توبی درخت‌نشین 1/ زندگی معلق

140,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
توبیِ درخت‌نشین پسری است یک‌ونیم میلی‌متری. خیلی‌خیلی کوچک. او با خانواده و قوم‌وخویش‌ها و دیگر درخت‌نشین‌ها روی درخت بلوط بزرگ زندگی می‌کند.
پدر توبی اختراع مهمی کرده، اما حاضر نمی‌شود راز آن را فاش کند، برای همین خانواده‌ی توبی تبعید و زندانی می‌شوند. فقط توبی می‌تواند فرار کند.
او در میان شاخه‌ها می‌دود و با پاهای خسته و زخمی از دست درخت‌نشین‌ها فرار می‌کند و وارد یک ماجراجویی بزرگ می‌شود.

داستانی فوق‌العاده از ماجراجویی‌ها و دوستی‌ها و دلدادگی‌ها در دلِ دنیایی کوچک.

*

این رمان درخشان و کم‌نظیر، جایزه‌های متعددی مثل جایزه‌ی سنت‌اگزوپری، جایزه‌ی تام‌تام، جایزه‌ی سورسییر، جایزه‌ی لیروکولژ، جایزه‌ی بزرگ لیماژینر و جایزه‌ی بزرگ دژونلکتور را دریافت کرده و به بیش از بیست زبان دنیا ترجمه شده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

توبی درخت‌نشین 1/ زندگی معلق

نویسنده
تیموته دو فومبل
مترجم
امیرحسین مهدی‌زاده
نوبت چاپ
تعداد صفحات 328
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041625
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “توبی درخت‌نشین 1/ زندگی معلق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.

قمار باز

260,000 تومان

یک جرعه از کتاب

من همیشه اظهارنظر آن پیرو مسائل اخلاقی آدم‌های مرفه و به‌دور از هر گونه نیاز مادی را نپسندیده‌ام که در پاسخ به این پرسش که چرا بعضی‌ها با مبلغ‌های کوچکی بازی می‌کنند، گفته: «این کار از همه بدتر است، زیرا نشانه‌ی آزمندی حقیرانه‌ی آن‌هاست.» انگار آزمندی کم یا زیاد با هم تفاوت دارند.
یک اصیل‌زاده، حتی اگر همه‎ی ثروتش را هم ببازد، نباید خم به ابرو بیاورد. پول در برابر شأن و مقامش باید چنان بی‌ارزش باشد که برای از دست دادنش اهمیتی قائل نشود و نگرانی‌ای به خود راه ندهد. البته باید یک اشراف‌زاده باشد که به نظر برسد برای این مکان و افراد حقیری که در آن در جنب‌وجوش هستند، اهمیتی قائل نیست.
با این همه، رفتاری عکس این: یعنی ملاحظه کردن، دیدن و حتی نظاره کردن همه‌ی این موجودهای فرومایه از پشت شیشه‌های عینک و به ظاهر پست شمردن و ارزشی برای این محیط و جمعیت آزمند آن قائل نشدن همچنین همه‌ی این‌ها را گونه‌ای نمایش سازماندهی‌شده برای سرگرم کردن اصیل‌زادگان به شمار آوردن نیز گاهی نشانه‌ی بزرگ‌منشی است.
«... مادمازل زلما بنا به عادتی که داشت، به صدای بلند می‌خندید و رفتاری جلف داشت. بی‌درنگ در صف خانم‌هایی درآمد که بازی رولت را دوست دارند و برای اینکه خودشان را به میز برسانند تنه‌ای به این و آن می‌زنند، بازیکنی را با شانه هل می‌دهند و جایی برای خودشان باز می‌کنند. این حرکت از سوی خانم‌ها، خودتان هم به طور حتم دیده‌اید، عشوه‌گری به شمار می‌آید.» «آه، بله!» «حتی به زحمتش هم نمی‌ارزد، آدم‌های سرشناس به‌رغم نارضایتی‌شان این حرکت آن‌ها را تحمل می‌کنند، به‌ویژه اگر این‌ها هر روز اسکناس‌های هزارفرانکی خرد کنند.
اما به محض اینکه دیگر چنین کاری را نمی‌کنند، از آن‌ها خواهش می‌شود از میز فاصله بگیرند. مادمازل زلما این کار را می‌کرد ولی باز هم در بازی با بدشانسی روبرو شد.
یادتان باشد که خانم‌ها بیشتر وقت‌ها در این بازی شانس می‌آورند. آن‌ها بی‌نهایت به اعصابشان مسلط هستند و بسیار خویشتندار...»
سفارش:1
باقی مانده:2

