داستان‌های خانه‌درختی 10/ خانه‌درختی 130‌طبقه

240,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

اندی و تری 13 طبقهی جدید به خانهدرختیشان اضافه کردهاند؛

این بار دیگر خانهشان خیلی بالا رفته!!!

با یک دمندهی حبابصابونی، یک ماشین قاپنده (که میتواند هرچیزی را از هرجایی بقاپد)،

یک طبقهی وقتتلفکنی،

یک کارخانهی دستمالتوالت (چون هرچقدر دستمالتوالت داشته باشی، باز هم کم است)،

یک طبقه برای پاهای دراز،

یک مرکز مشاهدات فرازمینی،

و بهترین کتابفروشی دنیا که واقع در یک خانهدرختیِ واقع در یک جنگلِ واقع در یک کتاب است!

خب، معطل چی هستید؟! بپرید بالا!

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

داستان‌های خانه‌درختی 10/ خانه‌درختی 130‌طبقه

نویسنده
 اندی گریفیتس
مترجم
آنیتا یارمحمدی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 320
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222044619
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “داستان‌های خانه‌درختی 10/ خانه‌درختی 130‌طبقه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد

55,000 تومان
توضیحات
خرگوش کوچولو در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» تنهاست. او فقط یک تخت دارد که مال خودش است و خواهر و برادری ندارد، برای همین گاهی احساس تنهایی می‌کند و خوابش نمی‌برد! خرگوش کوچولو فکر می‌کند باید پیش یک دوست خوب برود. می‌رود به خانه سنجاب و می‌خواهد که آن‌جا بخوابد. اما با صدای خرچ خرچ از خواب می‌پرد. سنجاب توی تخت‌اش دارد بلوط می‌خورد! خرگوش از خانه سنجاب به خانه راسو می‌رود. اما از بوی بد بیدار شود! و می‌رود به خانه جوجه‌تیغی. اما تیغ‌های او ریخته توی تختخواب و بدنش را زخم می‌کند! خرگوش به خانه خرس می‌رود. اما با صدای غرش خرس از خواب می‌پرد. به خانه جغد می‌رود اما جغد برق را خاموش نمی‌کند! تا صبح می‌خواهد کتاب بخواند. خرگوش به خانه خودش برمی‌گردد. نه خرچ خرچ، نه بو، نه تیغ نه غرش و نه نور چراغ! او توی تخت‌اش راحت می‌خوابد. والری گورباچف در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» با آفریدن موقعیت‌هایی متفاوت و با همراهی تصاویری شاد، از درک تفاوت‌ها و ارزشمندی دارایی‌های شخصی می‌گوید برای کودکان. والری گورباچف کتاب‌های بسیاری برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست، ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوئن ۱۹۴۷ در اکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده

59,000 تومان

معرفی کتاب ارتش پنبه اثر ناهید وثیقی

پنبه و پدرش، اوس سامان، در خیابان ماهی فروش ها زندگی می کنند.
«از اسمش معلوم است که آنجا همه ماهی می فروختند، نه از آن ماهی هایی که خوراک شام می شوند؛ ماهی
پرنده!» اما یک روز همه چیز برای همیشه تغییر می کند.
روزی که تمام ماهی ها مرده اند و پدر پنبه غیبش زده. حالا همه خیال می کنند کار کار اوس سامان است و می خواهند پیدایش کنند تا حسابش را کف دستش بگذارند.
پنبه و پدرش، اوس‌سامان، در خیابان ماهی‌فروش‌ها زندگی می‌کنند.
«از اسمش معلوم است که آنجا همه ماهی می‌فروختند، نه از آن ماهی‌هایی که خوراک شام می‌شوند؛ ماهی پرنده!» اما یک روز همه‌چیز برای همیشه تغییر می‌کند.
روزی که تمام ماهی‌ها مرده‌اند و پدر پنبه غیبش زده.
حالا همه خیال می‌کنند کار کار اوس‌سامان است و می‌خواهند
پیدایش کنند تا حسابش را کف دستش بگذارند. پیش از ماهی‌فروش‌ها این پنبه است که راه می‌افتد تا پدرش و حقیقت ماجرا را پیدا کند؛ در مسیر سفری سراسر راز و رمز و شگفتی، و البته خطرهایی که او از تمامشان بی‌خبر است.
باید دید همراهان عجیب و غریبش، ماندولین دوره‌گرد، آقای عزیز تمبرچسبان و سوزی شکارچی، می‌توانند به او کمکی کنند یا نه!
سفارش:0
باقی مانده:1

