تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789643629144 دسته: , , , , , برچسب: ,
توضیحات

تن‌ها

نویسنده
 مهدی شریفی
مترجم
—-
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 185
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1390
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 155 گرم
شابک
9789643629144
توضیحات تکمیلی
وزن 0.155 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تن‌ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

منطق کاربردی

136,000 تومان
منطق را ابزارى براى راهبرى اندیشه و سنجش آن و یافتن صواب و خطاى فکر مى دانند. در این صورت همه کسانى که با اندیشه سروکار دارند، به نوعى نیازمند منطق نیز هستند. بنابراین تدوین کتابى که بتواند در عین استوارى علمى، براى همگان مفهوم افتد و بهکارگیرى آن ممکن گردد، کارى ضرورى و البته مشکل است. روزآمد کردن نمونهها و آوردن منطق در متن گفتگوهاى روزمره نیز از ویژگیهاى یک متن مناسب درسى است که نگارنده تلاش کرده است تا از عهده این مهم برآید. ثمربخشى منطق در آن است که ضمن فراگیرى قواعد آن، مهارت بهکارگیرى آن قواعد نیز در انسان افزایش یابد. کتاب حاضر، با جهتگیرى کاربردى، کوشیده است تا در هر مبحث از مثالهاى فراوان بهره جوید و فراگیران را در تمرینها با نمونههاى عینى زیادى مواجه سازد تا مهارت به کارگیرى منطق در آنها افزایش یابد. همچنین به دلیل آنکه بخش مهمى از منطق بهکار شناخت خطاهاى اندیشه و مغالطات مى آید، حجم زیادى از کتاب حاضر به معرفى انواع مغالطات و لغزشگاههاى گوناگون اندیشه پرداخته است. فراگیرى این بخش مىتواند خاطرهاى شیرین از منطقآموزى، در ذهن و ضمیر دانشجویان و طلاب علوم دینى بر جاى گذارد.  

فراتر از فراموشي

12,000 تومان
فراتر از فراموشی برای اولین‏بار در سالِ 1995 منتشر شد. رمانی که پاتریک مودیانو مثلِ همیشه در آن گم‌ شدن و رؤیاها را به‏هم پیوند زده است. مودیانو که متولد آخرین سال جنگِ دوم جهانی یعنی سالِ 1945 است و جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی نوبلِ ادبیات 2014 را از آنِ خود کرده است، در رمان‌هایش حال‏وهوایی پروستی را تعقیب و بازنمایی می‌کند با ته‌رنگی پلیسی. فراتر از فراموشی داستانی ا‌ست که بخشِ عمده‌ای از آن در دهه‌ی شصت میلادی می‌گذرد. مردی در جست‌و‌جوی نام‌هایی ازیادرفته پرتاب می‌شود به روزهای جوانی و ولگردی‌اش در پاریس، زمانی که او با زنی زیبا آشنا می‌شود، زنی که دل از او می‌رباید و آن‌ها کافه‌ها و خیابان‌های پاریس را وجب‏به‏وجب تجربه می‌کنند. البته این زن مرموز است و در پی چیزی پنهانی و معماگونه. آن‌ها به لندن هم می‌روند و مودیانو برای اولین‏بار جغرافیای این شهر را نیز در رمان خود ترسیم می‌کند. اما همه‏چیز به این سادگی پیش نمی‌رود و اتفاق‌هایی در راه است... سبکِ رواییِ مودیانو که با تکیه بر جزئیات، کشف مکان‌ها و زمان‌های گم‏شده و رنگ‌ها و بوها و مهم‌تر از همه «جوانی» ا‌ست، مؤلفه‌ی اصلی آثارش است. رمان‌نویسی که زمان را می‏شکافد تا برای لحظه‌ای نوری مُرده ما را ببرد به جایی دور در پاریس زیرِ برف یا آفتاب.

مبانی جغرافیای سیاسی

131,000 تومان
این کتاب برای استفاده در درس «جغرافیای سیاسی» در رشته‌های جغرافیا، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و تاریخ تهیه شده است. در ضمن، مؤسسات پژوهشی، به ویژه مرکز مطالعات استراتژیک، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی وزارت آموزش و پرورش و کارشناسان وزارت کشور و وزارت امور خارجه می‌توانند از آن بهره‌ ببرند. فهرست: پیشگفتار فصل اول: چیستی جغرافیای سیاسی فصل دوم: کشور و نقشه سیاسی جهان فصل سوم: ریشه‌های نظام حکومت فصل چهارم: بررسی مؤلفه‌های کشور از دیدگاه جغرافیای سیاسی فصل پنجم: مرزهای سیاسی بین‌المللی

