حفره
180,000 تومان
معرفی کتاب حفره
کتاب حفره، رمانی خواندنی از محمد رضایی راد، نویسندهی نامدار ایرانیست. در این رمان، ماجرای پسرکی عرب در جنوب خوزستان روایت شده که بهدنبال درگرفتن جنگ میان نیروهای ایرانی و عراقی، برای نجات جان خود با چالشهای عدیدهای مواجه میشود…
درباره کتاب حفره
محمد رضایی راد نامی آشنا برای دنبالکنندگان ادبیات روز ایران است. این چهرهی ادبی بیشتر به عنوان نمایشنامهنویس شناخته میشود. عمدهی نمایشنامههای درخشانی که از وی به روی صحنه رفته، توسط نشر بیدگل چاپ شده و به انتشار رسیدهاند.
رضایی راد با همین نمایشنامهها بود که برای خود نامی در میان اهالی ادب به هم زد و نوید ظهور نویسندهای پرتوان و مستعد را داد. با این همه، نمایشنامهنویسی تنها حوزهی مورد علاقهی محمد رضایی راد نیست. او همانقدر که در درامنویسی مهارت دارد، در نگارش داستان و رمان نیز تواناست. برای اثبات این مدعا، کافیست رمان حفره را در دست بگیرید و مطالعه کنید.
رمان حفره داستانی با محوریت دفاع مقدس است. البته واژهی «مقدس» در بسترِ بحث از این رمان اندکی گمراهکننده به نظر میرسد. چه، نزد رضایی راد هیچ امری که به جنگ و کشتار مربوط باشد، ولو دفاع از خاک، مقدس نیست. او در کتاب حفره به نوعی به تقدسزدایی از جنگ مبادرت ورزیده است.
از همین رو و از این حیث، میتوان کتاب رضایی راد را در نوع خود اثری ممتاز و استثنایی در ادبیات معاصر ایران دانست. (شاید تنها کتابی که از این نظر -از جنبهی تقدسزدایی از جنگ- قابل مقایسه با کتاب حاضر به نظر برسد، رمان سرزمین سوختهی احمد محمود باشد.)
باری، شخصیت اصلی و نقطهی ثقل داستان در کتاب حفره، یک پسرکِ ایرانیِ عربنژاد است. او که هنوز به سن عقل و تمیز نرسیده و از نیک و بد زندگی چندان چیزی نمیداند، به ناگهان با واقعیتی هولناک به نام جنگ مواجه میگردد. واقعیتی بس تیره و تار که جان او و عزیزانش را به طور جدی تهدید میکند.
پسرک برای فرار از چنگ سربازان متجاوزی که به خاک سرزمین او یورش آوردهاند، حفرهای در زیر زمین ایجاد میکند و ترسان و لرزان در دلِ آن پناه میگیرد. اما آیا پناهگاه او برای مدتی طولانی از نظرها محفوظ باقی خواهد ماند؟…
در همین حین که داستانِ پسرک و حفرهی کوچکش روایت میشود، ماجرای موش و گربهبازیِ قاتلی زبده و کارآگاهی خبره نیز نقل میشود. ماجرایی که در نهایت به طرزی شگفتانگیز به داستان پسرک پیوند میخورد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
حفره
نویسنده |
حسین حقانی، بابک ربوخه، محمد رضاییراد
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 165 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان فارسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220108085
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
درآمدی براندیشهی هانس بلومنبرگ
معرفی کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ
فرانتس یوزف وتس در کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ سعی کرده تا گذری بر زندگی و اندیشهی فیلسوف ژرفاندیش و برجستهٔ دوران پس از جنگ جهانی دوم در آلمان داشته باشد. فرانتس یوزف وتس (Franz Josef Wetz) در کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ (Hans Blumenberg zur Einfuhrung) توانسته با بیانی قابل فهم و ساده به خوبی شما را در فهم افکار عمیق بلومنبرگ شریک سازد و تشویق به خواندن آثار اصلی بلومنبرگ کند. فرانتس یوزف وتس، استاد فلسفه در دانشگاه گیسن میباشد، او در کتاب حاضر علاوه بر پرداختن به زندگی بلومنبرگ، به افکار اساسی و آثار این فیلسوف برجستهی آلمانی پرداخته و به بررسی عقاید او در موضوعاتی همچون هستیشناسی و مفاهیمی مانند طبیعت، واقعیت، مذهب، انسان و زمان میپردازد. بلومنبرگ بیشتر از آن که به انسانها عشق بورزد، کتابها را دوست داشت، کتابهایی که دربارهی آنها دوباره از نو کتاب مینوشت. او مانند بازدیدکنندگان آگاه و مطلع از نمایشگاههای مربوط به آثار جهان که زندگی سدههای طولانی از فرهنگهای قدیم و جدید را به نمایش میگذارد، در تاریخ اندیشهی مغربزمین در رفت و شد است. استعارهی «روحِ کاونده» که بلومنبرگ آن را از یاکوب بورکهارت قرض گرفته بود، برای خود او مناسب است: «روح، هر جا که بخواهد [چون باد] نمیوزد، هرگز نمیوزد، میکاود، زیر و رو میکند؛ وزیدن در هواست و کاویدن در زمین. طُرفه آنکه در زمین سراغ ریشه میروند. کاویدنِ زمین باعث میشود که زیر آن سست شود و هر گونه اطمینان به ایستادن و رفتن بر روی زمین را مشکوک میسازد.» هانس بلومنبرگ جزء آن دسته از فیلسوفانی بود که با توجه به اینکه در فضایی کاملا کاتولیک بزرگ شده بود، اما قانون نژادی نورنبرگ آنها را متهم به نیمه یهودی بودن کرد. او که قلبا خود را یهودی نمیدانست به خاطر این اتهام چند سال از بهترین سالهای عمر خود را از دست داد. در تمام عمرش به خاطر این سالهای از دست رفته احساس ضرر میکرد. به همین دلیل پس از اتمام جنگ، وقت خود را به طور کامل، صرف نگارش و مطالعه کرد. در بخشی از کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ میخوانیم: فرایندهای علمی عصر جدید با کنجکاوی نظری به حرکت درمیآید. بلومنبرگ دقت بسیاری در ردیابی تحولات تاریخی کنجکاوی از یونان باستان تا عصر جدید اروپا به خرج میدهد. هر چند در اینجا مجال آن نیست تا مواقِفِهای مختلف این تاریخ مملو از تغییر را نشان دهم، اما ذکر این نکته لازم است که مطابق نظر ارسطو، از آنجا که کنجکاوی نظری به طبیعتِ ماهوی انسان تعلق دارد، پس همهی انسانها به اقتضای طبیعتشان به دنبال شناختاند. به زعم بلومنبرگ اشتیاق به شناخت بخش مثبتِ استعدادِ بنیادین انسان است. این اشتیاق را باید مثبت تلقی کرد، چرا که مایهی سعادت است. بدینسان ارسطو ادعا کرد که صاحب دانش بودن با سعادتمند بودن یکی است.صدا و بیان برای بازیگر جلد1
توضیحات:
فهرست:
شاهنامهی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود میخوانیم
گفتوگوی گیو با باژبان پیران غمگین بهسوی ختن رفت. از اینسو افراسیاب با نامداران سپاهش بهسوی جیحون تاخت درحالیکه از فرط خشم، خون میگریست. به هومان امر کرد: «بهشتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنجهای ما بر باد میرود. حال نشانههای روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید میآید که تورانزمین را ویران میکند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمیگذارد. مهرش به ایرانزمین است و جز برای جنگ به تورانزمین رخ نمینماید.» از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخنگفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبندهی کیخسرو باشد از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمیشناسد. اگر میخواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.» گیو گفت: «هرچه میخواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شدهاند.»عشقهای فراموششده/ بهرام و گل اندام (جلد سخت)
کارآگاه کرگدن در باغوحش مرموز 4/ اسرار «غروب»
برشی از متن کتاب
نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...عصر مفرغ ایران
فهرست:
پیشگفتار فصل اول: ایران در آستانه عصر مفرغ (3500-3000 ق.م) نتیجهگیری فصل دوم: عصر مفرغ ایران (حدود 3000-1500 ق. م) شاخصهای عصر مفرغ ایران فصل سوم: عصر مفرغ در مناطق مختلف فلات ایران شمال غرب زاگرس مرکزی جنوب غرب زاگرس (فارس) شمال شرق شمال مرکزی جنوب شرق جنوب غرب در پایان هر فصل منابع و مآخذ آن درج شده است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.