خواهرم، قاتل زنجیره‌ای

140,000 تومان

رمان خواهرم، قاتل زنجیره‌ای، اثر تحسین‌برانگیز نویسندۀ جوانِ نیجریه‌ای اویینکان بریت وِیت، داستانِ رازآلود زندگی دو خواهر به نام‌های کورده و آیولاست، دو خواهر با دو دنیای کاملاً متفاوت. کورده، خواهر بزرگ‌تر که پرستاری وظیفه‌شناس و خوش‌قلب است، تمام تلاشش را می‌کند تا از رازهای سربه مهر زندگی خواهر کوچک‌ترش آیولا محافظت کند، خواهری که زیبایی فریبنده‌اش همواره برای او و خانواده‌اش دردسر درست می‌کند.

سادگی روایت در عین جذابیت، شخصیت‌پردازی دقیق و موشکافانه در کنار طنز سیاه خواهرم، قاتل زنجیره‌ای را به اثری خواندنی و محبوب تبدیل کرده است.

* برندۀ جایزۀ کتاب لس‌آنجلس تایمز، برای بهترین داستان جنایی

* نامزد جایزۀ من‌بوکر

* نامزد جایزۀ ادبیات داستانی زنان

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

خواهرم، قاتل زنجیره‌ای

نویسنده
اویینکان بریت وِیت
مترجم
سحر قدیمی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٢٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های انگلیسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٢٣ گرم
شابک
9786220403104
توضیحات تکمیلی
وزن 0.223 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خواهرم، قاتل زنجیره‌ای”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

امپراتوری اسلامی

120,000 تومان
حدود ۱۴۰۰  سال پیش، زمانى که اروپاى غربى در قرون تاریک تحلیل مى‏ رفت،صحراهاى عربستان به یک امپراتورى درخور توجه هستى بخشید. جنگجویان عرب،که دین تازه‏اى به نام اسلام محرکشان بود، در ظرف یک دهه آنچه را اکنون سوریه،فلسطین، مصر و بیش‏تر عراق است فتح کردند. آن‏ها در ظرف کمى بیش از یک قرن‏ امپراتورى‏ اى را بنا نهادند که بخش‏ هاى عمده‏ اى از سه قاره - آفریقا، آسیا و اروپا - رادربر مى ‏گرفت و جانشین تمدن‏‌هاى قدیمى ‏تر بیزانس در غرب و ایران ساسانى درشرق شد. امپراتورى‏‌اى که این جنگجویان راه خدا ایجاد کردند در اوج خود بزرگ‏تر از امپراتورى‏روم بود و از اسپانیا و پرتغال در غرب تا مرزهاى هندوستان و چین در شرق امتداد داشت. امپراتورى اسلامى، در جریان این گسترش‏ یابى، دین و زبان خود را براى‏مردمانى با پیشینه‏‌هاى قومى، دینى و زبانى مختلف به ارمغان آورد. نه امپراتورى‏‌هاى ‏روم، بریتانیا، یا روسیه چنین جمعیت گوناگونى را به خود جذب کردند و نه هیچ‏ امپراتورى دیگرى پیش یا پس از آن. به گفته پژوهشگر آلبرت هورانى، امپراتورى‏ اسلامى از وحدتى برخوردار بود که مرزهاى زمانى و مکانى را درنوردید؛ زبان عربى ‏توانست راه به دیوان بگشاید و در سرتاسر دنیا نفوذ کند؛ مجموعه دانشى که سلسله‏ اى ‏از آموزگاران بلندآوازه آن را طى قرن‏ ها انتقال دادند، جامعه ‏اى اخلاقى را محفوظ نگه‏‌داشت، حتى زمانى که فرمانروایان تغییر کردند؛ مکان‏‌هاى زیارتى، مکه و بیت‏ المقدس، قطب‏‌هاى ماندگار دنیاى انسانى بودند، هر چند قدرت از شهرى به شهردیگر نقل مکان مى‏‌کرد.
سفارش:1
باقی مانده:1

هیتلر را من کشتم

7,000 تومان
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستان‌های تاریخ بوده است و فرضیه‌ها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامه‌نگارش، حمید، راز بزرگی را می‌نمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آینده‌اش می‌رسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روس‌ها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری می‌شد. و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامه‌نگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت می‌گم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زنده‌م هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سِری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»

این خانه پلاک ندارد

7,000 تومان
زن جوانی تصمیم می‌گیرد برای اینکه از هزینه‌های زندگی‌اش بکاهد برای یافتن همخانه در روزنامه یک آگهی چاپ کند. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و بالاخره همخانه خود را پیدا می‌کند و همراه او در خانه‌ای مرموز مستقر می‌شوند. در اولین روز زندگی در این خانه آنها هشدارها و نشانه‌هایی می‌بینند که همه علایمی است برای نجات از خطری که در کمین آنهاست. ماجراها و اتفاق‌هایی که رخ می‌دهد همه حکایت از آن دارد که نشان دهد به راستی چرا این خانه پلاک ندارد؟ کتاب این خانه پلاک ندارد در تلاش است با نزدیک شدن به لایه‌های پنهان روانشناختی شخصیت مرموز داستان «احمد» نشان دهد چگونه یک فرد سودای قتل دیگری را در سر می‌پروراند. «برای زندگی در این خانه، به همخانه نیاز داریم. به کسی که پشت پلک‌هاش دلواپسی نباشد وقتی درهای تودرتو و دیوارهای بلند را می‌بیند. همخانه‌ای که درهای پنهان خانه را کشف کند و اشباح اتاق‌های نمور را به حال خود بگذارد.» فرزانه کرم پور و لادن نیکنام پیش از این رمان «علائم حیاتی یک زن» را در سال ١٣٨٩ با یکدیگر و بطور مشترک نوشتند و حالا  این دومین رمان مشترک است که نوشته‌اند. «مورچه در ماه» و «حفره‌ای در آینه‌ای» داستان‌هایی است که از لادن نیکنام منتشر شده و «حوا در خیابان»، «نقطه گریز» و ... دیگر آثار فرزانه کرم پور هستند.

