توبی درخت‌نشین 2/ چشم‌های اِلیشا

76,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب توبی لولنس 2 اثر تیموته دوفومبل

بلوط بزرگ که توبی و همنوعان میلیمتری اش در جهان شاخ و برگ هایش زندگی می کنند، به شدت آسیب دیده و تامرز نبودی پیش رفته است. خزه ها و گلسنگ ها شاخه های بلوط را دارند از بین می برند.
مردمان بلوط نشین اسیر و گرفتار شده اند، مردم بلوط نشین اسیر و گرفتار شده اند. لئو بلو در قله های برگی فرمان روایی می کند.
ساکنان درخت سکوت کرده اند، مردم بخش پایین دست شکار می شوند و توبی باز هم ساکت نمی نشیند، او هنوز همچون سایه پنهان است اما مبارزه ادامه دارد و توبی تنها نیست.
گروه مقاومت برای نجات این مردم بی گناه و البته درخت بلوط دست به کار شده اند.
آیا توبی می تواند دنیای آسیب پذیرش را نجات دهد؟ آیا الیشا را پیدا خواهد کرد؟

توبیِ درخت‌نشین پسری است یک‌ونیم میلی‌متری. او با خانواده و قوم‌وخویش‌ها و درخت‌نشین‌های دیگر روی درخت بلوط بزرگ زندگی می‌کند. ولی…

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

توبی درخت‌نشین 2/ چشم‌های اِلیشا

نویسنده
تیموته دو فومبل
مترجم
امیرحسین مهدی‌زاده
نوبت چاپ
تعداد صفحات 360
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041632
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “توبی درخت‌نشین 2/ چشم‌های اِلیشا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عقرب: پرونده‌ی سرّی تاشا و کارآگاهش هنری

17,000 تومان
تاشا عاشق ماجراهای سرّی و کارآگاه‌بازی است.
کتابخانه‌اش پر از کتاب‌های کارآگاهی است.
هر کدام را ده‌ها بار خوانده و شم کارآگاهی خودش را قوی کرده است.
تاشا بدجوری منتظر است پرونده‌ای به تورش بخورد. یک بار هم سر همین موضوع گند بالا آورده است. اما این بار انگار واقعا پرونده‌ای سری به پستش خورده که فقط و فقط خودش می‌تواند از پسش بربیاید. عقرب!  
سفارش:0
باقی مانده:1

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.

سفارش:0
باقی مانده:1

زيبا شناسي عکاسي

190,000 تومان

معرفی کتاب زیباشناسی عکاسی اثر فرانسوا سولاژ

اگر عکس و تصویر مفهوم به حساب می آیند، پس باید بتوان آن ها را همچون هر مفهوم دیگری تجزیه و تحلیل نمود. تجزیه و تحلیل مفاهیم، یکی از مهم ترین عملکردهای فلسفه به شمار می رود و در کتاب "زیباشناسی عکاسی"، تلاشی از جانب "فرانسوا سولاژ" صورت گرفته تا مفاهیم عکس و عکاسی را در فلسفه تحت بررسی قرار دهد.
اما این تجزیه و تحلیل ممکن است در قالب سوالات و تلاش برای پاسخ به این سوالات ارائه شود.
بنیادی ترین مساله در کتاب "زیباشناسی عکاسی"، آنالیز و توضیح ارتباط میان عکاسی و واقعیت است. ابداع عکاسی پس از اختراع دوربین، سبب شد تا بسیاری خیال کنند که بالاخره ابزاری یافته اند که با آن می توانند واقعیت را به دام بندازند و واقعیت زیرک و گریزان، دیگر در یک چشم به هم زدن اسیر می شود.
"فرانسوا سولاژ" این دیدگاه را با تکیه بر ایدئولوژی واقعیت مورد انتقاد قرار داده و آن را از اساس فاقد اعتبار خوانده و بحث می کند که عکاسی نه تنها در به دام انداختن واقعیت شکست می خورد بلکه ساده لوحانه است اگر چنین انتظاری از عکاسی داشته باشیم. در عوض "فرانسوا سولاژ" معتقد است، فایده ی عکاسی در این بوده که واقعیت را مدام مورد سوال قرار می دهد و سوال فلسفی مشهور را که می پرسد:
چیزها چیستند؟ در زندگی روزمره به رخ می کشاند. ما در طول روز یا از چیزهای مختلف استفاده می کنیم یا آن ها را نادیده می گیریم؛ حالا به لطف عکاسی ما متوجه می شویم که چقدر چیزها را ندیده ایم و نسبت به جهان بی تفاوت بوده ایم و به این شکل همه چیز در برابر دیدگان ما قرار می گیرد. این مفهوم "زیباشناسی عکاسی" است.
"زیباشناسی عکاسی"، نتیجه ی اندیشه های فلسفی، روانکاوانه و زیبایی شناسانه در عکاسی است.
این تاملات سه سوال اصلی را ایجاد کرده اند که می پرسد: از نگاه کردن به یک عکس به چه چیز دست می یازیم؟ از چه چیزی عکس می گیریم؟ و شاید مهم تر از همه اینکه چرا عکس می گیریم؟ "فرانسوا سولاژ" سوال اول را در پس زمینه ی کتاب "زیباشناسی عکاسی"، مطرح می کند.
سفارش:1
باقی مانده:1

وحشت در دبستان شومیان 7/ کلاس‌ها تعطیل می‌شوند!

38,000 تومان

مدرسه هر روز ترسناکتر میشود.

دبستانِ شومیان دارد فرومیریزد! کفپوشهایش از هم جدا شدهاند، دیوارهایش میلرزند و خطری جدی جانِ دانشآموزها را تهدید میکند.

آقای مدیر گفته مدرسه باید خراب شود، اما سام، لوسی و آنتونیو مطمئن نیستند تخریبِ مدرسه کارِ درستی باشد.

آیا همهی این اتفاقها بخشی از نقشهی شایرون شومیان برای رسیدن به زندگیِ همیشگی است؟

سام و دوستهایش باید حقیقت را بفهمند، قبل از اینکه دیر شود!

سفارش:0
باقی مانده:1

شرورترین دختر مدرسه 1

290,000 تومان
انتشارات چشمه منتشر کرد: «دختر بد پررو» لقبی بود که همکلاسی‌های الیزابت به او داده بودند. او واقعا شرورترین دختر مدرسه بود. عزمش را جزم کرده بود که از مدرسه نفرت داشته باشد و آن‌قدر شیطنت کند که ناچار شوند از مدرسه اخراجش کنند و به خانه بفرستندش. برای رسیدن به این هدف از هیچ‌کاری رویگردان نبود و هیچ یک از معلم‌ها و شاگردان از شرارت‌هایش در امان نمی‌ماندند. ولی مدرسه وایتلیف هم مدرسه‌ای معمولی نبود...
سفارش:0
باقی مانده:2

نگهبانان گاهول 1/ اسارت

89,000 تومان

جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول

سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موش‌ها را می‌دید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس می‌خورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگال‌هایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش می‌کرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمی‌کردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج می‌گرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش می‌گذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت توده‌ای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانه‌اش بود. ولی درخت‌ها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچک‌تر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست.   اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، می‌فهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمه‌ای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را می‌شناختند. زندگی درون حفره‌ای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چله‌ای که چند بار در روز برایشان می‌آوردند و بعد هم اولین لقمه‌های آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستان‌ها هم بودند… داستان‌های پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان می‌‍داشتند تا همراه باد اوج بگیرند.   از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچه‌های آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی می‌رویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیده‌ای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و می‌مردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را می‌آموختند.
سفارش:0
باقی مانده:1