تکرار

120,000 تومان

کتاب تکرار (جستاری در روانشناسی تجربی) نوشته سورن کیرکگور با ترجمه صالح نجفی, توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، اگزیستانسیالیسم به چاپ رسیده است.
تکرار کتابی است کـه کیرکگور در سال 1843 و با نام مستعار کنستانتین کنستانتیوس چاپ کرد. کنستانتین به تحقیق در این باره می‌پردازد که آیا تکرار ممکن است یا نه و کتاب شامل تمام آزمون‌هایی می‌شود که او بدان‌ها دست می‌زند تا این معنی برای او روشن شود. آزمایش‌های او در ضمن به بیماری بی‌نام پیوند می‌خورد که تحت عنوان «مرد جوان» بدو اشاره می‌شود. مرد جوان از دختر محبوبش درخواست ازدواج کرده است اما یکباره احساس می‌کند باید نامزدی را بهم بزند چرا که نظرش عوض شده است. تضاد و تعارضی هست میان دو شکل از صادق بودن: وفادار بودن به نامزدش و صادق بودن در مورد احساس‌های جدیدش. از قضا این وضعیت به روشنی آینه‌ای است در برابر تجربة شخصی کیرکگور و رابطه‌اش با رگینه اولسن. همین شباهت وضعیت مرد جوان به وضعیت خود کیرکگور است که نشان می‌دهد کنستانتیوس و مرد جوان به احتمال زیاد دو شخص جدا نیستند و ما با نوعی تحلیل حیات باطن روبه‌روییم که در آن، یک فرد هم‌زمان نقش بیمار و روانکاو را بازی می‌کند.
تکرار از مرد جوانی حرف می‌زند که می‌خواهد از مرحلة زیباشناختی به مرحلة دینی برسد، اما در این کار شکست می‌خورد و صرفاً خودِ قدیمی‌اش را از نو می‌آغازد، برخلاف ایوب در کتاب مقدس که سرآخر توانست به تکرار حقیقی نایل شود و هر آنچه را از دست داده بود از نو به چنگ آورد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642133536 دسته: , ,
توضیحات

تکرار

نویسنده سورن کیرکگور
مترجم صالح نجفی
نوبت چاپ یازدهم
تعداد صفحات 168
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1403
شابک 9789642133536
توضیحات تکمیلی
وزن 0.177 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تکرار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بركناره

5,500 تومان
در باره کتاب کناره اثرنصرالله كسرائيان:، عكاس زاده‌ي لرستان، پدر عکاسي قوم‌شناسي و مردم‌نگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعه‌هاي باارزشي از فرهنگ‌ها، قوميت‌ها و مكان‌هاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقايي‌ها، تخت‌جمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. بركناره هم عكس‌هايي است دقيق‌شده در جزئيات زنگ‌خورده‌ي كناره‌هايِ‌ مدام درون و بيرون از آب و هم چيزي است بيرون از عكاس و عمل عكاسي‌اش. كسرائيان بعد از وقفه‌اي كه در كار، و از نظر او در حياتش پيش مي‌آيد، كه "گويا فعاليت به‌عنوان نشانه‌اي از زنده‌بودن شناخته شده است"، مي‌گويد: "اواخر پاييز سال گذشته [پاييز 83] يك‌باره احساس كردم سكوت و انزوا دارد خسته‌ام مي‌كند. و انگار دل‌ام مي‌خواهد كاري بكنم، چيزي بگويم؛ اما چه كاري؟ چه چيزي؟ "پس از كلنجار رفتن‌هاي بسيار ياد دوربينم افتادم، ياد سفرهايم، ياد آدم‌ها، جروبحث‌ها، متقاعد كردن‌ها، چيزهايي كه حالا ديگر توان و حوصله‌اش را ندارم. ديگر چه؟ خيلي چيزها و سرانجام، چاله‌چوله‌هاي كنار جاده‌ها، چهارتا نخ علف، يك بوته خار، تكه‌اي يخ، كمي برف، چهار تكه لوله‌ي زنگ‌زده..." (از مقدمه‌ي كتاب)

