جهان همچون اراده و تصور

980,000 تومان

كتاب حاضر در بردارنده ايده بنيادين نظام فكري شوپنهاور است كه به چهار دفتر تقسيم شده با ضميمه‌اي حاوي نقدي استادانه بر فلسفه كانتي كامل مي‌شود. تصوير برآمده از اين بخش تصويري منسجم و مبتني بر تجربه دروني و بيروني است كه سه دژ استوار فلسفه شوپنهاور، يعني متافيزيك طبيعت، متافيزيك هنر و متافيزيك اخلاق را پديد مي‌آورد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642130115 دسته: , ,
توضیحات

جهان همچون اراده و تصور

نویسنده آرتور شوپنهاور
مترجم رضا ولی‌یاری
نوبت چاپ 14
تعداد صفحات 1094
قطع و نوع جلد وزیری گالینگور
سال انتشار 1400
شابک 9789642130115
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 1.6 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جهان همچون اراده و تصور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب راه بی سرانجام

100,000 تومان
معرفی کتاب راه بی سرانجام جنگ اوّل جهانی بیشتر به عنوان واقعه‌ای به یاد مانده است که به دلیل پایان دادن به عمر پاره‌ای از امپراتوری‌های بزرگ، زمینه‌ساز حیات مجدد گروهی از ملل کوچک‌تر و تشکیل یک رشته کشورهای جدید شد. اما جنگ اوّل جهانی جنبۀ دیگری داشت که بدان کمتر پرداخته شده است؛ یعنی پایان دادن به حیات نسبتاً مستقل پاره‌ای از ملل کوچک‌تر که در این فراز و نشیب همان حداقل موجودیت پیشین را نیز از دست داده و متلاشی شدند.راه بی‌سرانجام، نگاهی به سرگذشت آسوریان در جنگ جهانی اوّل مرور کوتاهی است بر این تجربۀ دردناک به گونه‌ای که در اسناد و گزارش‌های ایرانی منعکس شده‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

سر لانسلوت، کجایید؟-6

5,000 تومان
مجموعه جدید ٦ جلدی « مدرسه نابودکنندگان اژدها » ماجراهای جالب « ویگلاف » پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود . یک روز ، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد . اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر ! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد . او بلد است که از مغز خود استفاده کند . مجموعه « نابودکنندگان اژدها » داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست : خانواده ویگلاف ، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند ، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند . « فرزانه مهری » مترجم این کتاب‌ها در کارنامه کاری خود ترجمه ٧ جلدی مانولیتوها را دارد که از ترجمه آنها در شورای کتاب کودک ( بهمن ٨٦ ) تقدیر به عمل آمد . همچنین کتاب « مامی جون کم حافظه » نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد .

مراقبه‌

190,000 تومان

مراقبه‌ (meditation) از نوعی‌ که‌ موضوع‌ این‌ کتاب‌ است‌، یعنی‌ دستیابی‌ به‌ آگاهیِ ناب‌ و فارغ‌ از دغدغه‌های‌ فکری‌(بدون‌ فکر کردن‌). پرداختن‌ به‌ مراقبه‌ به‌ سبک‌ شرقی‌ (با ایجاد استراحت‌ جسمی‌ - روحی‌ و آرامش‌ عمیق‌ و به‌ یاری‌ نیروهای‌ طراوت‌ بخشی‌ که‌ از برخی‌ جهات‌ بر خواب‌ برتری‌ دارد) سلامت‌ جسم‌ و ذهن‌ را تأمین‌ می‌کند. در این‌ کتاب‌ فنون‌ ذهنی‌ ساده‌ای‌ تشریح‌ شده‌ است‌ که‌ با پرداختن‌ به‌ آن‌ها می‌توان‌ به‌ اهداف‌ مراقبه‌ دست‌ یافت‌.

مارتین هایدگر

75,000 تومان
مارتين هايدگر خداوندگار پنهان انديشه مدرن است. تأثير او بر متفكران نيمه دوم سده بيستم، اغلب بي آن كه تصريح شود، فراگير بوده است، مخصوصاً بر آن ملغمه‌اي كه در علوم انساني با عنوان عجيب (نظريه) شناخته مي‌شود. انديشه‌هاي هايدگر با ژرف‌ترين پيش‌فرض‌هاي عموماً ناانديشيده هرگونه كار فكري سر و كار دارد و ذات اشتياق به دانايي را مورد بازانديشي قرار مي‌دهد. در نيمه دوم سده بيستم، عمدتا تحت تأثير مستقيم يا غيرمستقيم هايدگر بود كه ديدگاه سنتي، مبني بر اين كه پژوهش فكري و علمي و در كل جست و جوي حقيقت در گوهر خود بي‌طرف يا حتا منتقد اشكال توجيه‌ناپذير اقتدار است، جاي خود را به بحث‌هايي از اين دست داد كه شوق دانستن اغلب زير نفوذ عناصر سلطه و نظارت قرار دارد. هايدگر در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت، و امروز كار او حتا از آن زمان هم اعتبار بيشتري يافته، به ويژه در خاك اصلي اروپا كه زوال ماركسيسم به نقد راديكال هايدگر از انديشه غربي نمود تازه‌اي بخشيده است.

راز و رمز استدلال و مجاب کردن دیگران

42,000 تومان
چرا گاهی قادر به مجاب کردن یک فرد نیستید؟ چرا نمی‌توانید نظری که به آن اطمینان دارید به شخصی اثبات کنید؟ اگر تا به حال با خود این فکرها را کرده‌اید، پس این کتاب را بخوانید. نکته مهمی که ما اغلب آن را فراموش می‌کنیم اهمیت شخصیت مقابل و طرز ارائه استدلال‌هایمان برای پذیرش آن است. این کتاب در مورد استدلال و مجاب کردن دیگران اسراری را افشا می‌کند که تا به حال در زندگی و در هیچ کتابی نیافته‌اید. در این کتاب راز و رمز مجاب کردن دیگران را به  صورت سازماندهی‌شده می‌خوانید. از طریق این کتاب شما می‌توانید با توسل به نشانه‌های ظاهری و با روشی بسیار ساده به شخصیت مخاطب‌تان پی ببرید و همچنین راهکارهای بی‌نظیری را یاد بگیرید. زمانی واقعاً حق با شماست ولی مستأصل شده‌اید و نمی‌توانید به هیچ طریقی شخص مقابل‌تان را مجاب کنید، با توسل به راهکارهای این کتاب بدون آن‌که مخاطب متوجه شود او را به کاری که می‌خواهید ترغیب می‌کنید.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت