین سرشناس میپردازد و نظریهی هرکدام از آنها را مطرح میسازد؛ مثلاینکه مارکس نیازهای زندگی را در برابر عقل قرار میدهد، شوپنهاور به موضوع اراده میپردازد و کیرکگور که از بحث دفاع عقلانی از مسیحیت انتقاد و آن را رد میکند.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تاریخ فلسفهی راتلج (جلد ششم): عصر ایدهآلیسم آلمانی
نویسنده |
رابرت سی سولومون، کاتلین م هیگینز
|
مترجم |
حسن مرتضوی
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 598 |
نوع جلد | گالینگور |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
الهیات و فلسفه
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002296887
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
فیلمنامه نویسی شخصیت محور
گربه بازي
در بخشی از کتاب گربه بازی میخوانیم:
روز وحشتناکی داشتم. پشتسرهم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا میشناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ میشود و انگار که یک فتیلهی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیاتفروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم میرود. اما اینکه این المشنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمیکردم! بالای پلهها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمیخورد. طوری پایین را نگاه میکرد که انگار به یک چالحوض آلوده که هیچکس نمیخواهد پا توی آن بگذارد نگاه میکند. حالا خوب مجسم کن، گربهی استاداینها روی بازوی چپم، یک شیشهی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همینجور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکردهام و هر چه کلفت بلدم بار طرف میکنم. خانم میشتوت هم هوای حرفهایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش میآید میگوید. چهارتا پیرزن هم که پشتسر من ایستادهاند همگی هوار میکشند، چون همهی همسایهها از این لبنیاتی دل پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفهریزه میزند، چون هیچوقت دوست ندارد دربارهی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این المصراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگتر است، خیال میکنم ده سال جوانتر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمیشود آنطور رنگ کرد. کتودامنِ کِشباف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگتر است عین مس برنزه شده و توی کفش پاشنهبلندِ نوکتیز که آن هم داد میزند آخرین مدل خارجی است آنجا ایستاده. اما اینها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمیزد، همانطور ایستاده بود و نگاه میکرد.پرت و پلا
فراسوي خواب
معرفی کتاب فراسوی خواب اثر ویلم فردریک هرمانس
جواهر شناسی سنگهای قیمتی: (زیورها)
نگهبانان گاهول 1/ اسارت
جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول
سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موشها را میدید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس میخورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگالهایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش میکرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمیکردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج میگرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش میگذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت تودهای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانهاش بود. ولی درختها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچکتر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست. اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، میفهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمهای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را میشناختند. زندگی درون حفرهای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چلهای که چند بار در روز برایشان میآوردند و بعد هم اولین لقمههای آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستانها هم بودند… داستانهای پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان میداشتند تا همراه باد اوج بگیرند. از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچههای آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی میرویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیدهای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و میمردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را میآموختند.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.