تحلیل های روانشناختی در هنر و ادبیات
125,000 تومان
کتاب تحلیل های روانشناختی در هنر و ادبیات نوشته ساموئل بکت ترجمه محمد صنعتی توسط انتشارات مرکز با موضوع هنر، ادبیات، آموزش و نقد و نظریه به چاپ رسیده است.
در مقاله های این مجموعه، برخی از آثار هنری و ادبی در زمینه های داستان و شعر و فیلم و نقاشی از دید روانشناختی بررسی شده اند: در زمینه ی داستان، آثار هدایت و چوبک و بهرام صادقی؛ در شعر آثار اخوان ثالث؛ در فیلم آثار سهراب شهید ثالث، کیارستمی، ورنر هرتزوگ؛ و در نقاشی آثار اسپهبدی و معتبر. تحلیل ها بر سه گونه اند، در یکی به تحلیل متن اکتفا می شود، در دیگری به تحلیل شخصیت های اثر پرداخته می شود، و سومین گونه شخصیت و ذهن خود هنرمند را تحلیل می کند. کتاب مقدمه ای مفصل درباره ی کاربرد روانکاوی و ساخت شکنی در تحلیل و تفسیر ادبیات و هنر دارد. در پایان کتاب ترجمه ای از آخرین اثر بکت، که یکی از شاهکارهای نثر معاصر انگلیسی شمرده شده، افزوده شده است.
معرفی مباحث کتاب تحلیل های روانشناختی در هنر
آشناسازی با روانکاوی و ساخت شکنی
آرزوی کام نا یافته- تحلیل روانشناختی سه قطره خون
برزخ رابطه- بررسی روانشناختی آثار چوبک
با مرگ به ستیز مرگ- بررسی روانشناختی ملکوت بهرام صادقی
امید در نبرد با زمان
در غربت جدائی و تنهایی- تحلیلی بر چهار فیلم سهراب شهید ثالث
درد مرگ و مزه زندگی- در طعم گیلاس عباس کیارستمی
نگاهی به دو فیلم – فیتز کرالدو و معمای گاسپار هاوزر
مرگ اشکار مرگ پنهان- نقاشی های منوچهر معتبر
نیزه خشم پدر- تحلیلی از انسانها و حیوانهای علیرضا اسپهبد
سوگواره انتظار و ترجمه جنب و جوش های ایسنا
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تحلیل های روانشناختی در هنر و ادبیات
نویسنده | ساموئل بکت |
مترجم | محمد صنعتی |
نوبت چاپ | ششم |
تعداد صفحات | 360 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1400 |
شابک | 9789643055516 |
وزن | 0.4 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.