تو هم می توانی (جلد 1) – دندانم را مسواک می زنم

35,000 تومان

کتاب “تو هم می توانی (جلد 1) – دندانم را مسواک می زنم” داستانی آموزنده و جذاب برای آموزش مسواک زدن به کودکان است. این کتاب که به زبان ساده و کودکانه نوشته شده است، به کودکان می‌آموزد که چگونه به طور صحیح دندان‌های خود را مسواک بزنند و از آنها مراقبت کنند.

در این کتاب، داستانی در مورد یک بچه گربه به نام کتی روایت می‌شود که به مسواک زدن علاقه‌ای ندارد و به همین دلیل دندان‌هایش درد می‌گیرد. مادر کتی با حوصله و مهربانی به او اهمیت مسواک زدن و نحوه صحیح مسواک زدن را آموزش می‌دهد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تو هم می توانی (جلد 1) – دندانم را مسواک می زنم

نویسنده
نانامي اسانو
مترجم
حسين فتاحي
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 16
نوع جلد
شوميز ـ منگنه‌اي
قطع
وزيري کوتاه
سال نشر 1379
سال چاپ اول 1379
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ
وزيري کوتاه
وزن گرم
شابک
9789644173271
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 17 × 0.3 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تو هم می توانی (جلد 1) – دندانم را مسواک می زنم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مادام کاملیا

170,000 تومان
الکساندر دوما در رمان ماندگار «مادام کاملیا» با جزئی‌نگری و ظرافت به روابط احساسی انسان‌ها می‌پردازد و تصویری بی‌نظیر از یک عشقِ تراژیک ارائه می‌دهد. این رمان، اثری نیمه اتوبیوگرافیک محسوب می‌شود؛ چرا که دوما برای نگارشِ آن از رابطه‌ی عاشقانه‌ی کوتاه مدت خود الهام گرفته است. داستان «مادام کاملیا» در اواسط قرن نوزدهم فرانسه اتفاق می‌افتد و ماجرای عاشقانه‌ی مارگریت گوتیه و آرمان دووال را روایت می‌کند. مارگریت زنی ولخرج است که در سراسر پاریس به دلیل زیبایی فوق‌العاده، معاشرت با طبقه‌ی اشراف و زندگی تجملاتی‌اش شناخته می‌شود. او همواره از گل کاملیا استفاده می‌کند و به همین دلیل، لقب «مادام کاملیا» را به او می‌دهند. مارگریت پس از آشنایی با آرمان خوش‌تیپ و نه چندان ثروتمند، عاشق او می‌شود و تصمیم می‌گیرد همه‌چیز را به خاطرش کنار بگذارد. این دو عاشق برای ادامه‌ی زندگی به یک روستا می‌روند اما با تلاش‌های پدر آرمان، این رابطه شکست می‌خورد و مارگریت، عشق خود را ترک می‌کند و به پاریس و زندگی سابقش بازمی‌گردد. اما آرمان در برابر این اتفاق چه واکنشی نشان می‌دهد؟ آیا او می‌تواند این زن افسونگر را فراموش کند و به زندگی خود بازگردد؟ چه بر سر این عشق ناتمام می‌آید؟

قصه های دوست داشتنی دنیا جلد 15، راپونزل

20,000 تومان
قصه های دوست داشتنی دنیا، مجموعه ی 2 قصه از جذاب ترین و معروف ترین قصه های دنیاست. این قصه ها با تصاویری زیبا در قطعی نو به چاپ رسیده است.

دنیای داداشی (جلد 5) – رنگ های داداشی

10,000 تومان
"دنياي داداشي‌" مجموعه شش جلدی است که "داداشي" شخصيت اصلي و راوي ماجراهاي اين كتاب‌هاست. موضوع هر كتاب ساده و مرتبط با زندگي روزمره، و زبان آن نيز شعر كودكانه است. نمونه‌اي از شعر و زبان داداشي: مامان‌جونم كجايي؟ بيدار شدم من از خواب خرگوش من، صبح‌به‌خير سلام بكن به آفتاب

رمان کلاسیک جلد 6، هایدی

140,000 تومان
هایدی فقط پنج سال دارد که نزد پدربزرگش در بالای ارتفاعات آلم می‌آید و طولی نمی‌کشد که عاشق این نوع زندگی ساده و بی‌آلایش می‌گردد. پدربزرگش هم متقابلا علاقه وافری به نوه کوچکش پیدا می‌کند. وقتی هایدی به فرانکفورت و آن خانه اشرافی برده می‌شود، هر دو به شدت احساس اندوه می‌کنند، ولی بعد هایدی موفق می‌شود که دوباره به خانه و آلم محبوبش نزد پدربزرگ برگردد و در خوشی‌اش، دوستان جدیدش را نیز سهیم گرداند.

قصه های تصویری از بوستان جلد 3، پادشاه خرکش

10,000 تومان
این مجموعه شامل 12 کتاب است و در هر کتاب قصه ای از گلستان یا بوستان سعدی آمده است. قصه ها همراه با تصاویر رنگی و زیباست. قصه های بوستان و گلستان در اصل، اثر سعدی شاعر بزرگ ایرانی است. قصه های گلستان و بوستان، آموزنده و اخلاقی است و در مراحل زندگی، به کمک ما می آیند.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم