تجربه ‌دینی‌ بشر(جلد دوم)

35,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786000202378 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات
نویسنده نینیان اسمارت
مترجم دکتر محمد محمدرضایی، دکتر ابوالفضل محمودی
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 416
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول  ————
موضوع الهیات و فلسفه
نوع کاغذ  —————
وزن 560 گرم
شابک
9786000202378
توضیحات تکمیلی
وزن 0.560 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تجربه ‌دینی‌ بشر(جلد دوم)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شخصیت باستان … کنفوسیوس

6,500 تومان
در جوامع کهن ، مردان و زنانی می‌زیسته‌اند که اثر خود را بر جهان هستی گذاشته‌اند . هر چه درباره آنها بیشتر بخوانیم و بدانیم از دستاوردهایشان بیشتر شگفت‌زده می‌شویم و از آثار هنری و ادبیات آنها لذت می‌بریم . کنفوسیوس حکیم یکی از این افراد است . او سالها تنها یک هدف داشت : خدمت کردن در مقام مشاور اعظم یکی از فرمانروایان سرزمین پهناور چین . در آن هنگام، یعنی حدود پانصد سال پیش از میلاد ، چین به قلمروهای فراوانی تقسیم شده بود . درون این قلمروها ، شاهزادگان و اشراف زیادی بودند که بر سرزمین‌های گسترده‌ای فرمانروایی می‌کردند . کنفوسیوس سخت در این اندیشه بود که مقام دولتی معتبری به دست بیاورد . اگر چنین می‌شد می‌توانست با به کار گرفتن دانش عمیق خود روش فرمانروایی حاکمان را بهبود بخشد تا به این وسیله مردم عادی در زندگی خویش از رفاه و آسایش بیشتری برخوردار شوند . تعالیم کنفوسیوس باعث پدید آمدن نظامی فکری به نام آیین کنفوسیوس شد . کتاب « کنفوسیوس » به زندگی و شرح تعالیم این فیلسوف چینی می‌پردازد .

کتاب نبرد امپراتوری ها

114,000 تومان
معرفی کتاب نبرد امپراتوری ها کتاب حاضر، بیانی از رویدادهای جهانی بین سال‌های 1911 تا 1923 را دربرمی گیرد. هدف کتاب شرح جز به‌جز درگیری‌های جنگ جهانی اول نیست، بلکه می‌کوشد روندی را بررسی کند که به نابودی امپراتوری‌های سرزمینی استعماری اروپایی و جایگزینی آن‌ها با ملت کشورها در کل جهان منجر گردید. ازاین‌رو برخلاف دیدگاه‌های رایج، نویسندگان کتاب جنگ جهانی اول را جنگی میان ملت کشورهای اروپایی قلمداد نمی‌کنند بلکه روند فروپاشی امپراتوری‌های خاندانی تحت تأثیر دگرگونی گفتمان جهانی امپریالیسم را بررسی کرده و تأثیرات اولیه آن بر گفتمان روشنفکری و سیاسی مستعمرات را به‌خوبی وامی‌کاوند.

بركناره

5,500 تومان
در باره کتاب کناره اثرنصرالله كسرائيان:، عكاس زاده‌ي لرستان، پدر عکاسي قوم‌شناسي و مردم‌نگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعه‌هاي باارزشي از فرهنگ‌ها، قوميت‌ها و مكان‌هاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقايي‌ها، تخت‌جمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. بركناره هم عكس‌هايي است دقيق‌شده در جزئيات زنگ‌خورده‌ي كناره‌هايِ‌ مدام درون و بيرون از آب و هم چيزي است بيرون از عكاس و عمل عكاسي‌اش. كسرائيان بعد از وقفه‌اي كه در كار، و از نظر او در حياتش پيش مي‌آيد، كه "گويا فعاليت به‌عنوان نشانه‌اي از زنده‌بودن شناخته شده است"، مي‌گويد: "اواخر پاييز سال گذشته [پاييز 83] يك‌باره احساس كردم سكوت و انزوا دارد خسته‌ام مي‌كند. و انگار دل‌ام مي‌خواهد كاري بكنم، چيزي بگويم؛ اما چه كاري؟ چه چيزي؟ "پس از كلنجار رفتن‌هاي بسيار ياد دوربينم افتادم، ياد سفرهايم، ياد آدم‌ها، جروبحث‌ها، متقاعد كردن‌ها، چيزهايي كه حالا ديگر توان و حوصله‌اش را ندارم. ديگر چه؟ خيلي چيزها و سرانجام، چاله‌چوله‌هاي كنار جاده‌ها، چهارتا نخ علف، يك بوته خار، تكه‌اي يخ، كمي برف، چهار تكه لوله‌ي زنگ‌زده..." (از مقدمه‌ي كتاب)

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

رساله‌اي كوچك در باب فضيلت‌هاي بزرگ

350,000 تومان
در رساله‌اي كوچك در باب فضيلت‌هاي بزرگ: فضيلت‌ها ارزش‌هاي اخلاقيِ به فعل درآمده و عمليِ ما هستند، و اين كتاب تمامآ به بررسي همين فضايل اختصاص دارد. پرسش اوليه‌ي مؤلف از خود اين است كه وجود كدام گرايش قلبي يا روحي يا ويژگي در يك فرد احترام اخلاقي‌اي را كه او برايش قائل است افزايش مي‌دهد و عدم آن‌ها از اين احترام مي‌كاهد. او در نهايت هجده فضيلت را تعيين مي‌كند و برپايه‌ي آراءِ فيلسوفانِ بزرگ به بحث درباره‌ي آن‌ها مي‌پردازد. اين فضايل عبارت‌اند از: ادب، وفاداري، دورانديشي، ميانه‌روي، شجاعت، عدالت، بخشندگي، دلسوزي، بخشايش، سپاسگزاري، افتادگي، سادگي، بردباري، پاك‌دامني، نرم‌دلي، حسن‌نيت، شوخ‌طبعي، و عشق