خیر عمومی و خیر خصوصی

12,800 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

خیر عمومی و خیر خصوصی

نویسنده ریموند گویس
مترجم حسن افشار
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 112
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1396
شابک 9789642133284
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خیر عمومی و خیر خصوصی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اصول شکسته نویسی

41,800 تومان
کتاب اصول شکسته نویسی نوشته علی صلح جو توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، نقد ادبی، فن نگارش به چاپ رسیده است. گفت‌وگوها را در داستان چگونه بنویسیم؟ شکسته یا ناشکسته؟ اگر می‌شکنیم، چقدر بشکنیم؟ آیا یگانه راه شکسته‌خوانی شکسته‌نویسی است؟ واژه‌ی شکسته یا نحو شکسته؟ کدام‌یک بهتر به شکسته‌خوانی راه می‌برد؟ نگارنده کوشیده است حد معینی از شکسته‌نویسی را با استفاده از قواعد ساخت هجا در زبان فارسی قانون‌مند کند. معرفی مباحث کتاب اصول شکسته نویسی طرح مسئله و یافتن قاعده چه واژه هایی را باید شکست؟ تثبیت شکستگی نمونه های گفت و گو

گروه (1+5) 1 (جشن تولد پر دردسر)

28,000 تومان
توضیح کتاب: این مجموعه را فرهاد حسن زاده نوشته است؛ نویسنده ای که دوستش دارید. همه می دانند که 1+5 می شود 6 اما اینجا این طور نیست. اینجا 5+1 مساوی است با طوفان، ولوله، زلزله، قلقله، هلهله و فلفله و صد تا چیز دیگر... جشن تولد گرفتن یکی از کارهای خوب دنیاست. اما مهمان ها نباید آن قدر زیاد باشند که روی سر و کله ی هم وول بخورند و از در و دیوار و پرده و نرده بالا بروند. آن وقت نه چیزی گیرشان می آید بخورند، نه می توانند بازی کنند، تازه دو ساعت هم باید بایستند توی صف دستشویی. پسرها بادکنکی را کنار گوش دخترها ترکاندند و دخترها جیغ کشیدند. ته سالن چوب پرده با پرده اش ول شده بود روی سر بچه هایی که پشت مبل روی سر و کله ی هم نشسته بودند. آن طرف اسبی داشت راه می رفت. البته تابلوی نقاشی بود که افتاده بود دست بچه ها و پی تی کو پی تی کو می کرد.

کتاب آسیاب کنار فلوس

375,000 تومان
معرفی کتاب آسیاب کنار فلوس کتاب “آسیاب کنار فلوس” رمان نوشته شده توسط “جورج الیوت” در سال 1860 است که داستان تام و مگی تالیور ، برادر و خواهری را که در کنار رودخانه فلوس در نزدیکی روستای سنت اوگس بزرگ شده اند روایت می کند. “آسیاب کنار فلوس” اثری کلاسیک از ادبیات قرن نوزدهم است و نمونه ای محبوب و ماندگار از تأثیر “جورج الیوت” ،رمان نویس بزرگ عصر ویکتوریا بر ادبیات انگلیسی است که اولین بار در سه جلد در سال 1860 منتشر شد. نام واقعی رمان نویس انگلیسی ،جورج الیوت (1819-1819) ، ماری آن (ماریان) ایوانز است،وی یکی از نویسندگان برجسته دوره ویکتوریا بود. این کتاب ، دو شخصیت اصلی را از دوران کودکی آن ها در اوایل دهه ی 1800دنبال می کند. مگی عمیقا به برادرش دل بسته است ، اما اوضاع و احوال متضاد آن ها باعث ایجاد استرس و سوء تفاهم می شود تا اینکه در نهایت در لحظه ای خاص ،قبل از این که فاجعه بر آن ها غلبه کند ،با یکدیگر آشتی می کنند. موضوع اصلی رمان ، مبارزه ی انسان بین جبرگرایی معنوی و اراده آزاد است. در این داستان ،مگی تالیور که بسیار دختر باهوشی است همیشه با خانواده اش درگیر هایی دارد. او از جلب رضایت آن ها برای ازدواج با پسری عاشقش شده نا امید شده است و با رسیدن به بزرگسالی ، درگیری بین انتظارات خانواده اش و خواسته های خودش، او را در وضعیتی دردناک ، میان مردانی متفاوت قرار می دهد. که از جمله ی آن ها می توان به برادر مغرور و سرسختش و یک دوست نزدیک که پسر بدترین دشمن خانواده اش است اشاره کرد. این دوست، خواستگار کاریزماتیک اما خطرناک اوست. مدتی بعد مگی به دیدن دخترخاله ی ثروتمندش و نامزد او می رود و مسائلی که در این دیدار پیش می آید داستان را پیش می برد… .

