حیات مردان نامی

98,000 تومان

زندگانی‌ تزه‌، زندگانی‌ رومولوس‌، مقایسه‌ تزه‌ با رومولوس‌، زندگانی‌ لیکورگ‌، زندگانی‌ نوماپومپیلیوس‌، در مقایسه‌ لیکورگ‌ و نوماپومپیلوس‌، زندگانی‌ سولن‌، زندگانی‌ پوبلیکولا، مقایسه‌ سولن‌ و پوبلیکولا، زندگانی‌ تمیستوکل‌، زندگانی‌ کامیل‌، زندگانی‌ پریکلس‌، زندگانی‌ فابیوس‌ ماکزیموس‌، مقایسه‌ پریکلس‌ با فابیوس‌ ماکزیموس‌، زندگانی‌ آلسیبیاد، زندگانی‌ کوریولان‌، مقایسه‌ آلسیبیاد با کوریولان‌، زندگانی‌ تیمولئون‌، زندگانی‌ پول‌امیل‌، مقایسه‌ زندگانی‌ تیمولئون‌ با پول‌امیل‌.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

حیات مردان نامی

نویسنده
پلوتارک
مترجم
رضا مشایخی
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات 772
نوع جلد گالینگور
قطع رقعي
سال نشر 1387
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 1000 گرم
شابک
9789643112424
توضیحات تکمیلی
وزن 1 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حیات مردان نامی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مفهوم اضطراب (تعمقی ساده با گرایش روان‌شناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین)

210,000 تومان
کيرکگور در ديباچه‌ي مفهوم اضطراب ادعا مي‌کند قصد دارد اين کتاب را به همان سرراستي بنويسد که مرغان هوا آواز سرمي‌دهند. او مي‌گويد، گناه اول هر فردي از ابناي بشر شبيه گناه اول آدم ابوالبشر است. سپس به سراغ اضطراب مي‌رود و فرق مي‌گذارد ميان اضطراب عيني (برون‌ذاتي) و اضطراب ذهني (درون‌ذاتي) و رابطه‌ي آن را با آزادي برجسته مي‌سازد: امکانِ آزادي در اضطراب عرض اندام مي‌کند. کيرکگور اضطراب را ترس يا دلهره‌اي نامشخص مي‌داند که پيش‌شرط آزادي (و به همين سبب، پيش‌شرط گناه) است زيرا اضطراب همانا تصديق وضع کنوني ما و بازشناخت ماهيت امکان است. در اينجا کيرکگور در مقام متفکري مسيحي بحث مي‌کند و تا بخواهيد از متن کتاب مقدس نقل مي‌کند و خيلي وقت‌ها از عبارت‌هايي استفاده مي‌کند از زبان‌هاي ديگر متني که براي فيلسوفان و کيرکگورپژوهان جذاب خواهد بود اما خوانندگاني را که علايق عام‌تر دارند دچار اضطراب خواهد ساخت.

کتاب نفت خام و سراب آبادانی

150,000 تومان
کتاب "نفت خام و سراب آبادانی: تجربه نفت در ادبیات داستانی مدرن ایران" توسط "رویا خوشنویس" نوشته و توسط انتشارات "شیرازه" منتشر شده است. این کتاب به نقد و تحلیل نقش نفت در ادبیات داستانی مدرن ایران می‌پردازد و ادعا می‌کند که ادبیات می‌تواند به عنوان پلی برای ارتباط میان مفهوم مدرنیته و عوامل نفتی که تاریخ معاصر ایران را تحت تأثیر قرار داده‌اند عمل کند.نویسنده این کتاب به تأثیرات نفت بر تاریخنگاری معاصر ایران اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که نفت به عنوان یک عامل مهم در اتفاقات تاریخی ایران حضور داشته و ادبیات نیز تأثیر مستقیم از این تجربه‌ها برده است. نفت به عنوان یک سمبل مدرنیته و تحولات اقتصادی و اجتماعی به عنوان یک موضوع مهم در داستان‌ها و رمان‌های مدرن ایران ظاهر می‌شود.نویسنده همچنین بر این باور است که نفت و ورود مدرنیته نفتی تأثیراتی گسترده بر زبان و ادبیات ایران داشته‌اند. او به لکنت زبانی که نشان‌دهنده‌ی مقاومت در برابر شکست تجربه مدرنیته نفتی است، اشاره می‌کند. این لکنت زبانی در تفکرات فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز مشهود است.کتاب "نفت خام و سراب آبادانی" تلاشی است برای درک عمیق‌تر نقش نفت در تاریخ و ادبیات ایران و تأثیرات آن بر زبان و فرهنگ ملی. این کتاب می‌تواند برای افرادی که به موضوعات ادبی و تاریخی علاقه‌مند هستند، منبعی ارزشمند باشد.

