

داروین و بنیادگرایی مسیحی
2,600 تومان
در انبار موجود نمی باشد
داروین و بنیادگرایی مسیحی
نویسنده |
مریل وین دیویس
|
مترجم |
شعله آذر
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 64 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1389 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
علوم و فنون
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 100 گرم |
شابک |
9789643623050
|
وزن | 0.100 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
شعر معاصر ایران
In this book the historical and social grounds of contemporary poetry have been intensively examined.
Then the reflection of these courses on the literature of constitutional revolution and its continuation in modernistic era (poetry before Islamic Revolution) has been presented.
The author has tried to change the state of the book from pure historical narratives and give the reader the opportunity to participate in analyzing the poetry from social.
Literary and artistic points of view, which causes close sentimental relation between the audience and content, and at the end of the book, with a short reference to Islamic Revolution’s literature, has connected the book to its next volume which describes the literature of Islamic Revolution.
گربه بازي
در بخشی از کتاب گربه بازی میخوانیم:
روز وحشتناکی داشتم. پشتسرهم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا میشناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ میشود و انگار که یک فتیلهی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیاتفروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم میرود. اما اینکه این المشنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمیکردم! بالای پلهها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمیخورد. طوری پایین را نگاه میکرد که انگار به یک چالحوض آلوده که هیچکس نمیخواهد پا توی آن بگذارد نگاه میکند. حالا خوب مجسم کن، گربهی استاداینها روی بازوی چپم، یک شیشهی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همینجور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکردهام و هر چه کلفت بلدم بار طرف میکنم. خانم میشتوت هم هوای حرفهایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش میآید میگوید. چهارتا پیرزن هم که پشتسر من ایستادهاند همگی هوار میکشند، چون همهی همسایهها از این لبنیاتی دل پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفهریزه میزند، چون هیچوقت دوست ندارد دربارهی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این المصراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگتر است، خیال میکنم ده سال جوانتر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمیشود آنطور رنگ کرد. کتودامنِ کِشباف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگتر است عین مس برنزه شده و توی کفش پاشنهبلندِ نوکتیز که آن هم داد میزند آخرین مدل خارجی است آنجا ایستاده. اما اینها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمیزد، همانطور ایستاده بود و نگاه میکرد.در راه ويلا
معرفی کتاب در راه ویلا
کتاب در راه ویلا نوشتۀ فریبا وفی مجموعهای خواندنی شامل 9 داستان با درونمایهی اجتماعی است. این اثر جذاب در قالب داستان و روایت به بازگویی برخی مسائل و مشکلات زندگی روزمره زنان می پردازد.دربارۀ کتاب در راه ویلا