والس یک نفره

15,000 تومان
زنی از گذشته به ناگاه وارد زندگی خانوادگی یک مرد می‌شود. همسر آن مرد روایت دلمشغولی‌های او را برعهده می‌گیرد: صدای مامک از پشت در آمد: «کی بود این وقت شب؟» دو سه تقه به در زد و وارد اتاق ما شد. گفتم: «یکی خوابش نمی‌برده. گوشی را برداشته به آشنایی، دوستی، قوم و خویشی زنگ بزند، به اشتباه شماره ما را گرفته.» می‌گویم: «که عاشق چشم‌های عسلی‌اش شده بودی؟!» سام می‌گوید: «جوانی بود و...» پشت به دیوارکوب تکیه داده به مبل. سایه‌اش تلنبار شده بر تکه‌ای از سنگفرش جلوی پایش. شاهکار می‌گوید: «جوانی و سرکشی!» می‌خندم:«طغیان احساس!» سهیل روی زمین زانو زده است و ماشین باری زرد کوچکش را روی سنگ‌های سبز کف هال سُر می‌دهد. شاهکار می‌گوید: «خوش به حالت بابا! فقط یک بار عاشق شده‌ای.» و قلم‌مو را توی رنگ نارنجی و اکر می‌زند. برمی‌گردد رو به من: «رحم داشته باش مامان! یک بار یک جفت چشم عسلی! فقط یک بار عشق.» می‌گویم: «پس سهم من چی؟» می‌گوید: «دوست داشتن با عشق فرق می‌کند.» از ماه‌منیر کهباسی پیش از این رمان خط تیره آیلین منتشر شده که این کتاب برنده جایزه روزی روزگاری در سال ١٣٨٦ شد.

گورخواب

15,000 تومان
گورخواب رمانی است درباره انواع و اقسام گورخوابیِ ما ایرانی‌ها: درباره دانشجویی که پوست از سر استادش می‌کند، داریوش مهرجوییِ فیلمساز که شرایط زمانه اعصابش را به هم ریخته است، چند جوانِ کتاب‌دزد که با افسردگی و سرخوردگی می‌جنگند، زن و شوهری در شش و بش دزدی از موزه هنرهای معاصر تهران، دانشجویانِ مهاجرت‌کرده به آمریکا، کلنجار نویسنده‌ای با سانسورهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و در نهایت روند تبدیل‌شدنِ آدمی بدبخت به یک خون‌آشام. کتاب پر است از موسیقی و نقاشی و مجسمه و شعر و قصه و فیلم. شهر فرنگی است برای خودش که می‌کوشد تعریف صادقانه و بی‌تعارفی از زندگی تحویل مخاطبش بدهد. این کتاب قصه‌‌هایی دارد برای بازگویی جزئیاتِ از قرار فراموش‌شدنی زندگی آدم‌هایی که در صف‌های دراز گورهایی از پیش مقرر آرام به پیش می‌رفتند و اما همین مسیر اجباری‌شان را هم با دست‌اندازها و کلوخ‌هایی ناگزیر روبه‌رو دیدند. آدم‌هایی که ایرانی بودند. آدم‌هایی که... .

تمدن مایا

180,000 تومان
کاشفان اسپانیایى در قرن شانزدهم قسمت عمده کشور مکزیک امروزى و بخش‏شمالى آمریکاى مرکزى را به تصرف درآوردند و پس از آن شروع به جستجوى‏ثروت‏هایى کردند که انتظار داشتند در دنیاى جدید بیابند. در قرنِ هجدهم هنگامى که‏منابع و ثروت‏هاى آشکار به پایان رسید، فکرشان متوجّه گنجینه‏هاى پنهانى شد. آیاامکان داشت جنگل‏هاى آمریکاى مرکزى گنج‏هاى باستانى طلا را در خود پنهان کرده‏باشند؟ یکى از افسران ارتش اسپانیا به نام سروان آنتونیو دِل ریو در سال ١٧٨٦ از سوى دولت‏مأموریت یافت براى پیدا کردن گنج به خرابه‏هاى شهر پالنکه برود، شهرى باستانى درناحیه‏اى که امروزه در جنوب مکزیک قرار دارد و ایالت چیاپاس نامیده مى‏شود. در آن‏سرزمین، این افسر به اتفاق هفتاد و نه کارگر سرخپوست، با استفاده از کلنگ شروع‏کردند به خرد کردن و کاویدن معبدهاى سنگى و سایر ساختمان‏هاى باستانى فرسوده،و آن‏قدر این کار را ادامه دادند تا افسر یاد شده سرانجام گزارشى به شرح زیر در این‏زمینه تنظیم کرد: «در این‏جا بالاخره نه پنجره‏اى ماند نه دَرى، نه دیوارى، نه دالانى، نه‏اتاقى، نه سالنى، نه بُرجى، نه راهرو زیرزمینى که ما آن را خراب نکرده و به عمق دو تاسه یارد حدود ٥/٣ متر درونش حفارى نکرده باشیم، زیرا این کار هدف مأموریت من‏بود