پدر سرگی

110,000 تومان
کتاب «پدرسرگی» داستانی هشتادصفحه‌ای از لیو تالستوی است که در سال 1911 به چاپ رسید. داستان مرد مؤمنی که شبی پسری را شفا می‌دهد و از آن به بعد، مادر پسرک بین همه پخش می‌کند که پدر سرگی شفادهنده است و جمعیتی را برای شفا به سوی او می‌فرستد. مضمون داستان در مورد جست‌وجو و کشف معنای زندگی است. اما این بار یک انسان عادی و یک کارمند نیست که معنای آن را گم کرده؛ بلکه یک مرد خداشناس است. پدرسرگی در ابتدا خودش است و در تنهایی‌اش نیازی نیست کاری انجام دهد که مؤمن بودنش را به کسی ثابت کند؛ اما هر چه بیشتر با مردم در تماس قرار می‌گیرد و با آن‌ها درمی‌آمیزد، ایمانش ضعیف‌تر می‌شود... در بخشی از داستان می‌خوانیم: «گذشته از رسالت کلی‌اش در زندگی، که خدمت به تزار و میهن بود، هميشه هدفی دیگر نیز داشت که آن را دنبال می‌کرد و این هدف، هرقدر هم ناچیز بود، او تمام توان خود را صرف رسیدن به آن می‌کرد و برای آن زنده بود تا به آن دست یابد. اما همین‌که به آن دست می‌یافت هدف دیگری در آگاهی‌اش سر برمی‌کشید و جای هدف گذشته را می‌گرفت. همین میل به بی‌همتایی و تلاش برای چیزی که او را شاخص و از دیگران ممتاز کند - تمام زندگی‌اش تا در بند می‌داشت. و به‌این‌ترتیب بود که وقتی افسر شد هدفش این بود که در حرفه‌ی نظام به بالاترین درجه‌ی کمال برسد. و به‌زودی افسری نمونه شد. گرچه عیب بزرگش اصلاح‌ناشده ماند و از مهار کردن تندخشمی خود کماکان عاجز بود و این ضعف او را به کارهای ناپسندی می‌کشاند که برای موفقیتش زیان داشت.»
سفارش:0
باقی مانده:3

جاودانگان

72,000 تومان

معرفی کتاب جاودانگان

کتاب جاودانگان، داستان گوتیک و ترسناک رضا جولایی، در مورد بازرسی است که برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبه‌ی دورافتاده، به آنجا فرستاده می‌شود. مرد که در بدو ورود، این روستا را متروک و یخ‌زده می‌یابد، از روی ناچاری به قصر اشراف‌زاده‌ای پناه می‌برد و مجبور می‌شود مدتی در آنجا بماند. اما در این قصر مرموز چنان اتفافات عجیب و غیرعادی‌ای رخ می‌دهد که بازرس به تردید و وحشت می‌افتد.

