جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی

7,000 تومان

این کتاب برای دانشجویان رشته جامعه‌شناسی (علوم اجتماعی) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «جامعه‌شناسی جنگ و نیروهای نظامی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.

فهرست:

پیشگفتار
بخش اول: جامعه‌شناسی جنگ

فصل اول: کلیات
فصل دوم: سنخ‌شناسی تاریخی جنگ
فصل سوم: بررسی ریشه‌های علمی جنگ
فصل چهارم: بررسی ساختار اجتماعی ـ اقتصادی جامعه در حال جنگ
فصل پنجم: بررسی ساختار اجتماعی ـ اقتصادی جامعه پس از جنگ
فصل ششم: جنگ یا صلح
بخش دوم: جامعه‌شناسی نیروهای نظامی
فصل هفتم: کلیات
فصل هشتم: سنخ‌شناسی تاریخی ارتش در جهان
پرسشها
ضمایم
کتابنامه
نمایه

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی

نویسنده
دکترمهدی ادیبی سده
مترجم
——–
نوبت چاپ 14
تعداد صفحات 324
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم اجتماعی
نوع کاغذ ——
وزن 470 گرم
شابک
9789645300577

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.470 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شناخت روش علمی در علوم رفتاری

189,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا به ویژه در رشته‌های علوم رفتاری به عنوان منبع اصلی درس «روش تحقیق » به ارزش 3 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار فصل یکم: علم و راههای کسب دانش فصل دوم: وظایف، هدفها، و کنش اساسی علم فصل سوم: تئوری علمی و ویژگیهای آن فصل چهارم: انگاره، الگو، مدل و رابطه آنها با تئوری فصل پنجم: ماهیت پژوهش علمی فصل ششم: مراحل روش علمی فصل هفتم: گزینش مسئله پژوهش فصل هشتم: تدوین فرضیه پژوهشی فصل نهم: مفاهیم، سازه‌ها، متغیرها، تعاریف فصل دهم: بررسی پیشینه پژوهش فصل یازدهم: طبقه‌بندی، نامگذاری و تشخیص متغیرها فصل دوازدهم: واریانس و نقش آن در پژوهش علمی فصل سیزدهم: نمونه‌برداری و ملاحظات مربوط به آن فصل چهاردهم: برآورد حجم یا اندازه گروه نمونه در پژوهش فصل پانزدهم: تحلیل و تفسیر داده‌های پژوهش فصل شانزدهم: روایی طرحهای پژوهشی: شناسایی متغیرهای نامربوط فصل هفدهم: فنون دستکاری و کنترل متغیرها فصل هجدهم: طرح پژوهش: معنا، هدف و اصول آن فصل نوزدهم: طرحهای پژوهش: آزمایشها فصل بیستم: طرحهای پژوهش: مطالعات همبستگی و طرحهای شبه آزمایشی

گناه فرار

32,000 تومان

معرفی کتاب گناه فرار اثر کریستف لئون

شبی پدری عجول بعد از زیر گرفتن زنی در جاده، به جای توقف کردن، می گریزد و کیلومترها دورتر از محل حادثه اتومبیلش را می سوزاند و همه چیز را فراموش می کند.
اما پسرش که شاهد این ماجراست... نه! او هرگز فراموش نمی کند. بعد از آن همه چیز میان او و پدر تغییر می کند.
بالا بردنش را ندیدم، اما برعکس خواباندنش را حس کردم. کشیده ای که همیشه به یاد خواهم داشت.
سکوتی را که داخل ماشین حکم فرماست مزه مزه می کنم. تا یک لحظه پیش عین زغال گر گرفته بودم؛ اما حالا آرام آرامم، مثل دریای روغن... آرامشم شکوه مندانه است.
راستش خودم هم تعجب می کنم. می دانم که بازی را برده ام. این سیلی برای من یک جور پیروزی به حساب می آید. حالا رئیس منم و...
شبی پدری عجول بعد از زیر‌گرفتن زنی در جاده، توقف نمی‌کند و می‌گریزد، کیلومترها دورتر از محل حادثه اتومبیلش را می‌سوزاند و همه‌چیز را فراموش می‌کند.
اما پسرش که شاهد این ماجراست ... نه! او هرگز فراموش نمی‌کند. بعد از آن همه‌چیز میان او و پدر تغییر می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

