

تشریفات
3,800 تومان
مجموعة حاضر، حاوی اشعاری از «بهاره رضایی» دربارة موضوعهای گوناگون است که در قالب نو و سبک سپید سروده شده است.
شعر سپید، وزن عروضی ندارد و سرایندگان آن معتقدند که موسیقی کلمات جبران کمبود وزن را میکند.
این نوع شعر میکوشد، هنجارهای شعر کهن را بشکند و معانی جدیدی را در شعر بیافریند. برخی از عنوانهای این سروده ها عبارت است از: اسکورت شرقی؛ بهانه؛ اعتراف؛ سیندرلا؛ استپ؛ و تایگا.
در انبار موجود نمی باشد
تشریفات
نویسنده |
بهاره رضایی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 95 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1390 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789643627317
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
عقايد يک دلقک
جملاتی از متن کتاب عقاید یک دلقک
دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریعتر از یک شیروانیساز مست اتفاق میافتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه میشوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب میشوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب میشود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در میآورم میخندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد میشود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهادهاند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه شببازی میشدم و ترسناکتر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره میشد و من باید فقط به خودم متکی میشدم. احساس میکنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق میشوند هم به چنین حالتی رسیدهاند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشتهاند.روایت شناسی: درآمدی زبان شناختی – انتقادی
فهرست:
سخن مترجمان پیشگفتار فصل اول: آشناییهای مقدماتی فصل دوم: ساختار اساسی داستان فصل سوم: شکلگیری متن روایی (1): زمان، کانونسازی، روایتگری فصل چهارم: شکلگیری متن روایی (2): شخصیت، زمینه داستان، تعلیق، فیلم فصل پنجم: شکلگیری متن روایی (3) بازنمایی کلام شخصیتها فصل ششم: روایت در بافت اجتماع: رویکرد زبانشناسی اجتماعی فصل هفتم: روایات کودکان فصل هشتم: روایت به منزله فعالیتی سیاسی منابع واژهنامه (انگلیسی به فارسی) واژهنامه (فارسی به انگلیسی) نمایهتاریخ فلسفهی راتلج (جلد ششم): عصر ایدهآلیسم آلمانی
معرفی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد ششم: عصر ایده آلیسم آلمانی
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد ششم: عصر ایده آلیسم آلمانی به ویراستاری رابرت سولومون و کتلین ام. هیگینز، بر روی قدرتمندترین مکتب قرن نوزدهم، یعنی ایدهآلیسم آلمانی متمرکز است و از مرحلهی شکلگیری تا اوج آن را بررسی نماید. این کتاب با ایده و فلسفهی انقلابی کانت آغاز میشود، در ادامه به چهرههای مؤثر این جنبش از جمله فیشته، شلینگ و هگل میپردازد و در پایان آنتیتز کیرکگور را مطرح میکند.دربارهی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی
ایمانوئل کانت در اوج دوران روشنگری ایدهای انقلابی را مطرح کرد که باعث اعتلا و تحکیم این جنبش شد، اما مهمتر از آن بنای مکتب فلسفی متمایزی را گذاشت که در قرن نوزدهم به اوج خود رسید. ایدهآلیسم کانت انقلابی در فلسفه به پا کرد که از لحاظ تأثیرش آن را با انقلاب کوپرنیکی مقایسه میکنند. کانت با سه کتاب «نقد عقل محض» (Critique of Pure Reason)، «نقد عقل عملی» (Critique of Practical Reason) و «نقد قوه حکم» (Critique of Judgment) یک پروژهی انتقادی بزرگ را دنبال کرد که اساسش بر منطق و عقل بود. ایدهآلیستهای پس از او که همگی آلمانی بودند، از جمله هگل، فیشته و شلینگ، ایدههای او را تکامل بخشیدند و حتی رادیکالتر کردند. این تفکر خیلی زود گسترش یافت و تا چند دهه دنیا را بهطور کامل تحت سیطرهی خود داشت. مکاتبی مثل اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و فلسفهی تحلیلی همگی وامدار و ملهم از ایدهآلیسم هستند. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی (Routledge History of Philosophy Volume VI) این دوره را بهطور کامل مرور و مهمترین فیلسوفهای آن را معرفی میکند. کتاب در پی ردپای ایدهآلیسم به دورهی لایبنیتس باز میگردد و این مفهوم را در فلسفهی او میجوید. پس از آن از کانت میگوید و فلسفهی اخلاق، سیاست و همینطور نقد قوهی حکم او را مطرح میکند. فیشته و شلینگ، بهنوعی پل ارتباطی دورهی کانت و هگل بودند و نقش مهمی در انتقال این ایده داشتند. کتاب پس از صحبت در مورد آنها، چندین بخش را به هگل، پدیدارشناسی و منطق او اختصاص میدهد. به اعتقاد برخی از محققین، ایدهآلیسم را باید فراتر از یک فلسفهی صرف دانست. این مکتب به شکل قابلتوجهی با حوزههای مختلفی مثل دین، سیاست، اخلاق و هنر پیوند دارد و در آنها تنیده شده است. کانت با ترکیب کردن عقلباوری و تجربهگرایی دوران روشنگری، از آنها فراتر رفت و توانست به دیدگاه جدیدی دست یابد. ایدهآلیسم آلمانی به شکل عمیقی بر فلسفهی غرب تأثیر گذاشت و تقریباً همهی مکاتب بعد از آن یا در ادامهی ایدهآلیسم بودهاند یا به نحوی قصد داشتهاند به آن واکنش نشان دهند. با وجود تأثیر شگرف این مکتب، در میانههای قرن نوزدهم بود که انتقادها آغاز شد و دیگر فیلسوفها برخی از جنبههای ایدهآلیسم را زیر سؤال بردند؛ از جمله مارکس، کیرکگور یا شوپنهاور. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد ششم: عصر ایدهآلیسم آلمانی، در ادامهی مباحث خود به این منتقدین سرشناس میپردازد و نظریهی هرکدام از آنها را مطرح میسازد؛ مثلاینکه مارکس نیازهای زندگی را در برابر عقل قرار میدهد، شوپنهاور به موضوع اراده میپردازد و کیرکگور که از بحث دفاع عقلانی از مسیحیت انتقاد و آن را رد میکند.عکاسی حرفه ای: عکاسی از سازه ها
پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم
معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم
جوردی سییرا ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر میکشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زدهاند. به این معنا که دیگر هیچکدام از وظایف پدری و مادریشان را انجام نمیدهند. متعجب شدهاید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...دربارهی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم
کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشتهی جوردی سییرا ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعهای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالشهای او با خانواده، دوستان و مدرسهاش روایت میشود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شدهاند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک میکند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی میکند. هر سال در درسهایش تجدید میآورد و با همهی اینها سربههوا و بیمسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز میشود که پدر و مادر فلیپه تصمیم میگیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تختخواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. اینکه چرا فلیپه از فرصتهایش استفاده نمیکند، چرا نمیفهمد که اگر همینطوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت میشود. که باید درس بخواند، که فرصتها را از دست ندهد، که همهی کارها را نگذارد برای لحظهی آخر، که تابستان در یک چشم به هم زدن تمام میشود و از اینجور حرفها. حرفهایی که هر سال میزدند، اما امسال به خاطر دوتا تجدید شدَّتَش بیشتر بود. اما همانطور که احتمالاً خودتان حدس میزنید، گوش فلیپه به این حرفها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمیخواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسهاش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به هر روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. میپرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما میگوییم. اعتصاب یعنی این که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همهی ساعتهای روزت را از دست میدهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم میدهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر میبرد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمیرسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان میکرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بیتفاوت رفتار میکند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث میکرد، تعهد میداد که سروقت برمیگردد، قسم میخورد که خوب رفتار میکند، که خودش را توی دردسر نمیاندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد میشود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بیمحلی میکردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، کمکم متوجه شد که قضیهی پیشآمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آنهایی که اعتصاب میکنند، اول تحت فشار قرار میدهند تا بتوانند حقوقشان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره میکنند، اما به نظر نمیرسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی میرسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعهی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جدغریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعهی داستانهای ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنیست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.داستانهای دوقلوهای خلوچل 2/ سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. خل گفت: «اوه اوه! نگاه کن چل. چه رنجی اومد پیش ما. یه رنج خیلی گنده اومد. میبینی چه چشمهامون رو میسوزونه؟»چل سرفه کرد. شبیه وقتهایی که ماهی را با تیغ خورده بود و گفت: «آره خل. آره. توی گلومون هم رنج سوزشی اومده. میبینی دیگه هیچی و هیچی هوا نیست. فقط رنج سوزشی هست اینجا توی این ابر.»و آنوقت همانطور که روی یک پا ایستاده بودند، چشمهایشان را بستند و سرفه کردند. دیگر هیچ کلمهای نمیتوانستند بگویند. همانطور روی یک پا شبیه لکلک ایستاده بودند و رنج میکشیدند. خل قاتی سرفههایش یک چیزی گفت …محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.