درباره‌ی کتاب جاودانگان

ماجرای کتاب جاودانگان، نوشته‌ی رضا جولایی، از این قرار است که مأمور عدلیه‌ای برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبه‌ی بسیار دور، راهی آنجا می‌شود. اهالی از اشراف‌زاده‌ی روستایشان شکایت کرده‌اند و از دولت خواسته‌اند به داد آن‌ها برسد. بازرس قبلی هرگز بازنگشته و هیچ خبری هم از او نیست. این مرد برای بررسی اوضاع و همین‌طور یافتن نشان همکارش به روستا می‌رود. او به‌محض آن‌که از کالسکه پیاده می‌شود، می‌فهمد که هیچ جنبنده‌ای در این قصبه نیست. هوا به‌شدت سرد و برفی است. مرد مستأصل به در چندین خانه می‌کوبد ولی هیچ‌کس در را به روی او نمی‌گشاید. بازرس متعجب می‌شود که اگر کسی در آنجا ساکن نیست پس چه کسی شکایت کرده است. در همین اثنا، مردی مرموز خود را به بازرس می‌رساند و به او می‌گوید که می‌تواند شب را در قصر اشراف‌زاده‌ی روستا سر کند. این شاهزاده و خانواده‌ی او افرادی نجیب هستند و قصرشان هم گرم است و از او پذیرایی خواهند کرد. بازرسی از روی ناچاری با این مرد مرموز همراه می‌شود و به قصر می‌رود؛ جایی در دامنه‌ی کوه، سرتاسر پوشیده از برف و یخ. شاهزاده به گرمی از او استقبال و پذیرایی می‌کند، ولی بازرس کم‌کم می‌فهمد که به‌ جایی عادی وارد نشده. آدم‌های آنجا شبیه اشباح هستند، مثل او غذا نمی‌خورند و در اتاق‌هایشان گرگ نگه می‌دارند. بازرس دچار واهمه می‌شود، اما راه برگشتی ندارد. طوفان و بوران مسیر روستا را بسته و او لاجرم باید مدتی در این قصر بماند...

مرگ در مي زند

220,000 تومان

در بخشی از کتاب مرگ در می‌زند می‌خوانیم

نات: از من چى مى‌خوایى؟ مرگ: چى مى‌خوام؟ فکر مى‌کنى چى مى‌خوام؟ نات: حتماً شوخیت گرفته. من کاملاً سرحال و سالم‌ام. مرگ [بى‌اعتنا]: آهان. [به دوروبر مى‌نگرد.] جاى خوش‌گلیه. خودت درستش کردى؟ نات: یه دکوراتور داشتیم، اما خودمون هم باش کار کردیم. مرگ [به عکسى روى دیوار نگاه مى‌کند.]: من از این بچه‌هاى چشم‌درشت خوشم میاد. نات: من فعلاً نمى‌خوام برم. مرگ: نمى‌خوایى برى؟ تو رو خدا شروع نکن که حال‌ش رو ندارم. مى‌بینى که، از صعود حالت تهوع بهم دست مى‌ده. نات: چه صعودى؟ مرگ: از ناودون اومدم بالا. مى‌خواستم یه ورود نمایشى داشته باشم. دیدم پنجره‌ها بزرگ اند و تو هم بیدارى دارى مطالعه مى‌کنى. گفتم به زحمتش مى‌ارزه. بالا مى‌رم و با یه کمى چیز وارد مى‌شم. [‌انگشت‌هایش را به اصطلاح مى‌شکند و ترق‌تروق راه مى‌اندازد.] همین موقع پاشنه‌ى پام گیر کرد به چند تا شاخه‌ى مو. ناودون شکست و آویزون شدم به یه بند. بعد شنلم شروع کرد به پاره‌شدن. مى‌گم بیا بریم بابا. انگار از اون شب‌هاى سخته. نات: تو ناودون من رو شکستى؟ مرگ: شکست. یعنى نشکست. یه‌خرده کج شد. تو چیزى نشنیدى؟ من خوردم زمین. نات: داشتم چیز مى‌خوندم. مرگ: چى بوده شش‌دانگ رفته بودى توُ بحرش. [روزنامه‌ای را که نات مى‌خواند بر مى‌دارد.] «سرقت در مجلس عیاشى». مى‌تونم این رو امانت بگیرم؟
سفارش:0
باقی مانده:2

پسری روی سکوها

420,000 تومان

معرفی کتاب پسری روی سکوها

کتاب پسری روی سکوها روایتی جذاب از جزئیات وقایع بیش از چهار دهه‌ی فوتبال ایران به قلم حمیدرضا صدر، به عنوان ناظری بی‌تاب است. این اثر بازتابنده‌ی تاریخ و سیاست دهه‌های 40، 50، 60 و 70 و آمیخته به درد و دل‌های خصوصی نویسنده‌ای بی‌پرواست که از نیش زدن به خودش نیز پروایی ندارد. این کتاب نوعی وقایع نگاری از زندگی نام‌آوران فوتبال نیز محسوب می‌شود؛ یادآوری صحنه‌های کلیدی؛ خاطر نشان کردن صحنه‌های ساده‌ای که بر شما تأثیری شاید عمیق و شاید هم در حد یک خاطره گذاشته‌اند. نویسنده در این اثر دیدارهایی را از اوایل دهه‌ی 1340 تا اواخر دهه‌ی 1370 از میان صدها بازی مرور می‌کند. مبنای تقسیم‌بندی دهه‌ی 1340 کشف فوتبال و سپس پیروزی تاریخی تیم ملی ایران برابر اسرائیل در سال 1347 است که آغازی دیگر برای فوتبال به شمار می‌رفت. دهه‌ی 1350 تا زمان انقلاب 1357 طولانی‌ترین فصل کتاب را ساخته، چرا که طرافداران بیش از هر دوره‌ای درگیر فوتبال ایران بودند و بیش از هر زمانی روی سکوها نشستند. تعداد روایات مربوط به پرسپولیس و تاج / استقلال در این دوره بیش از سایر تیم‌هاست، چرا که فوتبال آن عصر در تهران و ایران حول این دو باشگاه می‌چرخید. فصل بعد وقوع انقلاب تا پایان نبرد هشت ساله با عراق را دربرمی‌گیرد. فصل پایانی هم به فوتبال پس از پایان جنگ تا حضور در جام جهانی 1998 اشاره دارد. نقطه‌ی پایانی، نمایش شیرین تیم ملی در فرانسه است. پیروزی برابر ایالات متحده و شب خاطره‌انگیزی که همه به کوچه‌ها و خیابان‌ها ریختند. فوتبالی‌ها توانایی فراوانی در تدوین ذهنی دارند. آن‌ها می‌توانند صحنه‌های بازی دو‌ ساعته‌ای را که دیده‌اند در یک الی دو دقیقه پشت سر هم قطار کنند یا درگیری‌های مسابقاتی را که فقط توصیف‌شان را شنیده یا خوانده‌اند بلافاصله پیش روی‌شان مجسم کنند. فوتبالی‌ها معمولاً در تونل زمان پرسه می‌زنند. در بخشی از کتاب پسری روی سکوها می‌خوانیم: در جام ملت‌های آسیای 1996 در امارات آغازی نومید کننده داشته‌اید. شکست 2 - 1 از عراق با تک گل بی‌اثری در واپسین دقیقه از علی دایی. پیروزی قابل پیش‌بینی برابر تایلند با سه گل و سرانجام به زانو درآوردن عربستان با ضربه‌های کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی. ترکیب‌تان را شناخته‌اید و فوتبال‌تان تک ضرب شده. هم فکورانه و هم آمیخته به تعصب. محمد مایلی‌کهن اعتماد‌به‌نفس داشته و آن را به پسرانش منتقل کرده... امروز این‌جا علی دایی کولاک کرده و راهش را از همتایانش سوا. در دوبی، از همین امروز. کره در دقایق اولیه دروازه‌ی نیما نکیسا را باز کرده و نیمه‌ی اول را با پیروزی 1 - 2 پشت سر گذاشته. خداداد عزیزی بازی را 2 - 2 کرده. سپس آن‌چه بر صفحه‌ی تلویزیون دیده‌ای شبیه کلیپ‌های تدوین شده بوده. چشم‌هات را مالیده‌ای که بازی واقعی بوده یا نه. دایی چهار گل طی بیست و دو دقیقه زده. از دقیقه‌ی 66 تا 88. آتش بازی راه انداخته. گل‌های پشت سر همی زده با بی‌اعتنایی به قواعد منطق و فیزیک. در آن بیست و دو دقیقه همه‌جا بوده. نیمه‌ی میدان کره‌ای‌ها را با قلدری اندازه‌ی کفش‌هایش کرده و با ارسال هر توپی ناخوانده و سر زده مثل آذرخش ظاهر شده و ضربه‌ی نهایی را نواخته. نواخته و کره‌ای‌ها را منگ و گیج کرده. مات و‌ مبهوت. اشک‌های پارک جون وان، مربی کره، را درآورده. سینه‌های ایرانی‌ها را پر کرده از غرور. شادی مردم را در خیابان‌ها به ارمغان آورده. رقص برف پاک‌کن اتومبیل‌ها را. هجوم صدها مشتاق را به خانه‌ی پدرش در اردبیل.