سقوط فرشتگان

98,000 تومان

معرفی کتاب سقوط فرشتگان

گشت‌وگذار در تعلیقی هنرمندانه میان سنت و مدرنیته که با خواندن کتاب سقوط فرشتگان اثر تریسی شوالیه آن را تجربه خواهید کرد... نویسنده در این کتاب ماجرای دو خانواده‌ی انگلیسی را روایت می‌کند که در دوران مرگ ملکه ویکتوریا روزگار می‌گذرانند. آن‌ها به‌خوبی دو نماد برای جامعه‌ی سنتی و مدرن انگستان قرن بیستم هستند. این کتاب در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز قرار دارد.

درباره‌ی کتاب سقوط فرشتگان

انگلستان در گذار از جامعه سنتی به مدرن، در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، دوران عجیب و پرچالشی را از سر می‌گذراند. دورانی که با مرگ ملکه ویکتوریا آغاز می‌شود و می‌توان تکه‌پاره‌هایی پراکنده از مدرنیته را در زندگی آدمیان آن دوره مشاهده کرد. تریسی شوالیه (Tracy Chevalier) در کتاب سقوط فرشتگان (Falling Angels) تصویری روشن، هنرمندانه و واضح از آن دوران ترسیم می‌کند و به‌خوبی این بخش از تاریخ انگلستان را پیش چشمتان به تصویر می‌کشد. قصه با تقابل دو خانواده شروع می‌شود. خانواده‌ی اول، متشکل از زنی اهل مطالعه و متجدد به‌نام کیتی کوهلمن و مردی ثروتمند به‌نام ریچارد است. زن و مردی که ازدواج آن‌ها نشأت‌گرفته از عشق بوده، اما حالا، پس از گذشت مدت‌ها از زندگی مشترکشان و درحالی‌که به‌تازگی صاحب فرزند شده‌اند، کیتی هیچ تعلق خاطری را نسبت به همسرش احساس نمی‌کند. او که در میان خانواده‌ی شوهرش با حس عدم تعلق‌خاطر و غریبگی درگیر شده، در انتظار تغییر و تحوّلی در زندگی‌اش است. تا اینکه روزی در قبرستان، با خانواده‌ی واترهاوس آشنا می‌شود. واترهاوس‌ها خانواده‌ی دیگری هستند که در کتاب سقوط فرشتگان به قلبم تریسی شوالیه و با وسواس و جزئیات خلق شده‌اند. نویسنده داستان خود را از زبان چندین راوی بیان می‌کند و سیر داستانی‌اش را پیش می‌راند. با خواندن این رمان جذاب، می‌توانید تقابل میان سنت و مدرنیته را در فرهنگ انگلستان درک کنید؛ تقابلی که با مرگ ملکه ویکتوریا و بازخوردهای متفاوت اجتماعی در میان مردم آن دوران اتفاق می‌افتد و رخدادهای گوناگونی را به‌وجود می‌آورد. کتاب سقوط فرشتگان با ترجمه‌ی روان نینا فراهانی و به‌ همت نشر چشمه روانه‌ی بازار چاپ و نشر شده است که همه‌ی علاقه‌مندان به داستان و رمان‌های تاریخی و اجتماعی از خواندن آن لذت خواهند برد.

