

تورفین، وایکینگ مهربان 5/ تورفین و مهاجمان خشمگین
30,000 تومان
کتاب تورفین وایکنیگ مهربان داستان پسری به اسم تورفین است. تورفین برخلاف سایر وایکینگها پسری بسیار مهربان است ، در واقع او یک وایکینگ معمولی نیست. پدر تورفین که جانش از مهربانی بیش از حد پسرش به لب رسیده، تصمیم میگیرد او را به سفرهای دریایی بفرستد
اما تورفین یک وایکینگ معمولی نیست!
تورفین و سه برادرش، به دریای شمال میروند تا مادرشان را که دزدیده شده، نجات بدهند.
آیا تورفین وایکینگ مهربان میتواند مادرش را پیدا کند، پیش از آنکه خیلی دیر شود؟
فقط 1 عدد در انبار موجود است
تورفین، وایکینگ مهربان 5/ تورفین و مهاجمان خشمگین
نویسنده |
دیوید مکفیل
|
مترجم |
عذرا جوزدانی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 140 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008869900
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
زیر سقف دنیا
معرفی کتاب زیر سقف دنیا: جستارهایی دربارهی شهرها و آدمها
کتاب زیر سقف دنیا هم یک سفرنامه است، و هم روایتی خواندنی در قالب ناداستان. محمد طلوعی در این اثر دست خواننده را میگیرد و او را در کوچه و خیابانهای شهرهایی که به آنها سفر کرده، میگرداند؛ از رشت گرفته تا تهران، از استانبول گرفته تا دمشق...درباره کتاب زیر سقف دنیا
ایتالو کالوینو، نویسندهی مشهور و فقید اهل ایتالیا، کتابی خواندنی دارد با نام شهرهای نامرئی (یا شهرهای ناپیدا). در این کتاب، با مارکو پولو، جهانگرد مشهور ونیزی همراه میشویم، و پای صحبت او در باب شهرهای بزرگ و کوچکی که به چشم دیده، مینشینیم. در شهرهای نامرئی، مارکو پولو در واقع خاطرات خود از سفرهایش را برای قوبلای خان تعریف میکند؛ حاکم قدرقدرتی که آنقدر وقت ندارد که مثل مارکو، برای دیدن اقصی نقاط جهان راه بیفتد و دور عالم بگردد. محمد طلوعی در مقدمهی کتاب پیش رو، گفته که قصد داشته کتابی نظیر شهرهای نامرئیِ ایتالو کالوینو به رشتهی تحریر دربیاورد. کتاب زیر سقف دنیا در واقع یک سفرنامه است، منتها سفرنامهای با مایههای پررنگِ داستانی. طلوعی در این اثر، مثل مارکو پولویِ کالوینو، چنان با ظرافت و دقت به توصیف مشاهداتش از شهرهای گوناگون پرداخته، که مخاطب این شهرها را بهعینه پیش چشم میبیند، و گویی در کوچهها و خیابانهای آنها قدم میزند. طلوعی میپرسد «راز شناختن یک شهر در کجا نهفته؟». به عبارتی، ما کی میتوانیم بگوییم که یک شهر را مثل کف دستمان میشناسیم؟ آیا صرف دیدن یک شهر، برای اینکه بتوانیم چنین ادعایی بکنیم، کافیست؟ به زعم طلوعی، نه. او در این باره حرف بامزه و جالبی میزند: «فکر کردم مقیاس من برای اینکه شهری را شناخته فرض کنم چیست. به این نتیجه رسیدم که آنجا که آشپزی کرده باشم مال من است: کسی که جایی آشپزی میکند، باید رفته باشد بازار مصالح خریده باشد، با زنهای محل احوالپرسی کرده باشد، سر قیمت چیزها چانه زده باشد. این چیزها انگار به آدم اهلیت میدهد، شهر را در ید آدم میآورد.» با این حساب، کتاب زیر سقف دنیا گزارشیست در باب شهرهایی که مؤلف در آنها آشپزی کرده است! از رشت گرفته تا تهران، از استانبول و دمشق تا پاریس و پالرمو. با خواندن کتاب زیر سقف دنیا، نقاط گوناگون جهان را از چشم بینندهای مینگریم که توجه خاصی به جزئیات دارد؛ نویسندهای اهلِ زندگی، که ابایی از استعمال علف در خیابانهای آمستردام و چرخ زدن در کوچههای جنگزدهی دمشق ندارد؛ مردی که زندگی در قامت یک مسافر را خوب آموخته، و حال در پی انتقال این آموخته به مخاطبین آثارش برآمده...هشت هزار سال سفال ایران
سارا
معرفی کتاب سارا
کتاب سارا مجموعه اشعار کوتاه رضا یاوری است. هر یک از این اشعار در زمان و مکان خود زاده شدهاند؛ ازاینرو میتوانند بازتابدهندهی احساسات واقعی نگارندهی خود باشند و احساس سبکبالی و همذاتپنداری را در خواننده ایجاد نمایند.دربارهی کتاب سارا
مجموعه شعری که پیش روی شماست، بهنوعی بازتاب روحی رضا یاوری در مدت شش سال است. هر یک از اشعار کتاب سارا که در واقع راوی احوال و اتفاقات چندسال او هستند، بهخوبی میتوانند زندگی را تعریف کنند و حس شاعرانهی ناشی از آن را با خواننده در میان بگذارند. بدیهی است جمعآوری ابیاتی که عملاً ارتباط معنایی و حسی با یکدیگر ندارند و در کنار هم قرار دادن آنها در یک کتاب، کار ویژه و دشواری است. هر یک از اشعار این اثر زمان و مکان خاص خود را دارند و رضا یاوری طی سالها دقت و بررسی آنها را از میان اشعارش جمعآوری و به کتاب تبدیل کرده است. قالب شعر نو، از قواعد سنتی شاعری مانند وزن صرفِنظر میکند و بیشتر بر بروز احساسات و عواطف انسانی تأکید دارد. اشعار این کتاب که در قالب سبک نو سروده شدهاند، بدون هرگونه سناریونویسی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. ازاینرو، همانطور که رسالت شعر است، بازتابدهندهی زندگی و احساسات واقعیاند و احوالات شاعر را به همان منوالی که هستند منعکس میکنند که این امر میتواند احساساتی بهمراتب لطیفتر و رهاتر در خواننده ایجاد کند.تام گیتس 3/ همهچی باحال است (یک جورهایی)
