



تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه
35,000 تومان
بخشهایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه
*حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خندهدایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا میشود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟
هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آنوقتها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم میآورد، از فرط خجالت کلاهش را میانداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. میخواهم بروم». حالا من هم همین را میگویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمیآیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغیام و هم از خودم راضیام و پزش را میدهم.
*به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم.
هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاههای کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوقهای بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.
در انبار موجود نمی باشد
تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه
نویسنده |
شرمین نادری
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 152 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041168
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سالمرگي
معرفی کتاب سالمرگی
کتاب سالمرگی نوشتهی اصغر الهی، اوهام و واگویههای ذهن یک مرد در لحظات پیش از مرگ است. عمرانی، مرد پریشاناحوال، پس از مرگ فرزندش با تیغ رگ دستانش را میزند تا به زندگیاش خاتمه دهد. او در فاصلهی جان دادن، زندگی خود و خانوادهاش را در ذهن مرور میکند. این رمان روانشناختی و تحسینشده که به شیوهی سیال ذهن و غیرخطی روایت میشود، جایزهی بهترین رمان گلشیری سال 1385 را بدست آورده است.دربارهی کتاب سالمرگی
عمرانی مردی خسته و پریشان و بیکار است که رابطهی خوبی با همسرش لیلا ندارد و دائماً از سوی او سرزنش میشود. با شهادت پسرشان سیاوش در جنگ، لیلا مرگ او را هم بهانه میکند و عمرانی را مورد شماتت بیشتری قرار میدهد. عمرانی خسته از همهچیز تصمیم میگیرد به زندگیاش خاتمه دهد. او با تیغ رگ دستانش را میزند. در لحظات احتضار، زندگی خود را از دوران کودکی در ذهن مرور و روابطش با آدمهای پیرامون و افکار و اوهامش را بازخوانی میکند. در این کابوس، حتی با همسرش لیلا هم سخن میگوید و ترسها و شکهایش را به زبان میآورد. مضمون غالب رمان سالمرگی، مرگ است و به چند صورت خود را نشان میدهد: خودکشی، فرزندکشی و سقط جنین. اصغر الهی (Asghar Elahi) که روانپزشک بود، داستانی روانکاوانه خلق میکند و سعی دارد درون شخصیتهای داستانش مخصوصاً عمرانی و لیلا را واکاوی کند. او قهرمانش را در لحظهی احتضار قرار میدهد تا به این بهانه ذهن و افکار و ترسهای او را بیان کند. داستان در ذهن عمرانی به شکلی غیرخطی و پراکنده به خاطر میآید. داستان سالمرگی چندین لایه دارد: یک لایه که مربوط به واگویهها و هذیانهای عمرانی است و داستانی مغشوش روایت میشود. در لایهی دیگر اسطورهها را میبینیم. پسر او، سیاوش، همچون سیاوش شاهنامه کشته میشود و عمرانی بابت مرگ او نمیتواند خود را ببخشد. احساسی شبیه فرزندکشی به او دست میدهد. وضعیت اسطورهای در مورد جنگ ایران و عراق هم تکرار میشود و بهنوعی جنگهای افسانهای ایران در شاهنامه را تداعی میکند. داستان در لایههای دیگرش، ابعاد مذهبی و تاریخی هم پیدا میکند. اصغر الهی نهتنها در شیوهی روایت و فضای روانشناختی که در مورد زبان هم موفق بوده و توانسته به زبانی متفاوت دست یابد. اصغر الهی داستان سالمرگی را در سال 1370 نوشت، اما کتاب او با تأخیری پانزدهساله و در سال 1385 منتشر شد. این اثر بلافاصله با استقبال خوانندگان و تحسین منتقدین روبهرو گردید و جایزهی بهترین رمان گلشیری سال 1385را به دست آورد. هیئتداوران دلیل این انتخاب را شخصیتهای متنوع و ملموس، روایت خاص و چندصدایی، خلق تصاویر تکاندهنده، ساختار هوشمندانه و زبان موجز این رمان دانستند.به کسي مربوط نيست