ماجراهای علمی 8 … بزرگ ترین ناگفته های شگفت انگیز علمی

14,000 تومان
آیا می‌خواهید بیشتر بدانید ؟ بنابراین خوب کتابی را انتخاب کرده‌اید . این کتاب از سری مجموعه کتاب‌های بزرگترین ناگفته‌های تاریخ علم است که پر از داستان‌های ماجراجویانه ، اتفاقات مسرت‌بخش ، دغدغه‌های مادام‌العمر و جرقه‌های خیره‌کننده نبوغ است . داستان‌های واقعی که اختراعات و اکتشافاتی را تصویر می‌کند که از دو هزار سال پیش به این سو انجام شده است و شخصیت‌‌های مشهور مانند اسحاق نیوتن ، توماس ادیسون و یا شخصیت‌های گمنام‌تری مانند آلبرت پارک هاوس (مخترع رخت‌آویز فلزی ) در آن به چشم می‌خورند . مبادا تصور کنید که مطالعه تاریخچه علوم ، بحث خشک و کسل‌کننده‌ای است ، به شما اطمینان می‌دهیم که عکس این مسئله درست است . در داستان‌های این کتاب ، ناپدیدشدن اسرارآمیز ، جدالی مرگبار ، زلزله و حتی بازی گلف هم وجود دارد ! بعضی صحنه‌ها چنان تکان دهنده‌اند که گویی از فیلم سینمایی برگرفته شده است . مانند دویست راهبی که با گرفتن دست‌های یکدیگر ، دایره بزرگی را تشکیل دادند و همزمان به آنها شوک الکتریکی وارد شد . مجلد دیگری از علم و ماجراهای علمی که نویسنده هدف از نگارش آن را مطالعه و کشف نکات بی‌بدیل علمی می‌داند تحت عنوان بزرگترین ناگفته‌های شگفت‌انگیز علمی در ٢١٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .  

تصرف عدوانی

110,000 تومان
کتاب تصرف عدوانی نوشته لنا آندرشون ترجمه سعید مقدم توسط انتشارات مرکز با رمان, رمان های خارجی, داستان های سوئدی به چاپ رسیده است. وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده ،تنش احساس می کند وزنش سه برابر شده است .عشق نوپا روی لبه ی باریکی می رقصد .ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند،که این خود می تواند در آدم های مضطرب ،باتجربه و اینده نگر ،یا در آن هایی که مثل استر این قدر امیدوار و خوش باور نیستند،میزانی از تردید پدید آورد....

فوتبال و فلسفه ذهن زیبا بازی زیبا

368,000 تومان
کتاب  فوتبال و فلسفه نوشته تدریچاردز با ترجمه عیسی عظیمی توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. چرا فوتبال انقد جذاب است و چرا همیشه تیم بهتر بازی نمی برد نیچه اگر لمروز زنده بود چرا باید هوادار آرسنان می شد بکن بائر و زیدان چگونه چهار فضیلت اصلی فلسفه ی یونان باستان را آموختند گل دست خدا یا گل قرن معجزه چه نسبتی با مارادونا و فوتبال دارد شانس چقد رد فوتبال نقش دارد ایراد ضد فوتبالی در چیست چرا زیبا بازی کردن اخلاقا بهتر است وقتی مهاجی از آخرین مدافع رد شده می رود که گل بزند تحت چه شرایطی خطای مدافع روی او اخلاق ایت اینا ها همه سوالاتی هستند که جواب آنها در این کتاب است. معرفی مباحث کتاب فوتبال و فلسفه طبیعت بازی قوانین نانوشته بازی زیبا وقت اضافه اول _هواداری وقت اضافه دوم_فوتبال و جامعه ضربات پنالتی_کار به  پنالتی می کشد اعضای تیم

آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5-TR جلد اول

500,000 تومان
کتاب آسیب شناسی روانی براساس DSM-5-TR جلد اول نوشته حمزه گنجی، مهدی گنجی، توسط انتشارات ساوالان به چاپ رسیده است. موضوع کتاب: روانشناسی, آسیب شناسی روانی, روانشناسی بالینی, روانشناسی عمومی مباحث کتاب آسیب شناسی روانی اختلالات روانی: تعریف وتاریخچه سنجش وطبقه بندی اختلالات روانی روش های تحقیق در روان شناسی بالینی نظریه مشاوره وروان درمانی اختلالات اضطرابی اختلال وسواسی اجباری واختلالات مرتبط با ان اختلالات مرتبط با استرس وتروما اختلالات افسردگی طیف اسکیزو فرنی واختلالات سایکو تیک

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت