


تقریبا نابغه
48,000 تومان
فرانسیس دین با مادر افسردهاش در یکی از شهرهای کوچک آمریکا در فقر مطلق زندگی میکند. او پدر واقعیاش را هرگز ندیده و حتی اسم و رسم او را نمیشناسد. همیشه تصور میکرده حاصل رابطۀ کوتاهمدت مادرش با مردی عیاش و رهگذر است. سرانجام، فرانسیس به دلیل مشکلات عدیدۀ مالی تصمیم میگیرد ترک تحصیل کند و داوطلبانه به ارتش بپیوندد بلکه، با شرکت در جنگ عراق، کمک خرج خانواده شود. مادر، که به خاطر مشکلات روحی در آسایشگاه روانی بستری است، با شنیدن این خبر خودکشی ناموفقی میکند و برای پسرش نامهای به جا میگذارد و در آن راز بزرگ زندگیاش را فاش میکند.
در پی آن نامه فرانسیس تصمیم میگیرد به جستجوی پدر نابغهاش برود. برای این کار تنها دوستش و دختری که در آسایشگاه روانی با او آشنا شده همسفر او میشوند. سفری دورِ آمریکا در پی یافتن اصل و نسب. داستانی باورنکردنی، جذاب و پرکشش. اثری تحسینشده از بندیکت وِلس، نویسندۀ موفق آلمانیسویسی که منتقدان ادبی او را مستعدترین نویسندۀ ادبیات امروز آلمان میدانند. کتابخوانهای ایرانی وِلس را با پایان تنهایی میشناسند، کتابی که محبوبترین رمان سال ٢٠١٦ آلمان بوده و سه جایزۀ معتبر ادبی را نصیب خود کرده.
در انبار موجود نمی باشد
تقریبا نابغه
نویسنده |
بندیكت وِلس
|
مترجم |
حسین تهرانی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٣٣٦ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٩ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستانهای آلمانی – قرن ۲۱
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ٣٢٣ گرم |
شابک |
9786220402954
|
وزن | 0.323 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
شروع یک زن
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.