ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود

350,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1
تیم فوتبال هفت نفره سوتوآلتو، فقط یه تیم فوتبال دبستانی معمولی نیست. تیم فوتبالیه که همیشه خدا توی جدول از آخر اول بوده. اگه بخوای خوب بهش فکر کنی این خودش یه دستاورد به حساب میاد.
اما حالا دیگه وضعیت فرق کرده. بهمون اخطار دادن که باید حتما یه بازی رو ببریم وگرنه تیممون رو منحل میکنن و به جاش، مدرسه یه گروه موسیقی پوسیقی یا یه همچین چیز حوصله سربری تشکیل میده.
بعدشم بالاخره یه تیم باید باشه که ته جدول باشه. جدول بدون ته که نمیشه. تازه! ما بیشتر وقتا برای بالا بردن روحیه تیم مقابل بود که اجازه میدادیم اونا ببرن وگرنه عمرا میتونستن حریفمون بشن.هه..ای بابا! کیو میخوام گول بزنم آخه؟
ما چند ساله که ته جدولیم ولی الان وقتشه که دیگه یه تیم واقعی باشیم و نشون بدیم نمیتونن ما رو از هم جدا کنن. ما تصمیم گرفتیم که هر اتفاقی بیفته با هم باشیم و انقدر خوب بازی کنیم که همیشه یه تیم بمونیم اما تو بازی بعدی که ما تمام تلاشمونو میکنیم و بازی داره به نفع ما پیش میره، اتفاقی می افته که بوی توطئه میده.
یه نفر نمیخواد ما برنده بشیم. اما کور خونده ان. ته و توی قضیه رو درمیاریم چون عشق فوتبالیم. جدول ته داره ولی عشق فوتبال ته نداره. اگه مثل ما عاشق فوتبال و ماجراجویی هستین پس بزن بریم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود

نویسنده
روبرتو سانتیاگو
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 296
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869870
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من از گوراني ها مي ترسم

76,000 تومان
در بخشی از کتاب من از گورانی‌ها می‌ترسم می‌خوانیم: چی می‌شد اگر دعوتش را قبول می‌کردم و یک روز صبح، صبحانه را با او می‌خوردم؟ چرا نباید این کار را بکنم؟ از چی می‌ترسم؟ چرا این ترس لعنتی ولم نمی‌کند؟ مگر نه اینکه حالا آزادم؟ مگر نه این‌که حالا برای بهداشت اخلاقی جامعه خطری ندارم؟ از اول هم خطری نداشتم. زن‌های زشت، زن‌های معمولی، هیچ‌وقت برای جامعه خطر ندارند. من زشت نبودم اما خوشگل هم نبودم. معمولی بودم. معمولی شدم، بعد از آن‌که دانشجو شدم و آن بینی صدمنی را عمل کردم. من کپی پدرم بودم، پوست سبزه، دماغ بزرگ و پیشانی بلند را از او به ارث برده بودم. مادر هیچ‌چیز به من نداده بود. به بقیه‌ی بچه‌ها چیزی داده بود اما به من دریغ از یک انگشت پا. حتم ابراهیمِ خیابان‌گز‌کن چشم به ثروت پدرم داشت که آمد خواستگاری‌ام، وگرنه من انتخاب یکی‌مانده‌به‌آخرش بودم. عاشقش نبودم. چه‌طور می‌توانستم عاشقش باشم وقتی به تعداد زیادی از دخترهای دبیرستان جلال آل‌احمدِ گوران پیشنهاد ازدواج داده بود و من آخری‌شان بودم؟ با این‌همه خوشحال بودم که یک نفر به خواستگاری‌ام آمده. بختم باز شده بود و همین برایم کافی بود. به دکتر می‌گویم: «من از گورانی‌ها می‌ترسم.» می‌گوید: «چرا؟» «به خاطر شلاق زدن یه هم‌مدرسه‌ای و شریک‌جرمش تو اون سال‌ها.» کلاس اول دبیرستان بودم، پانزده سالم بود و عاشق احسان شیخ‌خانی شده بودم که خانه‌شان روبه‌روی خانه‌مان بود. می‌دانستم شیخ‌خانی‌ها از ملاکین آن اطراف هستند و برای خودشان اسم‌ و رسمی دارند. پدر احسان به نظرم در اداره‌ی کشاورزی، آب، برق، یک همچین جایی کار می‌کرد، رئیس اداره بود انگار. تمام سال‌هایی که در آن خانه بودیم، حتی یک بار من خانه‌شان را ندیدم. آن‌ها از ما هم خاص‌تر بودند. اما صبح‌به‌صبح پسرِ سر‌ به زیر و قد‌بلندشان را می‌دیدم که کیف به دست به دبیرستان می‌رفت، از من بزرگ‌تر بود. من عاشقش شده بودم و او چنان‌ که بعدها فهمیدم عاشق رودابه بود که خویش‌شان بود.

