تجملات اشتراکی
46,500 تومان
کتاب تجملات اشتراکی (مخیله ی سیاسی کمون پاریس) نوشته کریستین راس ترجمه رحمان بوذری توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم سیاسی، سیاست، اندیشه ی سیاسی به چاپ رسیده است.
کمون پاریس آزمایشگاه بررسی ابداعهای سیاسی بود که بیش و پیش از همه، به گفتهی مارکس، به واسطهی «هستی و تجربهی بالفعل» آن اهمیت داشت. تجملات اشتراکی کمک میکند خواننده با طرز کار پیچیدهی این تجربهی استثنایی آشنا شود. کتاب راس نوعی نقشهبرداری بهموقع و دقیق و بس مفید از کمون پاریس است. این کتاب کوچک نوعی حکایت تمثیلی است دربارهی زمان و مکانی دیگر اما راستش نه دربارهی گذشته از آن حیث که گذشته است، بلکه همانند اکثر حکایتهای تمثیلی بیشتر دربارهی امکان انواع دیگر کنش در زمانهی خود ماست.
معرفی مباحث کتاب تجملات اشتراکی
فراتر از رزیم سلولی ملت ها
تجملات اشتراکی
ادبیات شمال
بذرهای زیر برف
همبستگی
پیوست ها
فقط 1 عدد در انبار موجود است
تجملات اشتراکی
نویسنده | کریستین راس |
مترجم | رحمان بوذری |
نوبت چاپ | اول |
تعداد صفحات | 202 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1399 |
شابک | 9789642134755 |
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب پسرانی از جنس روی
کوچ نشینان و شبانان
روانشناسی رشد 1
برنامه ریزی شهرهای جدید
فهرست
پیشگفتار چاپ دهم مقدمه فصل اول: پیدایش و سیر تحول شهرهای جدید فصل دوم: گونه شناسی و طبقه بندی شهرهای جدید فصل سوم: تجارب جهانی شهرهای جدید فصل چهارم: نظام شهری و شهرهای جدید در ایران فصل پنجم: برنامه ریزی شهرهای جدید فصل ششم: بررسی نمونه هایی از شهرهای جدید در ایران منابع و مآخذ
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.