معرفی کتاب به کسی مربوط نیست
چه اتفاقی رخ میداد اگر خاک زمین را در جزیرهای واحد جمع میکردند و آدمیان همگی از زیر یک خاک سر برمیآوردند؟ کتاب به کسی مربوط نیست مجموعهداستان جذاب جومپا لاهیری، نویسندهی هندیتبار برندهی جایزهی پولیتزر است. کتابی که شما را با چند داستان بهظاهر ساده از زندگی مهاجران هندی همراه میکند و از یک حقیقت واحد در نسل بشر و در میان فرهنگهای گوناگون پرده برمیدارد. گفتنی است که این کتاب در زمرهی پرفروشترین آثار نیویورک تایمز و جزو ده کتاب برتر سال 2008 قرار دارد.دربارهی کتاب به کسی مربوط نیست
جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) را بیش از آنکه یک نویسندهی چیرهدست بهشمار آورد، میبایست جادوگری دانست که قلم خود را با جادوی ذهنش روی کاغذ حرکت میدهد و داستانهای سحرآمیزی را خلق میکند. کتاب به کسی مربوط نیست (Unaccustomed Earth) بدونشک یکی از همین روایتهای خاص و ویژهی لاهیری است که با زبان ساده اما عمیق، پیچیده و خواندنی، شما را با خودش همراه میکند. این مجموعهداستان کوتاه، شامل دو بخش و نُه داستان بینظیر از زندگی خانوادههای هندیست که به جایی دیگر، دور از وطن خود مهاجرت کردهاند. اگرچه در ابتدای روایتها اینطور بهنظر میرسد که داستانها قرار است دربارهی سختیها و مصائب مهاجران در کشورهای مقصد حرف بزند، اما در میانهی داستانها کاملاً شگفتزده خواهید شد. جومپا لاهیری در مجموعهداستان به کسی مربوط نیست بهزیبایی دربارهی معنای زندگی و یکسان بودن این معنی در میان فرهنگهای گوناگون صحبت میکند. مسئلهای که بشر را فارغ از منطقهی زیست آنها و یا تجربیات و تفاوتهای نسلی، در یک نقطهی مشترک در کنار هم قرار میدهد. لاهیری در هر داستان با زبردستی خاصی این پیام را پنهان کرده و با خواندن هر یک از آنها، بیش از پیش به این حقیقت نزدیک میشوید که زندگی، با همهی گوناگونیهایش، در هر نقطه از این کرهی خاکی، یک معنای واحد دارد! این کتاب را گلی امامی با نثری روان و شیوا ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. با خواندن این اثر دوستداشتنی، هم وقتتان را به خواندن یکی از بهترین مجموعههای داستان کوتاه اختصاص میدهید و هم برای چند دقیقه، به زیر پوست زندگی سفر خواهید کرد.خاکستر و خاک
معرفی کتاب خاکستر و خاک اثر عتیق رحیمی
سوروسات در سوراخ موش
در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش میخوانیم:
امروز اخبار تلویزیون میگفت: ببرها در باغوحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خوردهاند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بودهاند. من هیچوقت باغوحش گوآدالاخارا نرفتهام. یکبار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آنکه ببرد حیوانهای بیشتری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمیتوانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خوردهشده، سرنگهبان باغوحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بینالمللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. میگویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچوقت توی قفس ببر نمیرفته است. ما هیچوقت از ببرهایمان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمیکنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخهای گلولهها قتلها را انجام میدهند. نمیدانم ما چهطور خودکُشی میکنیم، ولی بههرحال از ببر استفاده نمیکنیم. از ببرها برای خوردن