آنجا که هيولا ها خوابيده اند

38,000 تومان
داستان آنجا که هیولاها خوابیده اند، در یک دهکده‌ی کوچک می‌گذرد. دهکده‌ای کوچک با افسانه‌ای خیلی قدیمی. می‌گویند که توی دریاچه هیولاهایی زندگی می‌کنند و شب پیشکش باید غذاهایی به دریاچه ریخته شود تا اهالی در امان بمانند. در یکی از آن شب‌ها اتفاق عجیبی برای افی می‌افتد. افی هم یکی از اهالی دهکده است. دختر نوجوانی که نمی‌خواهد این داستان را باور کند و به خیالش این داستان را بزرگ‌ترها از خودشان در آورده‌اند تا کوچکترها را از خطر دور کنند. اما راستش درست در شب پیشکش خرگوشش ناپدید می‌شود و کمی بعد هم نوبت مادرش است که غیبش بزند؛ یعنی یکباره تصمیم گرفته او و خواهر و پدرش را ترک کند؟ ماجراهای عجیب افی به همین‌جا ختم نمی‌شود. کم‌کم سر و کله‌ی حیوانات سیاه و کوچک لزج و چسبناکی پیدا می‌شود که گاه و بیگاه توی خانه‌شان می‌لولند. با وجود این اتفاق‌ها، دلشوره‌های افی بیشتر و بیشتر می‌شود اما دوستی صمیمی دارد که از بچگی با او بزرگ شده، همیشه همراهش بوده و این بار هم تنهایش نمی‌گذارد؛ فین. افی در آستانه‌ی نوجوانی و بلوغ با مسئله‌های سختی روبه‌رو شده؛ غیب شدن مادرش، مراقبت از خواهر کوچکترش، افسرده بودن پدرش اما برای حل این مسئله‌ها تلاش می‌کند و به مرور به درک عمیق‌تری از خودش و دنیای اطرافش می‌رسد. او ارزش بودن مادر و خانواده‌اش و دوستی با فین را به مرور بهتر درک می‌کند. متوجه می‌شود که هر کسی ممکن است در زندگی مرتکب اشتباه بزرگی شود و دچار عذاب وجدان دردناکی شود. متوجه می‌شود که ممکن است هیولاها درون آدم‌ها خوابیده باشند. متوجه می‌شود که درست است هر آدمی برای جبران اشتباهش باید تمام تلاشش را به کار گیرد اما فکر می‌کند که وقتی دیگر کاری از او ساخته نیست، می‌تواند خودش را ببخشد؟
سفارش:1
باقی مانده:1

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 6/ ماجرای شی‌واوای قلدر

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

شی واوا گفت: بهره وری. کلمه ش اینه. همه مان گفتیم: بهره... چی چی؟ پیپو شی واوا با غرور تکرار کرد: به ره و ری. موهایش را که بالا زده بود، دوباره مرتب کرد. تمام حیوانات بخش جنوبی باغ وحش سردرگم و متعجب او را نگاه می کردند. یکی گفت: خب یعنی چی؟ شی واوا گفت: خیلی ساده ست. مثلاً تو! به پرث تنبل اشاره ای کرد. تو یه... یکی گفت: یه تنبـ... شی واوا پرید وسط حرفش و گفت: یه حیوون میمون شکل عجیب و غریب هستی. حالا بی خیال. هر چی هستی. اصل ماجرا اینجاست که چی کار بلدی بکنی؟ تنبل گفت: من؟... خب... بلدم بخوابم. شی واوا گفت: بخوابی؟ ای تنبل! باید کار درست و حسابی بکنی. کاری که باعث بشه سودی به باغ وحش برسه. همه مان دوباره پرسیدیم: سووووووود؟ شی واوا گفت: از درخت بیا پایین. این جارو رو بگیر و همه ی باغ وحش رو جارو بزن. می خوام یه ساعت دیگه همه جا از تمیزی برق بزنه ها. پرث تنبل مکثی کرد. موکاکالا رفت طرفش. همین که رفت طرفش و نگاه تندی به پرث انداخت، حیولان بیچاره از درخت آمد پایین. تند تند کف زمین را جارو کرد. شی واوا فریاد زد: تو! تو کرگدن پیر! معلوم است که جوابش را ندادم. اسم من کارآگاه کرگدن است... نه کرگدن پیر. او هم این را می دانست. گفت: دارم با تو حرف می زنم پیر مرد! با تو و اون پرنده ی احمقی که روی شونت نشسته. گوش هاتون سنگینه؟ طوطی پلیسه زد زیر خنده و گفت: ها ها ها ها! شنیدی کرگدن جون؟ گفت پرنده ی احمق! اگه با من این طوری حرف می زد ناراحت می شدم... حسابی ناراحت می شدم... وایسا ببینم!... من که نشستم رو شونه ی تو... اون حرف رو به من زدی. من احمقم؟ پیپو خیلی آرام آمد طرف ما. دیدم که کلید کوچولو را با روبانی به گردنش بسته و کلیده دارد تکان تکان می خورد. شی واوا گفت: مردم اصلاً دوست ندارن پول بدن و کرگدنی رو تماشا کنن که توی حوض گلش وامیسته یا می شینه. با خودم گفتم: آخ آخ آخ! حوض گِل عزیزم! چقدر دوست داشتم الان مشغول گل بازی بودم و پاهام رو کرده بودم توی گِل! شی واوا گفت: حیوون های آروم و سنگین و پیر اصلاً خوب نیستن. می خوام حسابی تکون بدین. تکون بخورین. تحرّک... کلمه ش همینه. بینسنتینا فیله از روی سادگی پرسید: ولی مگه کلمه هه بهره وری نبود؟ پیپو گفت: چیزه... بهره وری و تحرّک. این ها دو کلمه ان. حسابی کلافه شده بود، گفت: فکر کنم خیلی وقت ببره که دوباره این باغ وحش رو سرسامون بدم. همه مان دوباره پرسیدیم: سر و... چی چی؟
سفارش:1
باقی مانده:1

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...