کتاب در راه ویلا سومین مجموعه داستان فریبا وفی نویسندۀ موفق و توانمند ایرانی است. در این مجموعه 9 داستان خواندنی با عناوین در راه ویلا، هزارها عروس، دهنکجی، کافیشاپ، حلوای زعفرانی، آنسوی اتوبان، گرگها، روز قبل از دادگاه و زنی که شوهر داشت گرد هم آمدهاند. نویسنده بیش از هر چیز علاقه دارد به موضوعات و مسائل مرتبط با زنان بپردازد و این علاقه در تمام آثار او مشهود است. در این مجموعه داستان نیز به طور ویژه در هر روایت به موضوعی مرتبط با حوزۀ زنان پرداخته میشود. بیشتر داستانهای این مجموعه از بطن زندگی روزمره آمدهاند. داستان راه ویلا که نخستین داستان این مجموعه است، قصهی زنی جوان و افسرده است که تصمیم گرفته به ویلای خواهرش در شمال برود. او بار تربیت و نگهداری از دو فرزندش را به تنهایی به دوش میکشد و دوست دارد کمی با خودش خلوت کند، اما ناچار است مادر پیرش را نیز همراه خود به این سفر ببرد. گفتنیست نخستین داستان این مجموعه یعنی داستان در راه ویلا به زبان انگلیسی ترجمه شده است. همچنین فیلم کوتاهی به کارگردانی منیر قیدی و بازی گوهر خیراندیش از روی این داستان ساخته شده است.جنگولکبازیهای جناب تام 4/ جناب تام یاد میگیرد بچهی خوبی باشد
بخشی از کتاب جنگولک بازیهای جناب تام 4
یک روز که جناب تام رفت تا نامه ها را از صندوق پست در بیاورد، پاکت نامه پر زرق و برقی دید. روی آن اسم آنجلا ثراگمورتون نوشته شده بود. آنجلا که خانه را از بالا تا پایین حسابی تمیز کرده و برق انداخته بود؛ داشت روی مبل خستگی در می کرد ولی این نامه مهمی بود و باید زود جواب اش را میداد، دعوت نامه ملکه برای مهمانی عصرانه قصر! به آنجلا اجازه داده بودند یک همراه با خود ببرد. آنجلا که می دانست ملکه به ادب و نزاکت خیلی اهمیت می دهد، به خاطر همین زود از جایش بلند شد و نامه تشکری برای او نوشت. آنجلا تمام تلاشش را کرده بود تا جناب تام را درست بار بیاورد. جناب تام بیش تر وقت ها با ذوق و شوق توی کارهای خانه کمک می کرد. گاهی هم دو تا کار را همزمان انجام میداد. ولی حالا که قرار بود به ملاقات ملکه بروند، لازم بود جناب تام چیزهای بیش تری درباره رفتار درست و آداب معاشرت یاد بگیرد. آنجلا دوستش را برای عصرانه دعوت کرد به جناب تام گفت: فکر کن او ملکه است و چیزهایی را که یادت داده ام تمرین کن. جناب تام یاد گرفته بود که یک لبخند زیبا همیشه به کار می آید. تام دوست داشت دیگران را خوشحال کند و دلش می خواست بچه خوبی باشد، به خاطر همین وقتی مهمان آنجلا کمی ناخوش شد جنابتان مهربان چشم از او بر نمی داشت. قبل از روز مهمانی آنجلا چیزهایی درباره آداب غذا خوردن به تام یاد داد: وقتی بهت کیک تعارف می کنند بر می داری و میگویی متشکرم، حواست هم باشد خورده هایش را روی زمین نریزی. هنوز خیلی چیزها بود که جناب تام باید یاد میگرفت. ولی تا همین جا هم از پیشرفت خودش خیلی راضی بود. آنجلا هم فکر می کرد او به تمرین بیشتری نیاز دارد. آنجلا حسابی ناامید و کلافه شده بود. دیگر وقت نداشتند و جناب تام هم از چیزی که بود بهتر نمیشد. آنجلا و جناب تام چمدان هایشان را بستند و راه افتادند. آنجلا خیلی هیجان زده بود ... جناب تام هم همین طور.کارآگاه سیتو و دستیارش چینمیادو 1/ یک دستیار همهفنحریف
معرفی کتاب کارآگاه سیتو در ایران 1 اثر لاله زارع
منشور شعر حکمت
در بخشی از کتاب منشور شعر حکمت میخوانیم
شعر حکمت یک پروسه است، غیرممکن است شاعری پیش از رسیدن به درک رَمزیتِ درونی این راز، به شعر حکمت برسد. شعر حکمت ارمغانی عظیم برای همه است، درحالیکه خود مولودِ توافق با تنهایی است. رسیدن به این عطیهی ابدی... چه میخواهد؟! هیچ! تنها مراقبت از ارتباطِ عمیقِ خویش با روحِ هستی، وگرنه ضمیر ناخودآگاه تو را از دعوت به شهود شعلهور محروم میکند، و بسا همهی عمر! تنها تمرکز بر لذتِ کشف... موجب یکی شدن و یگانه شدنِ آن تثلیت عهدشده شود، یعنی شعر بهعلاوهی شاعر، بهعلاوهی مخاطب. مزمورِ موحد و وحدتِ حضور همین است. شعر پارسی سرشار از پیشنهادات خارقالعاده است. «کاشفانِ فروتنِ شوکران» باید بیایند و خبر باران بیاورند. جامعه و ملتی که کاشفانِ خود را دیر کشف کند، محکوم است به حداقلها قناعت کند. خامزاییهای سردستی و شِبهفلسفی که خود سرریزِ خودشیفتگی عوامانه است، عنصر و اتفاقِ فریبکار و کاهل و خوشظاهری است (در وهلهی نخست دیدن و شنیدن) اما با مرور چندبارهی آن متوجه میشویم هیچ ربطی به «شعر حکمت» نداشته است. مراقب این معناهای موذی باشید، خلطِ مبحث نشود. مواجههی عوامانه با شعر حکمت، عین انحراف است. فلسفه ایجاد سؤال میکند، اما حکمت همان ظرفیتِ پاسخ است. کار فلسفه نشان دادنِ ظرفیتهای موجود است، اما دستاورد حکمت ظرفیتسازی است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.