خاورمیانه باستان

450,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

خاورمیانه محل اتصال قاره آسیا و آفریقاست. این منطقه مهم و حیاتی، نقش تأثیرگذاری در تاریخ بشر ایفا کرده است. استفاده از اصطلاح «خاورمیانه» را اولین بار در سال ١٩٠٢
«آلفرد تیر ماهن» استراتژیست دریایی آمریکایی در مقاله‌ای به کار برد و از خاورمیانه به عنوان منطقه‌ای میان حوزه نفوذ روسیه و بریتانیا یاد کرد. حوزه‌ای میانی که دو قدرت آن زمان برای سلطه بر آن با یکدیگر رقابت می‌کردند. روزنامه‌نگاران پس از مدت کوتاهی شروع به استفاده از این اصطلاح کردند و تا زمان وقوع جنگ جهانی دوم این اصطلاح در بین مردم رایج شده بود.
با توجه به اینکه امروزه هیچ حد و مرز رسمی برای تعیین مرزهای خاورمیانه وجود ندارد، تعریف این منطقه منحصراً بر اساس جوامع کنونی آن غیر ممکن است. شاید خیلی‌ها موافق باشند، کشورهایی که نامشان در زیر می‌آید جزو خاورمیانه محسوب شوند: بحرین، مصر، ایران، عراق، فلسطین، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن. تمامی این جوامع سیاسی قلمروهایی در آسیا دارند.
خاورمیانه در طول تاریخ جایگاه اقوام و فرهنگ‌های گوناگون بوده است. پی بردن به این که این مردم چه کسانی بودند و چگونه با هم ارتباط داشتند کاری دشوار و در عین حال جذاب است.
کتاب «خاورمیانه باستان» در نگاه اول ضمن تعریف جغرافیای سیاسی و اقتصادی خاورمیانه، اقوام و فرهنگ‌ها، اقتصاد و کشاورزی و اهمیت آب در این منطقه مهم و یافته‌های باستان شناختی را در آنجا مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

خاورمیانه باستان

نویسنده
استیون برک
مترجم
شهربانو صارمی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٥٤٤
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٩٤
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۱۰۹ گرم
شابک
9786002781529
توضیحات تکمیلی
وزن 1.109 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خاورمیانه باستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پارسیان

11,000 تومان
مردم ایران در سال ٥٥٠ پیش از میلاد از گمنامی در‌آمدند و امپراتوری بزرگی به‌وجود آوردند. تنها در ظرف دو دهه، سپاه بسیار منضبط ایران زیر فرمان کوروش‌کبیر از جایی که امروز جنوب غربی ایران است به پیشروی پرداخت تا پادشاهی‌ای را پدید آورد که تمام پادشاهی‌های دیگری را که پیش از آن سربرآورده بودند کوچک جلوه دهد. و تنها در ظرف دو دهه دیگر، داریوش دوم مرزهای ایران را وسعت داد تا یک امپراتوری پدید آورد که وسعت آن ٢/٦ میلیون کیلومتر مربع بود، که امروزه بخش عمده آن را خاورمیانه می‌نامند. اما بزرگی ایران باستان تنها با وسعت آن ارزیابی نمی‌شد. شاهان قلمرو خود را باشکوه و عظمت نگه می‌داشتند، کلانشهرهایی را می‌ساختندکه به لحاظ استراتژیکی در سرتاسر امپراتوری واقع شده بودند. کاخ‌های باشکوهی بنا می‌کردندکه خانواده‌های اشرافی را در خود جامی‌دادند و پرستشگاههایی به احترام خدای ایرانیان برپا می‌داشتندکه اهورا مزدا، به معنای «آن که بر همه چیز آگاه است» نام داشت

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

به گزارش اداره هواشناسی؛ فردا این خورشید لعنتی

11,000 تومان
رمان«به گزارش اداره هواشناسی…» ساختاری درهم پیچیده و ضد زمان دارد. کتاب به خاطرات چند سویه‌ی یک روزنامه‌نگار و نویسنده به نام احمد می‌پردازد که صورت‌ها و شکل‌های مختلف مرگ را در دهه‌های مختلف تجربه کرده است. احمد زمان را گم کرده است گاهی به سال ٦٠ برمی‌گردد و کودک می‌شود و گاهی مردی می‌شود که از جنگ برگشته، او در روایت شاعرانه خود می‌کوشد کابوس‌ها و رؤیاهایش را لمس کند اما با مرگ ناگهانی همسر و دختر محبوبش کابوس‌هایش دو چندان می‌شود. رمان خط سیر زمانی منظمی ندارد و به طریقی می‌کوشد با زبانی آهنگین به فرم‌های رمان – شعر نزدیک شود.

بیراهه‌ای در آفتاب

2,500 تومان
به مرد نگاه کردم. دهانش تکان می خورد. گردنم را کج کردم. انگشتان لخت دخترک تکان می خورد. گل های قالی موج می خوردند و کش می آمدند. "یک، دو، سه،...." مگس سیاهی دور سرم می چرخید. من می خواندم: "خوبان پارسی گو. بخشندگان عمرند." کسی داشت نفس نفس می زد و عاطفه و عرفان نخودی می خندیدند. دهان مرد هنوز تکان می خورد. به دخترک نگاه کردم. او عاطفه بود که محکم به پدرش چسبیده بود.

فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق

18,000 تومان
یک دختر جوان چینی به نام «چیائو شیائو تسوانگ» برای آموختن زبان انگلیسی به انگلستان می‌رود. او در آنجا برای ارتباط گرفتن با مردم دچار مشکلاتی می‌شود و با اینکه زبان انگلیسی را آموخته ولی نمی‌تواند به شکل صحیح جملات انگلیسی را تلفظ کند. «چیائو» در فرودگاه پکن با ترس و اضطراب در حالی که از آموخته‌های خود از زبان انگلیسی راضی و مطمئن نیست و به اصرار پدر و مادرش راهی این سفر شده سوار بر هواپیما می‌شود و شهر خود را به مقصد لندن ترک می‌کند. جملاتی که از قول «چیائو» در این کتاب بیان می‌شود نحوه تلفظ ناشیانه او را از زبان انگلیسی و نیز نارضایتی‌اش را از این وضعیت نشان می‌دهد: «همین طور که از چین دور شد. من از خود پرسید آخه چرا من به غرب رفت؟ چرا چون پدر مادرم خواست من باید انگلیسی خواند؟ من چرا باید مدرک از غرب گرفت؟ من ندانست به چه چیزی نیاز داشت. حتی گاهی برایم مهم نبود که من دانست به چه چیزهایی نیاز داشت. برای من مهم نبود اگر من انگلیسی بلد بود یا نه. مادرم تنها به زبان روستایی صحبت کرد. من چه جوری در کشور غریبه غربی زندگی کرد؟ من هیچوقت به غرب نبود. ... من دیگه از غرب چه دانست؟ من انگلیسی صحبت نکرد. من از آینده ترسید...» اما همه اینها ترس «چیائو» از آینده و غرب نیست! او در لندن با پسری بیگانه- به قول خودش- آشنا می‌شود و اتفاقات بعدی در این رمان جوری رقم می‌خورد که خواننده با موضوع‌های نو و بدیعی در آن آشنا می‌شود: «بعد از اولین هفته‌ای که با هم زندگی کردیم، گفتی تا حالا با هیچکس این قدر نزدیک نشده بودی. گفتی که همیشه دوست‌هایت برایت مهم‌تر از عشق بوده‌اند. این با تعبیر ما چینی‌ها از عشق خیلی متفاوت است.»

از شیطان آموخت و سوزاند

13,000 تومان
عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده می‌شود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیت‌های خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا می‌کند. "ولگا" شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش می‌رود. به نظم نادلخواه تن نمی‌دهد. بارها می‌افتد، سقوط می‌کند، اما نمی‌شکند، برمی‌خیزد، شاید نرمی و انعطاف‌ زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بی‌تأثیر نباشد. نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی خواننده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقه‌ای برای تهییج و علامت دادن به خواننده ندارد. "از شیطان آموخت و سوزاند" احتیاجی به این ندارد تا در انطباقش با تئوری‌ها، بررسی و تشریح شود. چرا که نویسنده طرحی درانداخته است که تئوریسین‌های ادبیات و جامعه‌شناسی باید به آن رجوع کنند. مصداق‌ها را از آن بگیرند و براساس آن تئوری‌های نو بنا نهند.