قصه گو

230,000 تومان

در بخشی از کتاب قصه‌گو می‌خوانیم

غالباً در فرصت بین دو کلاس، عادت داشتیم با‌هم به سالن بیلیاردی که زیر پله‌ها قرار داشت، برویم. بعد با‌هم در خیابان قدم می‌زدیم و من حس می‌کردم که برای او زندگی میان این مردم موهن و نفرت‌انگیز، چه‌قدر مصیبت‌بار است. مردم روی‌شان را برمی‌گرداندند یا سرِ راهش سبز می‌شدند تا خوب نگاهش کنند. خیره‌خیره، زل می‌زدند به او و به خودشان زحمت نمی‌دادند که نفرت یا تحقیری را که توی نگاه‌شان موج می‌زد، پنهان کنند. این مسئله زیاد اتفاق می‌افتاد. بزرگ‌ترها و به‌خصوص بچه‌ها، به او اشاره‌های توهین‌آمیز می‌کردند. به‌نظر نمی‌رسید که برای او خیلی اهمیت داشته باشد و بیشتر اوقات به حرکات زشت آن‌ها با شوخی پاسخ می‌داد. آن روز هم، حادثه‌ی سالن بیلیارد، خیلی باعث تحریک او نشد، اما روی من خیلی تأثیر گذاشت، چون طبیعت من فاصله‌ی زیادی از طبیعت یک فرشته‌ی واقعی دارد. یک مست، آرنج خود را روی پیشخان گذاشته بود. لحظه‌ای که چشمش به ما افتاد، تلوتلو‌خوران جلو آمد و رو‌به‌روی شائول ایستاد، دست‌ها را به کمر زد و داد زد: «حرامزاده، عجب هیولای غریبی! از کدام باغ وحش فرار کرده‌ای؟» شائول جواب داد: «کدام را پیشنهاد می‌کنی رفیق؟ دور‌و‌بر این‌جا یکی بیشتر نیست، که آن هم البته در همین بارانکو است. اگر جرئت کنی و بپری جلو، آن وقت قفس مرا پیدا می‌کنی، هنوز درش باز است.» شائول خودش را کنار کشید تا او بتواند عبور کند. اما مرد مست دستش را دراز و با انگشتانش اشاره‌ای کرد. همان واکنشی که معمولاً بچه‌ها وقت فحش دادن از خودشان نشان می‌دهند.

بچه‌محل نقاش‌ها 6/ زمانی که هم‌سبیل دالی بودم

28,000 تومان

معرفی کتاب بچه محل نقاش ها 6 اثر محمدرضا مرزوقی

کتاب بچه محل نقاش ها 6 اثری است از محمدرضا مرزوقی با تصویرگری مجتبی حیدرپناه . دایی سامان که به تازگی از اسپانیا برگشته، به نوه های خواهرش از دوستی خود با آدم های معروفی همچون سالوادور دالی و فدریکو گارسیا لورکا و بازی در تیم بارسلونا می گوید.
او با دیدن تعجب بچه ها، برای اثبات حرفش آن ها را به دیدن یک فیلم قدیمی دعوت می کند. فیلمی عجیب و جذاب درباره ی سفرهای ماجراجویانه ی سامان، سالوادور و زنش در زمان، به وسیله ی ساعت جیبی دالی
چه حالی پیدا می‌کنی اگر دایی‌ات یک فلش‌مموری به تو بدهد و بعد از بازکردن آن او را در فیلمی قدیمی کنار سالوادور دالی ببینی که در حال بازی با سبیل‌های درازش رو به دوربین می‌گوید: «تنها تفاوت من با یک دیوانه این است که من دیوانه نیستم!»