جنازهها استفاده میکنیم. از شیرمان هم استفاده میکنیم. ولی بیشتر از آنها برای تماشا کردنشان استفاده میکنیم، به خاطر اینکه حیوانهای قوی و واقعاً خوشهیکلی هستند و تماشایشان خیلی کیف میدهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شبها انجام میدهند. ولی فکر میکنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینهی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر میرسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویدهجویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط میتوانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپالهی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش میشود.سگ سالي
معرفی کتاب سگ سالی
کتاب سگ سالی به قلم بلقیس سلیمانی، زندگی فردی به نام «قلندر» را روایت میکند که از اعضای دون پایه سازمان مجاهدین خلق است و پس از دستگیری اعضای این سازمان زندگیاش به تباهی کشیده میشود. این داستان از سالهای دهه 60 آغاز میشود. رمان شخصیت محورِ سگسالی، که به نوعی زیر مجموعه ادبیات داستانی انقلاب هم هست، به روایت برشی از تاریخ معاصر ایران میپردازد. قلندر، دانشجوی دانشگاه تهران است که گرفتار چنگال بیرحم سازمان مجاهدین خلق شده و پس از دستگیری اعضای این سازمان به شهر خود میگریزد و به مدت 24 سال خود را در یک طویله محبوس میکند. بلقیس سلیمانی متولد کرمان است. او در رشته کارشناسی ارشد فلسفه تحصیل کرده و بیش از هشتاد مقاله در مطبوعات نوشته است. برخی از داستانهای وی به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و عربی ترجمه شده است. سالهای دهه 60 و دغدغههای این سالها را به وضوح در آثار بلقیس سلیمانی داستاننویس، منتقد و پژوهشگر ادبی میتوان دید. ویژگیای که خواننده را برای خواندن حوادث آن روزگار بیتاب میکند. دیگر آثار وی عبارتاند از: «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد»، «خاله بازی»، «به هادس خوش آمدید»، «پسری که مرا دوست داشت»، «من از گورانیها میترسم» و… در بخشی از کتاب سگ سالی میخوانیم: قلندر اینجور مواقع نگاه میکرد به صنم، میخواست پیروزیاش را در بحث با صنم جشن بگیرد. صنم در جشن قلندر شرکت نمیکرد. قلندر به جای برق شادی در چشمهای صنم نگرانی مبهم و کوری میدید که نمیدانست منشأ و مبدأش چیست. تا اینکه یک روز صنم گفت دوست ندارد قلندر با حسینعلی بحث کند. موسی به دین خود، عیسی هم به دین خود. «چرا شما دوتا اینقدر با هم کل کل میکنین؟ شما مثلاً پسر عمو هستینها.» و قلندر اضافه کرده بود: «حسینعلی برادر نامزدمم هست ها.» صنم شوخی قلندر را نشنیده گرفته بود و از قلندر خواسته بود دیگر با حسینعلی بحث نکند. گفته بود این بحثها عاقبت ندارد. قلندر آن روز خندیده بود و گفته بود: «هر چی تو بگی، صنم بانو.» ولی شب دوباره نشسته بود رو به روی حسینعلی و از ارتجاع سیاه حرف زده بود. همین ماه پیش بود که ماه سلطان گفته بود حسینعلی منتقل شده سپاه گوران، الحمدلله. قلندر وقتی خبر را شنید نمیدانست باید خوشحال باشد یا ناراحت. ناراحت شد. البته وقتی جریان جست و جوی خانهی اسفندیار را شنید. «مرتیکه کار خودشو کرد.» کافی بود گوسفندی که آن تابستان دادالله برایشان میکشت تا با خودشان به سرچشمه ببرند لاغرتر از گوسفند سال قبل باشد تا مرتیکه المشنگه راه بیندازد. ظاهراً، آن طور که ماه سلطان داستان را تعریف میکرد، اسفندیار به حسینعلی خبر میدهد که مادر و دختر چیزهایی در خانهاش پنهان کردهاند و او میترسد این آت و آشغالها عاقبت بلای جانش بشوند. بهتر است او که مأمور دولت است و امین خانواده، بیاید و رسماً آنها را پیدا کند و به نام قانون ضبطشان کند.تاریخ فلسفه راتلج (جلد8): فلسفهی قارهای در سدهی بیستم
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.