کتاب دیوان شاه نعمت اله ولی

725,000 تومان
معرفی کتاب دیوان شاه نعمت اله ولی قرن هشتم ونهم سیطره افکار وآراء محی الدین ابن عربی در تصوف و عرفان است. تقریبا تمامی فرقه های مختلف تصوف نظیر نقش بندیه نور بخشیه و مولویه مروج آراء ابن عربی هستند. شاه نعمت الله نیز از این قائده مستثنی نیست و از جمله شارحان مهم نظریه های ابن عربی بشمار میرود. شاه ولی به محی الدین ابن عربی به دیده تکریم و احترام مینگریست وکتاب فصوص الحکم او را از حفظ بود و حتی یکی از مفصلترین رساله های خود را به شرح ابیات فصوص الحکم اختصاص داده است. به طور کلی میتوان گفت آثار شاه نعمت الله ولی اعم از منظوم و منثور آیینه تمام نمای آراء ابن عربی نظیر وحدت وجود و انسان کامل و مسئله قطب و ولایت و علم اسرار حروف و نقطه است. آثار شاه نعمت الله به دو دسته منظوم و منثور تقسیم میشوند.

بعد از زلزله

75,000 تومان
معرفی کتاب بعد از زلزله
هاروکی موراکامی در «بعد از زلزله» که در سال دو هزار منتشر شد از زلزله بزرگ سال 1995 در ژاپن تاثیر گرفت. این مجموعه داستان،‌ شامل داستان های «بشقاب پرنده در کوشیرو»، «منظره‌ای با اتوی چدنی»، «تایلند»، «قورباغه عظیم توکیو را نجات می‌دهد» و «شیرینی عسلی» است. موراکامی در این مجموعه داستان به تشریح خشونت پنهان در لایه‌های زیرین جامعهٔ مدرن ژاپن می‌پردازد. «وضعیت اقتصادی در اوج شکوفایی بود و مردم آنقدر پول داشتند که نمی‌دانستند با آنچه کار کنند. در همین حال بود که زلزله اتفاق افتاد. برای شخصیت‌های «بعد از زلزله»، زلزلهٔ کوبه بازتاب گذشتهٔ فراموش‌شده‌ای است که پیش‌تر از این‌ها به خاکش سپرده بودند. ساتسوکی سی سال از عمر خود را با نفرت از یک مرد سپری کرده است: عاشقی که شانس او را برای بچه داشتن از بین برده. آیا حس انتقام‌جویی او باعث وقوع زلزله شده بود؟ پدر و مادر عجیب و غریب جان‌پِی، در کوبه زندگی می‌کنند. آیا او می‌تواند خود را به آن‌ها برساند؟ میاکه خانوادهٔ خود را در کوبه ترک کرده است تا در جایی فرسنگ‌ها دورتر، نیمه‌شب‌ها در کنار ساحل، آتش‌بازی راه بیندازد. سالایِ چهار ساله هر شب در کابوس‌های خود مردِ زلزله را می‌بیند که می‌خواهد او را در جعبه‌ای کوچک محبوس کند. کاتاگیری وقتی به خانه برمی‌گردد، در آپارتمان خود با ابَر قورباغه‌ای روبرو می‌شود که مأموریت دارد توکیو را از شرّ کِرم بزرگی که زمین را سوراخ‌سوراخ می‌کند، نجات دهد. ابَرقورباغه می‌گوید: «وقتی آن کِرم عصبانی می‌شود، زلزله‌ای اتفاق می‌افتد؛ و الآن او خیلی‌خیلی عصبانی است.» یکی از ویژگی‌های اصلی این مجموعه داستان این است که یک سری نکات و رمز، این داستان‌ها را به هم پیوند می‌دهد. در واقع برخی منتقدان آمریکایی براین باورند که بعد زلزله مجموعه داستان نیست، بلکه یک رمان است.
سفارش:0
باقی مانده:1

سیاست و حکومت در ایالات متحده

132,000 تومان
نویسنده دکتر محمد امجد مترجم —————– نوبت چاپ 13 تعداد صفحات 264 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1402
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت