خودآموز ترکی‌ استانبولی‌ (مکالمه‌ ـ دستور)

82,000 تومان

این‌ کتاب‌ نخستین‌ خودآموز ترکی‌ به‌ معنای‌ واقعیِ کلمه‌ است‌ که‌ با اصولی‌ روش‌دار و علمی‌ به‌ آموزشِ مرحله‌ به‌ مرحله‌ زبان‌ ترکی‌ استانبولی‌ می‌پردازد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

خودآموز ترکی‌ استانبولی‌ (مکالمه‌ ـ دستور)

نویسنده
ارسلان‌ فصیحی‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ١٣
تعداد صفحات ٣٢٨
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٣٧٥
موضوع
زبان ترکی – خودآموز
نوع کاغذ بالکی
وزن ٤٠٨ گرم
شابک
9789643110819
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.408 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خودآموز ترکی‌ استانبولی‌ (مکالمه‌ ـ دستور)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فرانکنشتاین

350,000 تومان
دکتر فرانکنشتاین دانشمند جوان و بلندپروازی است که طی بررسی‌ها و تحقیقات بسیار در آزمایشگاه خود به چیزی مخوف دست می‌یابد، رازی هولناک که خالقش را قربانی خواهد کرد: ساخت انسان. موجود که از بقایای مردگان تشکیل شده مخلوقی دهشتناک که فقط شرارت می‌آفریند و از حیطۀ کنترل و اختیار دانشمند خارج می‌شود. مرلی شلی نویسندۀ کتاب فرانکنشتاین هیولایی را به تصویر می‌کشد که تمثیلی است از انسان تنها و هراسان امروزی. کسی که در جهان مدرن سرگشته و حیران است. بسیاری این رمان را آغازگر سبک گوتیک و وحشت می‌دانند. سبکی که روایتگر ترس‌ها، اتفاقات ماورالطبیعی، حوادث غریب، مناظر تاریک و قلمروهای ناشناخته است. بر مبنای رمان فرانکنشتاین که در قرن ١٩ نوشته شد، آثار سینمایی بسیاری نیز خلق شده است؛ کتابی که تأثیر عمیقی بر جامعه و نسلی از خوانندگان گذاشت و مُهر خود را بر چهرۀ ادبیات ماندگار کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.

با عزیزجان در عزیزیه

11,000 تومان
عزیزیه نام منطقه وسیع در مکه است که کاروان‌های ایرانی اغلب در آن‌جا اسکان می‌یابند. راوی با لحنی طنزآمیز و بی‌غرض به شرح ماجرای سفر خود و عزیزجان و چند پیرزن می‌پردازد که مدت یک ماه در کنار هم به سر می‌برند.
سفر از فرودگاه مهرآباد و با درود و سلام و اهلاً و سهلاً مرحبا شروع می‌شود و با اقامت در مدینه و مکه و بیتوته و انجام مناسک حج تمتع ادامه می‌یابد. داستان شرح سفری‌ست که در آن ارزش‌های انسانی محک می‌خورد و نویسنده درک خود از انسان و زندگی را بیان می‌کند. در کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» مثل اغلب داستان‌های فرخنده آقائی، ارجاع مکان‌ها و زمان‌ها واقعی ا‌ست و به خواننده حس حضور می‌دهد تا در تجربه‌ای خاص سهیم شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: چهار هم‌اتاق هر کدام روی تخت خود نشسته بودند و پرتقال‌ها را به طرف هم پرت می‌کردند. خانم مدبری با عصایش پرتقال‌ها را به طرف دیگران می‌فرستاد و آن‌ها با پایشان پس می‌فرستادند. زن‌ها از اتاق‌های دیگر جمع شده بودند کنار در و هرکدام کسی را تشویق می‌کردند و دست می‌زند. بیشتر طرفدار خانم مدبری بودند ... نقدی بر این کتاب

فرار کن، خرگوش

17,000 تومان
جان هویر آپدایک در تمام آثارش، بخصوص چهارگانه خرگوش، به مضمون رنج‌کشیدن و تنها ماندن شخصیت اصلی‌اش در برابر ارزش‌های کذایی زندگی عامه می‌پردازد. هری آنگستروم، ملقب به خرگوش، موجود همیشه فراری و گریزان، از مفهوم واقع‌گرایانه عشق در کانون خانواده‌اش و در اجتماع دلزده و سرخورده می‌شود. مثل پرومته‌اوس اساطیر یونان سر به شورش برمی‌دارد، اما شورش بی‌پشتوانه فرجامی چون فرجام سیزیف دارد،«هری» شورش می‌کند و شکست می‌خورد و می‌گریزد، اما در پایان راه به بلوغ می‌رسد، یعنی تسلیم می‌شود، اما تسلیم نه به معنای حقیرانه آن، بلکه به معنای ترک عصیان و جستجوی ارزش‌هایی دیگرگونه که بتوان با تکیه بر آنها برای واژه‌هایی چون عشق، ایثار، ارزش و زندگی مفاهیمی دیگر گونه کشف کرد. سهیل سمّی مترجم نام آشنای ادبیات جهان تاکنون آثاری متفاوت از نویسندگان بزرگ چون مارگارت اتوود، هنری میلر، ماری رنولت و کازوئوایشی گورو را ترجمه کرده است. او به‌خاطر ترجمه کتاب «اپرای شناور» نوشته جان بارت، نویسنده آمریکایی، برنده جایزه بهترین ترجمه آثار داستانی غیر ایرانی از جایزه ادبی روزی روزگاری در سال ٨٧ شد.

یخ در جهنم

15,000 تومان
یخ در جهنم آغازگر روایت تولد دختری به نام مریم است. دوره زمانی داستان اواخر قاجاریه را دربرمی‌گیرد و ضمن نشان دادن شرایط آن دوره به اواسط دوره حکومت رضا شاه می‌رسد. مریم در کودکی خود را در رقابت با برادر دوقلویش می‌بیند و این احساس باعث تلاش بیشتر او برای تغییر شرایط زندگی‌اش به ویژه در مقایسه با خواهرانش می‌شود. او که در خانواده‌ای سنتی متولد شده ابتدا به مکتب و سپس مدرسه می‌رود و درس می‌خواند. تلاش مریم برای تغییر سبک زندگی‌اش تا آنجا پیش می‌رود که بر خلاف اوضاع و شرایط آن روزگار شروع به آموختن تارنوازی از پدر دوستش می‌کند و در جایی که آموزش نواختن تار می‌بیند با افرادی آشنا می‌شود که زندگی او را کاملاً متحول می‌کنند. هر چند نویسنده سعی کرده در این بخش نشان دهد تا جامعه‌ای پیشرفت نکند هر حرکتی درون آن جامعه محکوم به درجا زدن است. «بعضی چیزا مثل یخ تو جهنم می‌مونه . مثل این تار. مشکلات را حل نمی‌کند ولی حداقل چند لحظه‌ای آرامت می‌کند. آنقدر که بتوانی دوام بیاوری.»

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.