دایی‌سامان که تازه از سفر اسپانیا برگشته برای بچه‌ها تیشرت‌هایی با نقاشی چهره‌ی‌ زن و مردی عجیب‌و‌غریب آورده. بعد از تقسیم هدایا با هم به تماشای بازی بین دو تیم مهم فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا می‌نشینند. هنگام تماشای بازی فوتبال دایی فاش می‌کند ‌که زمانی در تیم بارسلونا بازی کرده است.

چطور ممکن است دایی در تیم بارسلونا بازی کرده باشد؟ آن هم در کنار سالوادور دالی و دوست نزدیکش فدریکو گارسیا لورکا.

اما فیلم‌های مستندی که دایی از آن سال‌ها ضبط کرده، پرده از این راز بزرگ برمی‌دارد. این‌بار می‌توانید همراه سامی و دالی و دوستش لورکا با ساعت جیبی ذوب شده‌ی دالی به سفری در زمان

سفارش:1
باقی مانده:1

زندگي پنهان ربکا

199,000 تومان
دختر یازده ساله ای به نام اورسولا که دلش می خواهد کس دیگری باشد، برای جذاب جلوه دادن خود در مقابل دیگران همیشه به دروغ های نصفه نیمه و باورنکردنی متوسل می شود، برای مثال غیب شدن مادرش در یک جعبه ی جادویی و گم شدن گربه اش در فضا.
او همچنین با انتخاب اسم ربکا برای خود و حضور در وبلاگش به عنوان یک کارآگاه مخفی، زندگی دروغین و هویت جدیدی را شروع می کند که پر از ماجراهای عجیب و هیجانی است.
«کتابی هیجان‌انگیز درباره‌ی آدم‌های متفاوت و عجیب‌و‌غریب و دروغ‌های نصفه‌نیمه»

اورسولا دختری یازده‌ساله است که خودش را در وبلاگش‌ کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی می‌کند. او فکر می‌کند مادرش در یک جعبه‌ی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب می‌دهد؟

این دختر یک وبلاگ دارد و ناخن‌های پایش لاک سبز زمردی دارند،‌ پنج کرم خاکی دارد و گربه‌ای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرف‌ها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی می‌تواند همیشه‌ی همیشه راست بگوید؟

بچه‌محل نقاش‌ها 4/ زمانی که هم‌سنگر پیکاسو بودم

47,000 تومان
کتاب بچه محل نقاش ها 4: زمانی که هم‌سنگر پیکاسو بودم با داستانی تخیلی و تاریخ درباره ی سفر در زمان و ملاقات با مشاهیر هنری جهان یکی از محبوب ترین کتاب های داستانی برای نوجوانان است. کتابی تاثیر گذار و پر فروش برای علاقه مندان به تاریخ هنر می باشد. در این گفتار به معرفی موضوع، ویژگی ها و مشخصات فیزیکی کتاب بچه محل نقاش ها می پردازیم. با ما همراه باشید و کلی لذت ببرید.

موضوع و خلاصه

بچه محل نقاش ها مجموعه 7 جلدی است. و این کتاب جلد چهارم است. در هر جلد با یکی از نقاشان مشهور جهان آشنا می شوید. دایی سامان که از علاقه پنهانی بچه ها آگاه می شود. و میبیند بچه ها خاطرات او را می خوانند. اینبار خودش دست به کار می شود. داستان خودش و پیکاسو را برای بچه ها تعریف می کند.
آیا اصلاً همچین‌چیزی امکان دارد؟ اینکه داییِ آدم با نقاش معروفی مثل پیکاسو، هم‌سنگر بوده باشد. اما «دایی‌سامان» در یادداشت‌هایش نوشته که چطور کنارِ پیکاسو با دشمن جنگیده! «مانی» و باقی بچه‌های فامیل باز هم رفته‌اند سراغ روزنامه‌های قدیمی و یاداشت‌های روزانه‌ی دایی‌سامان. در ادامه‌ی خاطرات دایی این‌طور می‌خوانند: دایی‌سامان همراه «پیکاسو»، «همینگوی» و چند نفر دیگر به سفری ماجراجویانه می‌روند و می‌زنند به دلِ حادثه و جنگ. تا این‌که یک اتفاق ناگوار حال همه را می‌گیرد. ولی پیکاسو می‌تواند از دلِ هر ماجرایی یک شاهکار خلق کند.