“پایان یک مرد” به سبد شما افزوده شد. مشاهده سبد خرید


خاطراتی ازسازمان افسران حزب توده ایران
16,000 تومان
کتاب حاضر، بیان گوشه هایی ازتاریخ میهن ماست ازدوره رضا شاه تاانقلاب ١٣٧٥ . مولف به سهم خود کوشیده است رویدادها وتحولات سیاسی واجتماعی راکه درساختن آن نقش داشته یا شاهد آن ها بوده است توضیح دهد. این خاطرات در آبان ماه ١٣٧٤ درگفتگو باحمید احمدی درچارچوب ((طرح تاریخ شفاهی چپ ایران)) دربرلین شکل گرفته است و مرتضی زربخت درآن تلاش کرده است دربیان رویدادها ازمنظر امروز به گذشته نگاه نکند ونگرش ودیدگاه جدید خود رادرآن دخالت ندهد ؛ زیرا، مداخله دادن قضاوت ها وداوری های امروز دربیان وقایع گذشته موجب حذف یا دستکاری آن وقایع می شود که با هدف بازگویی خاطرات مغایرت دارد.
در انبار موجود نمی باشد
شناسه محصول:
9789643114619
دسته: کتاب, انتشارات ققنوس, انتشارات ققنوس, تاریخ, تاریخ ایران
برچسب: انتشارات ققنوس, خاطراتی ازسازمان افسران حزب توده ایران, کتاب, مرتضی زربخت
توضیحات
خاطراتی ازسازمان افسران حزب توده ایران
نویسنده |
مرتضی زربخت
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ٣ |
تعداد صفحات | ٣٤٤ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٤ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
تاریخ
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۳۹۱ گرم |
شابک |
9789643114619
|
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن | 0.391 کیلوگرم |
---|
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خاطراتی ازسازمان افسران حزب توده ایران” لغو پاسخ
خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر
چشمهایش و ملکوت
110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است.
بخشی از متن کتاب
«بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دستهای داشت. حتا کافه هم نمیرفت. قهوهخانه میرفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافهها بردند و به جلسههای ادبی و شعرخوانی و داستانخوانی کشاندند. هرچند این تلاشها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستانهای پراکندهای را که در مجلّههای سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستانهایی که داشت چاپ میشد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت.
سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامهای به ابوالحسن نجفی مینویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه بردهام» و از احساسی حرف میزند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. میگوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس میکردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتیمتر از خاک قدم برمیدارم...» و تعریف میکند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشستهاند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش میگذرد، ناگهان احساس میکند که سرش داغ شده و خودش را میبیند که سبک شده و از روی قالی بلند میشود و به هوا میرود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیهدار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچهها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفتهام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.»
اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار میشد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را مینوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همهشان را شناختهام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م. ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانوادهام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی میکردم. جوی آب از کنار باغچه میگذشت و پونههای خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست میفرستادند، بچهها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی میکشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچهای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم میسوزد.... همه چیز زرد شد و پردهای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشندهای در سراسر بدنم لول خورد...»
دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق میکند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. میگوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی میخواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و میگوید «درد من این است. نمیدانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردیها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لبلب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردیها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی میاندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی میزدند «اگزی» میگفتند.»
فهرست کتاب چشمهایش
زمین هوا
بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر
بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر
یادداشت
کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران دو جلدی
450,000 تومان
کتاب اندیشه اصلاح دین در ایران مجموعه ای دو جلدی می باشد که در جلد اول نویسنده ی آن می کوشد تا گذری بر سیر اندیشه اصلاح دین داشته و نشان دهد بنیاد آن در دوره قاجار، بر آموزههای سیدعلی محمد باب استوار بود و پس از پیوند با تعالیم محمدبن عبدالوهاب در دوره پهلوی، بهگونهای فراگیر دینمداران تجددخواه را مجذوب خود کرد. در میان داعیان اصلاح دین، شیخ هادی نجمآبادی (معلم فکر اصلاح دین در عصر قاجار) و شریعت سنگلجی (معلم فکر اصلاح دین در عصر پهلوی) از جایگاه ویژه برخوردار بودند.
آنچه در این پژوهش اندیشه اصلاح دین در ایران خوانده می شود، آموزه هایی است که بر ضرورت پالایش دیدگاه های وارداتی نادرست از سنت های دینی ایران دست می گذارد. داعیان این اندیشه از نگاه تنوع افکار در گستره وسیعی جای دارند اما همگی با شدت و ضعف به انجام آن پالایش باور دارند...این کتاب توسط مقداد نبوی رضوی نوشته شده و نشر شیرازه اقدام به چاپ آن نموده است.
تئودور آدورنو
67,000 تومان
«تئودور آدورنو» فیلسوف، جامعه شناس، موسیقیدان، منتقد موسیقی و ادبیات، و آهنگساز بود. آدورنو از روشنفکران برجستة آلمان غربی، پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آمد. وی منتقد سرسخت جامعة مدرن بود و به مخاطرات زیستن در جهانی که هم امکان برقراری صلح و امنیت برای همة ساکنانش و هم هر آن لغزیدن به دامان وحشت و فاجعه ای تصورناپذیر را بالقوه در خود دارد، به خوبی آگاه بود. آدورنو در خلال ناآرامیهای انقلابی جریانهای دانشجویی در اواخر دهة 1960 م، که از بسیاری جهات روابط چندان حسنه ای هم با آنها نداشت، درگذشت. کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «اندیشه گران انتقادی» است که در آن به بررسی زندگی تئودور آدورنو پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر معرفی زندگی آدورنو، مهمترین آثار وی نیز تحلیل و اندیشه های ایشان نیز نقد شده است.
تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس
296,000 تومان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.