خش هایی از کتاب تام گیتس 3
آقای فولرمن از تعجب خشکش میزند که من را سر وقت توی کلاس میبیند. میگوید چه غافل گیری قشنگی تام و لبخند میزند. (خیلی پیش نمیآید که آقای فولرمن لبخند بزند.) بعد مارکوس برایم شکلک در میآورد. (خیلی پیش میآید که مارکوس شکلک در بیاورد.) ولی امروز هیچ چیزی نمیتواند حالم را بد کند! جز این دوتا کلمه… «درس ریاضی» بعد اوضاع بدتر هم میشود… «درس ریاضی؛ معلم: خانم ورثینگن» بدتر هم… «همین الان.» دیگر لبخند نمیزنم. خوشبختانه توی کلاس اِمی پورتز بغل دست من مینشیند و عاشق ریاضی است. از ریاضی سیر نمیشود و همین برای من خیلی به درد بخور است. در نتیجه وقتی سر مسئلهی سختی گیر میکنم، میتوانم سریع یک نگاه به جوابهای درست اِمی بیندازم. ولی اگر آن طرف را نگاه کنم، تنها چیزی که میبینم، جوابهای مزخرف مارکوس مِلدرو است. تقریبا به اندازهی من ریاضیاش بد است. ولی آن جور که مشتش را توی هوا بالا میبرد: «آره ریاضی، درس محبوب من!» آدم فکر میکند نابغهی ریاضی است. (که نیست.) من حیوان خانگی ندارم مگر اینکه خواهرم دلیا را حیوان خانگی حساب کنید (چون واقعا انسان نیست). ولی بهترین دوستم، دِرِک، یک سگ دارد که اسمش خروس است. خیلی ریزه میزه است و گوشهای دراز دارد و چیزهایی میخورد که نباید بخورد. خروس طبیعتاً از آنجور سگ هایی نیست که آدم میبرد نمایشگاه سگ ها تا پزش را بدهد. مگر اینکه جایزهای باشد برای سگی که عجیب ترین اسم را دارد. توی این مسابقه خروس برنده است. خب، وقتی درِک و من پوستری دیدیم که رویش نوشته بود «نمایشگاه منطقهای سگها: همه ی سگها با هر شکلی و اندازهای حق دارند شرکت کنند» به این نتیجه رسیدیم که بامزه است خروس را هم ببریم. درِک گفت دقیقا میداند این نمایشگاه سگها کجا برگزار میشود. از خوش اقبالی مان بود که درِک میدانست، چون خروس تا آن موقع دیگر کل پوستر نمایشگاه را جویده بود.
غريبه
در بخشی از کتاب غریبه میخوانیم
درِ ماشین محکم بسته میشود. ماشین را با نگاهم دنبال میکنم که از راه فرعی میراند و وارد جاده میشود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمیبیند. صدای جیرجیرکها و موجودات شبزی از لای بوتههای کانولا شنیده میشود. نگاهی به دوروبرم میاندازم. من اینجا بزرگ شدهام. تمام دنیایم در اینجا خلاصه میشود و هیچوقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشتهام. هرگز فکرش را هم نمیکردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستارهی بالای سرم نگاه میکنم. همان آسمان پُرستارهی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره چشم دوختهام. تنها آسمانی که تابهحال دیدهام. تمام آن ستارهها، ماهوارهها، ماه. میدانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر میرسد. تابهحال هیچوقت بهاش فکر نکرده بودم، اما اگر من میتوانم همهی اینها تمام ستارهها و ماه را از اینجا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمیبرد؟ به داخل خانه که برمیگردم همهجا سوتوکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون اینکه منتظر بماند تا کمی دربارهی آنچه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دمدر خانهی ما ظاهر شد. پس درک میکنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاقنشیمن را خاموش میکنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمیدارم و به آشپزخانه میبرم و روی کابینت کنار سینک میگذارم. درِ یخچال را باز میکنم، نگاهی به داخلش میاندازم، اما چیزی برنمیدارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون میزند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پلهها بالا میروم. روی هر پله میایستم و به قاب عکسهای روی دیوار نگاه میکنم. یادم نیست آخرینبار کِی این کار را کردم: اینکه روی پلهها بایستم و به این عکسها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیکتر شوم. سه قاب عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما بهتنهایی.زندگي پنهان ربکا
اورسولا دختری یازدهساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او فکر میکند مادرش در یک جعبهی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟
این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرفها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشهی همیشه راست بگوید؟
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.