

تحلیل شعر فارسی
5,500 تومان
This book has been compiled as a textbook for non-Iranian language- learners and students of Persian language and literature as well as on-job training courses for professors and students abroad.
Considering the instructive purpose of the book, poems have been arranged, defined and analyzed in terms of the formats of Persian poetry, from short to long.
In the analysis of the poems, the earlier descriptions are more detailed than the later ones in order to provide an opportunity for the students to practice more.
Moreover, aside from providing the meaning of the poems, some brief explanations of the literary terms and technical points have been added.
در انبار موجود نمی باشد
تحلیل شعر فارسی
نویسنده |
دکتر ناصر نیکو بخت
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 196 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1393 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
مطالعات ادبی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789645305046
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
جنگولکبازیهای جناب تام 2/ جناب تام به ساحل میرود
برشی از متن کتاب
یک روز صبح زود آنجلا ثراگمورتون و جناب تام از خانه بیرون رفتند. راه افتادند سمت ساحل. یک عالمه طول کشیده بود تا وسایل سفرشان را ببندند. جناب تام تا آن روز هیچ وقت به ساحل نرفته بود و خیلی دلش میخواست توی ساحل گردش کند. آنجلا تندی زیراندازها را انداخت و بساطشان را پهن کرد. به جناب تام گفت: "برو بازی کن! جای دوری نرو. یک جایی باش که بتوانم ببینمت. مهمتر از همه..." "...پسر خوبی باش!" کمی بعد آنجلا خوابش برد و جناب تام هم شروع کرد به گشت و گذار روی شن های ساحل. یک قلعه آن نزدیکی ها بود. از بالای آن میشد منظرهی زیبای ساحل را تماشا کرد. جناب تام تصمیم گرفت زمین را بکند و گنج پیدا کند. و پیدا هم کرد، آن هم یک عالمه! آن قدر ورجه وورجه کرد که حسابی گرم شد. دوید طرف دکهی بستنی فروشی. مرد بستنی فروش با بد اخلاقی پرسید: "چه مزه ای می خواهی؟" جناب تام همه مزهها را چشید. بستنی خوردن خوب است، اما بازی کردن بهتر است... جناب تام هم قاطی بازی شد. بازی های هوایی بازی های زمینی بعدش دوباره بازی های هوایی همه از پر زوری جناب تام تعجب میکردند. شن های ساحل داشت داغ میشد و کلهی جناب تام از گرمای آفتاب گیج و منگ شده بود. حالا وقتش بود تنی به آب بزند اول که وارد آب شد، حس عجیبی داشت. ولی چیزی نگذشت که مثل برگ روی آب سُر خورد و جلو رفت. از جلوی یک پری دریایی مهربان گذشت و از بالای سر یک نهنگ بزرگ پرید همان طور که آنجلا توی آفتاب دراز کشیده بود و خستگی در میکرد، ناگهان... جناب تام حس کرد چیزی از زیر آب، پایش را گاز میگیرد. شلوار جناب تام غیبش زده بود . جناب تام که توی دریای طوفانی سرگردان بود...باستان شناسی ایلام
توضیحات:
فهرست:
آنجا که هيولا ها خوابيده اند
جاسوس سیبیل زورویی
نمیدانم این سین مخفف چه اسمی است. اما میدانم اهل ایسلند است. یک ایسلندی در شهر ما چهکار میکند؟ جاسوس است یا خرابکار؟ نکند برای نقشهای خطرناک به اینجا آمده؟ من یکی که خیلی کنجکاو شدهام سر از کارش در بیاورم!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.