خانواده‌ی سلطنتی 2/ المپیک زمستانی

36,000 تومان

معرفی کتاب خانواده ی سلطنتی 2 اثر کریستوف موری

خانواده ی سلطنتی چهار نفره ای در قلعه ای وسط شهر زندگی می کنند. همه ی آن ها از تاج گذاشتن متنفرند. هربار از تاج گذاری فرار می کنند و به دریا و کوه و آتش فشان می روند. شاهزاده کوچولوهای بامزه، آلیس و لوییس کوچیکه، به هر بهانه ای دنبال بازی کردن هستند و بوزومخملی، فیل گنده ی عروسکی شان را همه جا با خودشان می برند.
این بار باید همه ی خانواده ی سلطنتی، تاج به سر بروند و…
خانواده‌ی سلطنتی چهار نفره‌ای در قلعه‌ای وسطِ شهر زندگی می‌کنند. همه‌ی آن‌ها از تاج‌گذاشتن متنفرند. هربار از تاج‌گذاری فرار می‌کنند و به دریا و کوه و آتش‌فشان می‌روند
 شاهزاده‌کوچولوهای بامزه، آلیس و لوییس‌کوچیکه، به هر بهانه‌ای دنبالِ بازی‌کردن هستند و بوزومخملی، فیلِ گنده‌ی عروسکی‌شان را همه‌جا با خودشان می‌برند.

این‌بار باید همه‌ی خانواده‌ی سلطنتی، تاج‌به‌سر بروند و در بازی‌های زمستانی المپیکِ سلطنتی شرکت کنند.

بابا با لباس شنا و لوییس‌کوچیکه با بوزومخملی‌اش می‌روند که هرطوری شده مدال طلا را به چنگ بیاورند.

برویم ببینیم چه کسی برنده می‌شود؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

خانواده‌ی سلطنتی 2/ المپیک زمستانی

نویسنده
کریستوف موری
مترجم
مهسا امرآبادی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 64
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222042202
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خانواده‌ی سلطنتی 2/ المپیک زمستانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خط فاصله

6,000 تومان
روی میز یک کارد بود. همان که مادرم با آن گوشت تکه می‌کرد. بعد پدرم چرخید و تقریبا به نجوا رو به مادرم گفت: «قاچم کن.» مادرم گریه می‌کرد و پدر با اندوهی غیرقابل وصف از او می‌خواست قاچش کند؛ آن هم به دو قسمت مساوی. بعد نظرش عوض شد و گفت: «نه، چهار تیکه‌م کن.» نمی‌دانم آن دو تکه‌ی اضافی سهم که بود. بعد گفت: «فقط خواهشی از تو دارم و اینه که پوستم رو نکنی، چون فکر می‌کنم باید خیلی دردناک باشه.لطف کن تا زرد نشدم، تا نگندیدم، نصفم کن.» - از متن کتاب -

غريبه اي در قصر

120,000 تومان

معرفی کتاب غریبه ای در قصر اثر مارک تواین

کتاب غریبه ای در قصر، رمانی نوشته ی مارک تواین است که نخستین بار در سال 1889 منتشر شد. داستان این رمان با شخصیتی به نام هنک مورگان آغاز می شود که در قرن نوزدهم، مکانیکی ماهر در یک کارخانه ی اسلحه سازی در نیوانگلند است.
در یک دعوا، ضربه ای به سر هنک وارد می شود و وقتی این شخصیت به هوش می آید، می بیند که در قصر پادشاه افسانه ای انگلستان، شاه آرتور، قرار دارد و شوالیه ها و جادوگرها دورش را گرفته اند.
هنک که از جهل و خرافات موجود در فرهنگ افراد دور و برش به ستوه آمده، تصمیم می گیرد از طریق آشنا کردن آن ها با تحصیل و تکنولوژی، کمی از جهالتشان بکاهد.
تواین در کتاب غریبه ای در قصر، این سوال را مطرح می کند که آیا پیشرفت در امور مادی، لزوما به معنای داشتن زندگی بهتری است؟

قصه دختراي ننه دريا

95,000 تومان

بخشی از کتاب قصه دخترای ننه دریا

شبا شب نیس دیگه، یخدون غمه عنکبوتای سیا شب تو هوا تار می‌تنه. دیگه شب مرواری‌دوزون نمی‌شه آسمون مثل قدیم شب‌ها چراغون نمی‌شه. غصهٔ کوچک سردی،‌ مث اشک، جای هر ستاره سوسو می‌زنه؛ سر هر شاخهٔ خشک از سحر تا دل شب جغده که هوهو می‌زنه. دلا از غصه سیاس آخه پس خونهٔ خورشید کجاس؟ قفله ــ وازش می‌کنیم قهره ــ نازش می‌کنیم می‌کشیم منتشو می‌خریم همتشو... مگه زوره؟ به‌خدا هیچکی به تاریکی شب تن نمی‌ده موش کورم که می‌گن دشمن نوره، به تیغ تاریکی گردن نمی‌ده.
سفارش:0
باقی مانده:2