شاخ

30,000 تومان

در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته می‌خوانیم

دورتادورمان پر شده بود از پوست‌تخمه. با پوتین کمی پخش‌شان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسه‌شن‌ها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابه‌جا می‌کرد و دنبال چیزی می‌گشت. خروسه از چاله‌ی جلو تانکر آب می‌خورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفت‌هشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدم‌زنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. ‌رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بال‌بالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه می‌کرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز می‌کرد. خروسه همان‌طور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک می‌زد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. با‌هم جابه‌جا شدند. خروسه پس‌ِ گردنش را گرفته بود و ول نمی‌کرد. باز جابه‌جا شدند. خروسه سوار بود. تکان‌تکانی داد و پسِ ‌گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همان‌جا ایستاده بود و نگاه می‌کرد؛ درست مثل بچه‌پرروها. پوست‌تخمه‌ای که مزه‌اش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمه‌ی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمی‌دانستم چه‌قدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نم‌نم اذیت می‌کرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر می‌آمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یک‌راست رفت و سوار ماشین شد. اَن‌آقا باز پر‌رو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش می‌گرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی به‌دست آمد بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:1

عاشقی جرم قشنگی‌ست

14,000 تومان
ببین چگونه مرا از خودم جدا کردند غریبه‌ها که مرا با تو آشنا کردند غریبه‌های عزیزی که از نهایت ذوق مرا به مستی چشمِ تو مبتلا کردند مرا به کوه نفس‌گیر عشق تو بردند و از بلندترین قله‌اش رها کردند هنوز چشم من از خواب صبح سنگین بود که از میان سیاهی مرا صدا کردند به پشت پنجره‌ی سبز و ساده‌ای بردند و پلک پنجره را رو به باغ وا کردند به چشم من گل روی تو را نشان دادند و در دلم هوس چیدنش به پا کردند خلاصه کاش به فردا نمی‌کشید آن شب شبی که چشم مرا عاشق شما کردند

مردگان جزيره موريس

12,000 تومان
در بخشی از کتاب مردگان جزیره‌ی موریس می‌خوانید: رضا پشت به مرد چماق‌ به‌ دست می‌رفت و هراسان به درها و نیم‌دری‌های بسته و دیوارهای گلی نگاه می‌کرد و منتظر بود تا مرگ از درها و نیم‌دری‌ها بیرون بزند و راه بر او ببندد. بوی مردار نفسش را بند می‌آورد. در بوی مردار، میان کوچه‌ی دایی ابوالقاسم بیگ ایستاد. نگاه دختر و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار آمد جلو چشمانش. نگاه دختر انگار شماتتش می‌کرد که هنوز زنده است و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار می‌گفت: «می‌ترسم.» از تنهایی‌اش میان کوچه هراسی به دلش افتاد. دوروبرش را نگاه کرد و تند‌تر قدم برداشت و گفت: «اگر دایی‌ ابوالقاسم بیگ زنده نباشد؟» تصور مرگ دایی ابوالقاسم بیگ، نگاه عجیب دختر، جسد احمدخان، یاور اصغربیگ، ارابه‌ی مردگان و چهره‌ی هراسان مختار را جلو چشمانش آورد. بغض گلویش را گرفت. گفت: «دایی!» پشت در چوبی ترک‌ خورده‌ی خانه‌ی دایی‌ ابوالقاسم‌بیگ ایستاد. کوبه‌ی زنگ‌ زده‌ی در را میان پنجه‌ها گرفت و چند‌ بار به در کوبید. چند لحظه‌ی بعد صدای دایی‌ ابوالقاسم بیگ را شنید: «آمدم!» با ‌خوشحالی گفت: «دایی!» در باز شد و ابوالقاسم بیگ رضا را در آغوش گرفت. رضا گفت: «دایی‌... همه جا مرده و بوی مردار است.» ابوالقاسم بیگ در را بست و گفت: «الحمدالله که سالمی. نگران بودم مبادا مریض باشی... خواهرم تو را سپرده به من... من فقط همین یک خواهر را دارم. لباس بپوشم، برویم پیش میرپنج کاظم خان.»