خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره‌ی پرونده‌ی جنایت سمیه و شاهرخ که دهه هفتاد را در بهت فرو بر

160,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره پرونده جنایت «سمیه و شاهرخ» که دهه هفتاد را در بهت فرو برد

مهراوه فردوسی 25 سال پس از وقوع جنایت «سمیه و شاهرخ» به‌سراغ این داستان هولناک می‌رود و در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر از ابعاد گوناگونی به این واقعه نگاه می‌کند.

نویسنده در این کتاب بیشتر بر چگونگی مواجهه‌ی دیگران با این ماجرا تأکید دارد؛ نه چرایی وقوع این قتل. از همین رو، این اثر در دسته‌ی کتاب‌های جرم‌شناسی روایی قرار می‌گیرد.

درباره‌ی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر

وقتی داستان جنایتی را در صفحه‌ی حوادث روزنامه می‌خوانیم، به آن فقط از زاویه‌ی دید «یک» نفر نگاه می‌افکنیم. برای مثال ماجرای یک قتل را می‌توان در چند جمله خلاصه کرد:

«روز چهارشنبه 12 دی 1375 در خانه‌ی شماره‌ی 19 خیابان گاندی جسد دو فرزند صاحب‌خانه پیدا شد: پسری نُه‌ساله به نام محمدرضا و دختری چهارده‌ساله به نام سپیده.»

چنین خبری در گوشه‌ای از روزنامه پدیدار می‌شود و شاید توجه هیچ‌کس را جلب نکند. شاید برخی فکر کنند که سارقی به این خانه حمله کرده و با دیدن این دو کودک، مجبور شده آنان را به قتل برساند.

اولین چیزی که به ذهن مأموران می‌رسد، همین است. اما ماجرا به این سادگی نیست. هیچ چیز از خانه سرقت نشده و اظهارات دختر شانزده‌ساله‌ی خانواده، سمیه، ضد و نقیض است. آیا این قتل به یک دعوای خانوادگی برمی‌گردد؟

فقط دوازده ساعت بعد از وقوع حادثه، مأموران پلیس حقیقت امر را کشف کردند و پرده از یک جنایت‌ وحشتناک و غم‌انگیز برداشتند. جنایتی که مهراوه فردوسی در کتاب خیابان گاندی: ساعت پنج عصر از آن می‌گوید.

باز هم داستانی یک‌خطی در روزنامه: «دختر شانزده‌ساله‌ی خانواده،‌ سمیه، با همراهی نامزدش، شاهرخ، برای رسیدن به ثروت خانوادگی خواهر و برادر کوچکش را خفه کرد.»

اما این تلقی روزنامه‌نگاران در آن زمان است. با خواندن همین جمله هزاران سؤال به ذهنمان هجوم می‌آورند: شاهرخ و سمیه چطور عاشق هم شدند؟ رابطه‌شان چگونه این‌چنین جدی شد؟

چرا دست به قتل اعضای خانواده‌ی سمیه زدند؟ مگر سمیه خواهر و برادرش را دوست نداشت؟ چرا شاهرخ با او همکاری کرد؟ مادر و پدر سمیه پس از شنیدن خبر قتل چه حالی داشتند؟ خواهر و برادر سمیه در آخرین لحظات زندگی‌شان به چه فکر می‌کردند؟ پدر و مادر شاهرخ چطور با این اتفاق وحشتناک مواجه شدند؟

و از همه مهم‌تر، مردم و جامعه راجع‌به این جنایت هولناک چه نظری داشتند؟ مهراوه فردوسی سعی داشته از چندین جنبه به حادثه‌ی خیابان گاندی نگاه کند.

در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر با چندین خرده‌روایت مواجه می‌شویم تا شرایط همه‌ی افراد درگیر در این ماجرا را بهتر درک کنیم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره‌ی پرونده‌ی جنایت سمیه و شاهرخ که دهه هفتاد را در بهت فرو بر

نویسنده
مهراوه فردوسی
مترجم
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 192
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
زندگی نامه و خاطرات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220110576
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره‌ی پرونده‌ی جنایت سمیه و شاهرخ که دهه هفتاد را در بهت فرو بر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دفترچه خاطرات جغد 9 / مهمانی بالشی اوا

125,000 تومان

کتاب مهمانی بالشی اوا

در کتاب دفترچه خاطرات جغد 9 (مهمانی بالشی اوا) میخوانیم: سلام دفترچه عزیزم! باز هم منم اِوا. قرار است یک هفته جانمی جان داشته باشیم می دانی چرا ؟ چون شنبه بعد جشن تولد من است ما جغد ها به آن روز از تخم درآمدن هم می گوییم. همه به این مهمانی هیجان انگیز دعوتند به جز سو او نمی تواند بیاید اما چرا ؟! این کتاب دفترچه خاطرات جغد 9 (مهمانی بالشی اوا) شاد و مفرح که به چاپ دوم خود رسیده است در رده کتاب های ۵ تا ۷ سال و کتاب های ۷ تا ۹ سال قرار می گیرد سعی کنید داستان را با دقت بخوانید چون در آخر خود سو می آید و از علت نیامدن به مهمانی بالشی اوا از شما سوال می کند او علت واقعی نیامدنش را از شما می خواهد. با خرید این کتاب برای کودک خود او را به یک جشن تولد جغدی زیبا و جالب آشنا کنید یادتان نرود که کودکان عاشق داستان های تخیلی مثل داستان اوا هستند. شما میتوانید در صفحه مجموعه دفترچه خاطرات جغد سایر جلدهای این مجموعه را نیز مشاهده و بررسی نمایید.
سفارش:0
باقی مانده:1

تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.

مسافران زمان 3/ ماجرای خانواده‌ی بالبوئنا در امپراتوری روم

99,000 تومان

معرفی کتاب مسافران زمان ۳

کتاب مسافران زمان ۳ داستانی نوشته روبرتو سانتیاگو است که با ترجمه آزاده رادکیان‌پور منتشر شده است. این داستان،ماجرای خانواده بالبوئنا در امپراتوری روم است.

درباره کتاب مسافران زمان ۳

یک طوفانی دیگر در سیاه‌چاله در پیش است و باز هم خانواده بالبوئنا وارد یک بخش دیگر از تاریخ می‌شوند. این بار سرزمینی عجیب و پر از گلادیاتورهای جنگجو منتظر آن‌ها است   این بار خانواده بالبوئنا به امپراتوری روم رفته‌اند و قرار است شاهد قدرت سزار بزرگ باشند. اما این‌بار هم دردسری عظیم سر راه است. خب بهتر نیست خودتان کتاب مسافران زمان ۳ را بردارید و بخوانید؟ جواب همه سوال‌هایتان آنجا پیدا می‌شود.

کتاب مسافران زمان ۳ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر جلد اول این مجموعه را خوانده و دوست داشتید، حالا نوبت کتاب مسافران زمان ۳ است.
طوفانی دیگر و سیاه‌چاله‌ای دیگر و سفری دیگر در زمان. این بار به سرزمینی پر از سرباز و گلادیاتور و برده و مبارزه‌های خونین. بله! درست حدس زده‌اید! مقصد جدید خانواده‌ی بالبوئنا امپراتوری روم است. مثل اینکه سباس و سانتی و بقیه حالاحالاها خیال ندارند به موراتالاس برگردند و زندگی عادیشان را از سر بگیرند. با این اوصاف، یک ماجراجویی دلهره‌آور و شگفت‌انگیز جدید در انتظارشان است.
سفارش:0
باقی مانده:2

چاپلین به روایت بازن

110,000 تومان
چارلی چاپلین مشهورترین سینماگر جهان است؛ اما آثارش این بخت را نداشتند تا در جایگاه رازآمیزترین آثار تاریخ سینما قرار گیرند. در طول سال‌های پیش از اختراع صدا، مردم سراسر دنیا، به‌ویژه نویسندگان و روشنفکران، روی خوشی به سینما نشان نمی‌دادند و به دیده‌ی تحقیر نگاهش می‌کردند و چیزی در آن نمی‌دیدند جز جذابیتی بازارپسند و هنری حقیر. برای آن‌ها فقط یک استثنا به نام چارلی چاپلین وجود داشت که به دیده‌ی اغماض نگاهش می‌کردند. البته این بحث‌وجدل‌ها ربطی به مردم کوچه‌وبازار نداشت؛ مردم با شورواشتیاقی وصف‌ناپذیر که امروز حتا نمی‌توان تصورش را کرد، در واپسین روزهای جنگ جهانی اول، چاپلین را به محبوب‌ترین مرد دنیا تبدیل کردند. مجموعه‌آثار چاپلین مثل موم در دست آندره بازَن بود و بهتر از هر کسی درباره‌ی چاپلین حرف می‌زد و دیالکتیک گیج‌کننده‌اش همیشه با شوخی همراه می‌شد. «هرگز در برابر موقعیت ویژه‌ی منظورشده برای چارلی چاپلین در تاریخ سینما قد علم نمی‌کنم.» فرانسوآ تروفو
سفارش:0
باقی مانده:1

ماه در حلقه انگشتر

2,800 تومان
قسمت هایی از کتاب ماه در حلقه ی انگشتر (لذت متن)
 چرا نمی آیم؟نمی دانم.شاید زیر آوار کلمه هایم زنده به گور شده ام و نیرویی نمانده است که بر خیزم و خود را تکان دهم همچون معمار مقرنس کار که در زیر تاق مقرنس مدفون شده باشد.
و این ها را برای تو نمی توانم بگویم سارا که با چشم های بر آمده از کدام دور دست تاریخ نگاهم می کنی و آزارم می دهی و چه شیرین! آزارم می دهی سارا و شیرینی آزار تو همچون تلخی شرابی کهنه سرخوشم می دارد.

بگذریم…

4,000 تومان

برشی از متن کتاب

قصه و غصه «اینجا چطوره؟» نپرس، دختر عسلی یه کوچیکم؛ بد، بدون تو همه جای دنیا از بد بدتره. از لای این دیوارای شیری رنگ یه عالمه چشم منو می پان. تازگی ها زل می زنم بهشون، اون وقت مجبور می شن سرشونو فرو کنن تو گردنشون و به خودشون بد و بی راه بگن. توی غذام چیزی می ریزن که وقتی می خورم خیلی خسته می شم، همه ی جونم می ریزه و دیگه نمی تونم برات قصه بگم. هنوز بدون قصه های من نمی خوابی مگه نه؟ سینی غذامو می ذارم جلو شنگول صد منی که همیشه ی خدا گرسنه است. شنگول همین دختر چاق و سرتراشیده اس که داره آواز می خونه و می رقصه. گلای سرخ باغچه رو می کنه و روی لبش می ذاره و با آب دهن برگاشو پشت پلکاش می چسبونه و می خونه: خوشگلم و خوشگلم دل ها گرفتار مه .... تا دایی ناصر میاد تو که اتاق مونو گونی بکشه، می ره زیر ملافه قایم می شه. بعد دایی ناصر به من می گه چشات سگ داره. شنگول هیشکی رو نداره. به مادر بزرگ گفتم یه وقتایی به جای من بیاد ملاقات شنگول. مادر بزرگ جوری نگام می کنه انگار گفته باشم چقدر پیر شده. شنگول از آدمایی که این جا می یان هیچی نمی خواد؛ نه سیگار نه شیرینی. فقط و فقط ماتیک قرمز. بعد هم که دایی ناصر که همه صداش می زنن دایناسور می بردش تو اتاق پشت باغ، فقط من می دونم چرا شنگول تو لباساش دنبال مورچه می گرده و داد می زنه گازم گرفتن همیناس، به خدا که غصه می شه و غصه گوله می شه و سرمو می ندازم جلو پام و می رم تو گلخونه و تا پیدام نکردن، همون جا می مونم.