تيرانداز درازکش

57,000 تومان
ژان‌پاتریک مانشت (1942 ـ 1995) یکی از نمادهای رمانِ نوآر فرانسه است در دهه‏ها‌ی هفتاد و هشتاد میلادی، نویسنده‌ای که ناامید از جامعه‌ی فرانسه و دل‌سپرده به آخرین بارقه‌های جریانِ اگزیستانسیالیسم، شخصیت‌هایی آفرید که بعضی‌شان با بازی آلن دلون بر پرده‌ی سینما جان گرفتند. مشهورترین رمانِ او، تیراندازِ درازکش، نقطه‌ی عطفی ا‌ست در تاریخِ رمانِ نوآر، رمانی منتشرشده به سالِ 1981 که به‏سرعت به اثری کلاسیک تبدیل شد. رمان درباره‌ی یک آدم‌کشِ جوان ولی حرفه‌ای‌ است که پولِ کلان می‌گیرد و جنازه می‌سازد. او حالا دیگر می‌خواهد کنار بکشد و از این فضا دور شود اما ماجرای او تازه آغاز شده است... رمانی براساس قواعدِ ژانر با فرازوفرودها و ریتمی تند و نفس‌گیر که طعمِ نابِ ادبیات دهه‌ی هشتاد میلادی فرانسه و قاتلانِ بی‌چهره و مردانِ ازنفس‌افتاده‌اش را زنده می‌کند. تصویری از نویسنده‌ای سرخورده و ماجراجو که نمی‌تواند فروریختنِ ارزش‌های اجتماعی دهه‏ها‌ی شصت و هفتاد را تاب بیاورد. از آثار مانشت، از جمله همین شاهکار، بارها اقتباس سینمایی شده‌ است، کارگردان‌هایی چون کلود شابرول، پی‌یر مورِل و روبن دیویس فقط چندین از اقتباس‏کنندگان هستند.  

زيرآفتاب خوش خيال

4,000 تومان

معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر

جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان می‌پردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر می‌کشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقه‌مند می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا خانواده‌اش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمی‌دارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج می‌کند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار می‌گذرد، دچار مشکل شده و رابطه‌شان به جدایی ختم می‌شود. مونا مجبور می‌شود به تنهایی زندگی ‌کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث می‌شود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بی‌طرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونه‌ای بکار برده است که شما را گیج نمی‌کند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر آن است که از رائه‌ی چهره‌ی سیاه یا سفید به شخصیت‌های داستان پرهیز شده است. چهره‌ی خانواده‌ی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ‌ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیت‌های داستان از جمله مونا و شهریار جنبه‌های مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشاره‌ای به پیش‌داوری‌های پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان می‌شود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز می‌توان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانواده‌های این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانواده‌ی شهریار گرمای رابطه‌ی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی جدایی آن‌ها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیش‌داوری‌های ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا می‌کند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه می‌دهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر می‌خوانیم: شیشه ‌شور را از روی هره‌ی پنجره برمی‌دارد. دمپایی‌ها را به نوبت می‌کند و روی هره می‌رود. وزنش را روی پنجره می‌اندازد. شیشه شور را فشار می‌دهد. قطره‌های ریز آب روی شیشه پخش می‌شوند. بوی تمیزی دماغش را پر می‌کند. روزنامه را روی سطح بی‌رنگ، محکم بالا و پایین می‌کشد. پشت قطره‌های آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربه‌ای، نه بچه‌ای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر می‌شود از مامان‌ها که سرشان را از در ورودی آپارتمان‌ها بیرون می‌آورند و سر بچه‌ها داد می‌کشند. پسربچه‌ها که گل‌کوچیک بازی می‌کنند و دختر بچه‌ها که دم در خانه‌ی همدیگر می‌پلکند. فقط یک دختر مو‌مشکی با پسرها فوتبال بازی می‌کند. آن‌قدر ریزه است که خودش را چابک از لا به ‌لای پسرها رد می‌کند و شوت می‌زند توی دروازه‌ی زپرتی که می‌گذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمی‌گذاشت بروند توی کوچه. می‌گفت: «لازم نکرده با این گوییم‌ها بازی کنین واسه‌ی من.» موسی توی خانه رژه می‌رفت و می‌گفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همه‌چیز و همه‌کس مزخرف بودند. مسئله‌های ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهی‌هایی که هر از گاهی توی حوض جان می‌دادند، روی آب بی‌حرکت بالا آمدند و چپه می‌شدند، و شلوار پاره‌اش که هرچه مامان می‌دوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر می‌خورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه می‌پرید. مخصوصاً وقت‌هایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض می‌نشست و با انگشت‌های پایش بازی می‌کرد. شصت پای چپ با راست احوال‌پرسی می‌کرد و بهش شبات شالم می‌گفت.