خانه‌ی لهستانی‌‌ها

260,000 تومان

معرفی کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها

کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها نوشته‌ی مرجان شیرمحمدی، داستان زندگی آدم‌هایی است که در خانه‌ای بزرگ در جنوب تهران زندگی می‌کنند، خانه‌ای قدیمی که قصه‌ها و رازهایی را در خود نهفته است. کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها داستان سه نسل از انسان‌های متفاوت در عصر پهلوی دوم را بازگو می‌کند. در این خانه هر کس اتاقی اجاره‌ای دارد، عنصر "نداشتن" گره خورده با گذشته‌ای ترسناک که گاهی باعث رقم خوردن داستان‌های مخوفی می‌شود. داستان خواهرانی سال‌خورده، یا زنی که او را تنها گذاشته‌اند و توسط پسربچه‌ای 10 ساله بازگو می‌شوند. خانه لهستانی‌ها پر از قسمت‌های احساسی و قابل درک است که در آن‌ها ردپای ترس از رها شدن در دل مردم شهر ملموس می‌باشد و تمرکز آن بیشتر بر روی دنیای زنان، داستان گذشته، دلواپسی‌ها، ترس‌ها و نحوه تصمیم‌گیری آن‌هاست که با لحنی دل‌نشین و ساده از زبان پسربچه‌ای گفته می‌شود که گاهی دنیایش با دنیای زنان مخالف است و گاهی هم تحت تأثیر دنیای آن‌ها قرار می‌گیرد. قصه‎‌ای از زن‌هایی که این خانه دنیای شخصیشان است و اگر کسی به این دنیا تجاوز کند سرنوشت خوبی نخواهد داشت. مرجان شیرمحمدی با لحنی داستان‌سرا و تلاش برای بازسازی یک شخصیت مکانی و پیوند زدنش با صورت شخصی هر یک از قهرمانان خود، قصه‌ای خواندنی را به تحریر درآورده است. درخشان‌ترین این شخصیت‌ها خاله پری است، که اگرچه از دید دیگر اهالی زنی دیوانه محسوب می‌شود، اما روی دیگر شخصیتش زنی باهوش و قوی است. دربخشی از کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها می‌خوانیم: درِ اتاقِ خاله‌پری توی ایوان طبقه‌ی دوم باز می‌شد، کنارِ اتاق مادام. می‌توانستم زیر کُرسی که نشسته‌ام، پنجره‌ی اتاق خاله‌پری را ببینم. حیاط وسط بود و دورتادور حیاط دو طبقه اتاق بود با ایوان سرتاسری که توی هر کدام از این اتاق‌ها یک خانواده زندگی می‌کرد. قبل از این‌که بانو بیاید توی اتاق ما، توی اتاقِ خاله‌پری بود، ولی از وقتی خاله‌پری شروع کرد با خودش حرف زدن، بانو پله‌ها و درد پا را بهانه کرد و آمد توی اتاق ما. ما دوتا اتاقِ تو‌در‌تو داشتیم که ته یکی‌اش آشپزخانه بود؛ یعنی چندتا کابینت با یک یخچال و یک اجاق گوشه‌ی اتاق. دست‌شویی هم دوتا توی حیاط بود که عمومی بود. من توی همین خانه به دنیا آمده بودم. وقتی پدر و مادرم عروسی کردند، آمدند توی این خانه و توی همین دوتا اتاق. بعدش خاله‌پری و بانو آمده بودند و آن اتاق بالایی را اجاره کردند تا نزدیک ما باشند و همه باهم باشیم.
سفارش:0
باقی مانده:1