هنر خوشبختی

100,000 تومان
کتاب هنر خوشبختی نوشته آرتور شوپنهارور با ترجمه علی عبدالهی, توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی به چاپ رسیده است. هنر خوشبختی دربردارنده‌ پنجاه قاعده‌ زندگی است. این قواعد، به عنوان قواعد و اصول زرین، به شیوه‌ فرانسوی‌ها تدوین و فرمول بندی شده اند: یعنی هر کدام شامل تأملات و اندیشه‌ها و قلم‌ اندازهایی است و در قالب دستورالعمل بوده و حاوی رهنمودها یا راهکارها و توصیه‌های تربیتی است، و هر یک به سهم خود دربردارنده‌ یک برهان فلسفی ـ اخلاقی می باشد. برای نمونه: قاعده‌ ششم، آگاهانه دست به کاری بزنیم که در توان‌ مان باشد و آگاهانه بارِ رنجی را بر دوش بکشیم که ناگزیر به ما وارد می‌شود. «نباید آن‌ طور که می‌خواهیم، بلکه باید آن‌ طور که می‌توانیم زندگی کنیم.» معرفی مباحث کتاب هنر خوشبختی شوپنهاور شوپنهاور و فلسفه خوشبختی هنر خوشبختی، یا حکمت زندگی پنجاه قاعده زندگی توأم با خوشبختی فلسفه خوشبختی برخی آثار شوپنهاور که به فارسی ترجمه شده اند

ملل 11 … روسیه

11,000 تومان
توصیف کشوری به گستردگی فدراسیون روسیه چندان آسان نیست. وسعت این کشور که از شرق اروپا تا شمال آسیا گسترش یافته، در تصور نمی‌گنجد. هنگامی که خورشید در کالینینگراد، بخش کوچک و جدا افتاده از خاک روسیه که میان لهستان و لیتوانی قرار گرفته، غروب می‌‌کند روز دیگری در ولادی‌وستک نقطه پایانی خط آهن سراسری سیبری واقع در ساحل ژاپن آغاز می‌شود. از مسکو پایتخت روسیه تا هر یک از مرزهای این کشور به اندازه یک روز رانندگی راه است. به این مقایسه حیرت‌انگیز توجه کنید: وسعت ناحیه جغرافیایی که با نام سیبری مشهور است و از کوه‌های اورال تا ساحل اقیانوس آرام امتداد یافته از وسعت سطح روشن ماه بیش‌تر است. موانع طبیعی، گستره وسیع روسیه را به شدت آشفته کرده‌اند. بالا رفتن از کوه‌های اورال که تنها در برخی نقاط ارتفاعی بیش از نهصد متر دارند، آسان است. امواج جمعیت سراسر دشت‌‌های وسیعی را که با عنوان استپ‌های روسیه شناخته شده‌اند، درنوردیده‌اند. هنگامی که مردم در غرب کوه‌های اورال روسیه ساکن شدند، سکونت در نواحی شرق و جنوب را نیز به عنوان مهم‌ترین آرزوی خود در نظر گرفتند.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.