دفترچه خاطرات جغد 8/ اوا و اسبچه‌ی گم‌شده

24,000 تومان

کتاب اوا و اسبچه ی گم شده

در کتاب دفترچه خاطرات جغد 8 (اوا و اسبچه ی گم شده) میخوانیم: سلام دفترچه، امشب متوجه شدم این هفته، هفته ای است که ما همه باید قسم جغدی بخوریم . شاید برایتان سوال باشد یعنی چه ؟ ما باید طبق این قسم جغدی قول دهیم که شجاع و عاقل باشیم و با تمام حیوانات جنگل مهربان . همه ما باید برای این مراسم کاری کنیم اما من باز هم هیچ چیز یادم نمی آید . قرار است طوفان بیاید یک آن فکری به سرش زد بهترین کار این است که سرباز طوفان شود و این خبر طوفان را به همه بدهد اما … باز هم با درد سر هایی مواجه می شود . این کتاب  هیجان انگیز که به چاپ هشتم خود رسیده است در رده کتاب کودک های ۵ تا ۷ سال ۷ تا ۹ سال قرار می گیرد. در آخر کتاب دفترچه خاطرات جغد 8 (اوا و اسبچه ی گم شده) اوا می گوید قسم جغدی درباره کمک به دیگران است همین طور یک کار گروهی برای پیدا کردن راه های خلاقانه که مهربانیت را به همکلاسی هایت نشان دهی یا به جامعه ات کمک کنی صفحه ۵۸ تا ۶۱ را بخوان تا ببینی چه کارهایی می شود کرد.  
در درختستان طوفانِ بزرگی در راه است! اِوا می‌خواهد به همه کمک کند تا جایشان امن باشد.
او می‌خواهد ثابت کند برای قَسمِ جُغدی آماده است. برای همین به اَسبچه‌ی گم‌شده‌ای کمک می‌کند تا به خانه برسد.
اما آن‌قدر باد و باران زیاد است که آن‌ها در طوفان گیر می‌افتند! آیا اِوا هنوز هم می‌تواند اَسبچه را نجات دهد؟
سفارش:0
باقی مانده:1

مزرعه حيوانات

110,000 تومان

در بخشی از کتاب مزرعه‌ حیوانات می‌خوانیم

تا اواخر تابستان، خبرِ آن‌چه در «مزرعه‌ی حیوانات» اتفاق افتاده بود در نیمی از ولایت پیچیده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز دسته‌های کبوتر را به بیرون اعزام می‌کردند که مأموریت داشتند قاتیِ حیوان‌های مزارع مجاور بشوند، ماجرای شورش را برای‌شان تعریف کنند و آهنگِ جانوران انگلستان را یادشان بدهند. بیش‌ترِ این مدت، آقای جونز وقتش را توی میکده‌ی رِد لاین در ویلینگدون گذرانده بود و نزد هر کس که گوشِ شنوا داشت از بخت بدش نالیده بود. شرح داده بود چه ظلم وحشتناکی در حقش شده و چه‌طور یک مشت حیوانِ تن‌لش و مفت‌خور تمام داروندارش را ازش دزدیده‌اند. سایر مزرعه‌داران ظاهراً ابراز هم‌دردی می‌کردند اما اولش چندان رغبت نداشتند به کمکش بیایند. هر کدام‌شان از ته دل در این فکر بود که چه‌طور می‌تواند از بداقبالی جونز یک جوری بهره ببرد. خوشبختانه صاحبان دو مزرعه‌ی مجاورِ «مزرعه‌ی حیوانات» مدام با هم اختلاف داشتند و رابطه‌شان شکرآب بود. یکی‌شان، به اسم فاکس‌وود، مزرعه‌ای بود پهناور و رهاشده به امان خدا که به روش قدیمی کشت می‌شد، قسمت‌های زیادی از آن را زمین‌های جنگلی بلعیده بود، همه‌ی چراگاه‌هایش فرسوده بودند و پرچین‌هایش وضعی اسفناک داشتند. مالکش، آقای پیلکینگتون، اشراف‌زاده‌ای تن‌پرور بود که بیش‌تر وقتش را، بر حسب فصل، به ماهی‌گیری یا شکار می‌گذراند. مزرعه‌ی دیگر، که پینچ‌فیلد نامیده می‌شد، کوچک‌تر بود و بسامان‌تر. مالکش آقای فردریک مردی بود خشن و زبل، همواره درگیرِ دعاوی قضایی و در معامله بدقلق و کارکشته. آن دو چشم دیدن هم را نداشتند و به‌قدری از یکدیگر بیزار بودند که برای حفظ منافع‌شان هم نمی‌توانستند به توافق برسند.
سفارش:0
باقی مانده:2

دور برگردان

6,000 تومان

معرفی کتاب دوربرگردان

کتاب دوربرگردان نوشته‌ی میثم کیانی، دربردارنده‌ی 10 داستان کوتاه جذاب و تأثیرگذار است که با درون مایه‌ای اجتماعی، جنگی، پلیسی و... شما را مجذوب خود می‌کند. داستان‌های «دوربرگردان» در فضاهایی کاملا شهری و اجتماعی اتفاق می‌افتد و یکی از آن‌ها هم در میدان جنگ ایران و عراق می‌گذرد. در مواقعی شما حس می‌کنید که مرز بین خیال و واقعیت در موضوعات داستان مشخص نیست. نوع روایت داستان‌های کتاب دوربرگردان یک حالت پیوستگی دارند. وقتی شروع به خواندن داستان‌های این کتاب می‌کنید، از زمان حال شروع می‌کنید و سپس اتفاقات گذشته گفته می‌شود و دوباره زمان داستان به حال پیوند می‌خورد. بعد از آن اتفاقات آینده روایت می‌شود و دوباره این چرخه دایره‌ای استمرار می‌یابد. زمینه‌ی روایات میثم کیانی داستان‌های موقعیت هستند، موقعیت‌های مکانی و یا حادثه‌ای چون جنگ و نبرد. او در نوشتن داستان‌های این کتاب، سعی کرده است فضاهای متفاوت را تجربه کند. تم و زمینه‌های معمایی، وهم، گوتیک، جنگی و... را می‌توان در این داستان‌ها مشاهده نمود. در کل، فضای داستان‌های کتاب دوربرگردان، به جز داستان «شبی خون» که تنها داستان جنگی آن است، دارای موضوعات اجتماعی می‌باشند. برای مثال داستان «نُت‌های خیس» درباره کودکان کار و آسیب‌های روحی و روانی است که این ضربه‌ها در آینده‌ی زندگیشان مشخص می‌شود. در نت‌های خیس از زمان حال شروع کرده و بعد به گذشته نگاه می‌کنید و گذشته‌ی یکی از همین بچه‌ها را می‌بینید و دوباره زمان حال او را بازبینی می‌کنید. در بخشی از کتاب دوربرگردان می‌خوانیم: سیزده گلوله و ترکش، راحت می‌تواند کار آدم را بسازد. وقتی دراز‌ به‌ دراز افتاده بود و از لای باریکِ چشم‌ها زل زده بود به کسی که سابق بر آن فرمانده‌ خطابش می‌کردند و حالا مقابل او، درست به همان حالت، می‌دیدش. دوباره به خودش این‌ها را گفت: سیزده گلوله و ترکش... و به فرمانده نگاه کرد که با او لحظه‌های آخرش را سپری می‌کرد. برای بار سوم از پایین تا بالا، حفره‌های پر از خون را یکی‌ یکی شمرد؛ سه‌تا در پاها و هفت گلوله در سینه و شکم، و با نیم‌چرخ سر به راست و چپ، جای سه زخم کاری هم در دست‌ها، در مجموع می‌شدند سیزده جای گِرد و جوشان از خون. می‌دانست تا تخلیه شدن کُلِ خون بدن کمتر از چند ثانیه فرصت دارد، ‌یک‌جا و بعد دیگر خلاص... سعی کرد آرام‌تر نفس بکشد تا خون کمتری از حفره‌ها بیرون بریزد. بین صدای انفجار‌ها و ناله‌هایی که اطرافش را پُر کرده بودند، تشخیص صدای زنی که در همان اطراف شیون می‌کرد، کار سختی نبود. جنس صدا ظریف بود و مهربان. انگار می‌شناختش. عکس صداهای دیگر. سرش را که به سمت صدا چرخاند، دوباره فرمانده را پایین پاهایش دید، کنار یک خاکریز، به او زل زده بود و داشت زیرلب چیزی زمزمه می‌کرد. می‌توانست بشنود. کلمه‌ها توی سرش بودند. انگار خودش باشد که چیزی می‌گوید. انگار لب‌های او بودند. شنیده بود در لحظه‌های آخر حواس انسان اعجاب‌انگیز عمل می‌کند، زورش زیاد می‌شود انگار. باور نمی‌کرد. خودش را آرام‌ آرام کشاند نزدیک فرمانده.

تونل وحشت دانش/ دایناسورهای مُرده

45,000 تومان
توضیحات
کتاب «دایناسورهای مرده» از مجموعه‌ی «تونل وحشت دانش»، کتابی است بامزه و خواندنی درباره‌ی زندگی دایناسورها، انقراضشان، و دیرینه‌شناسانی که روی موضوع دایناسورها و نحوه‌ی زندگی آن‌ها کار می‌کنند. اما این کتاب یک کتاب علمی کسل‌کننده نیست، بلکه پر از حقایق جالب، ترسناک و خنده‌دار درباره‌ی دایناسورهاست.   دایناسورها سال‌ها پیش به‌طور کامل منقرض شده‌اند. اما تا به ‌حال فکر کرده‌اید که ما چطور فهمیدیم آن‌ها چه شکلی بوده‌اند؟ در چه زمانی زندگی می‌کرده‌اند یا چه غذایی می‌خورده‌اند؟ دانستن این موضوعات را مدیون دیرینه‌شناسان هستیم. البته هنوز هم کلی معما درباره‌ی دایناسورها وجود دارد که دیرینه‌شناسان باید جوابشان را پیدا کنند. شاید دیرینه‌شناس بعدی تو باشی!
سفارش:0
باقی مانده:1