



داستانهای زیر آب: خرچنگ دست و پا چلفتی
140,000 تومان
چنگالی یک خرچنگ دست و پا چلفتی است که نمیداند با چنگالهایش چهکار کند. او از چنگالهای بزرگ و مزاحمش بدش میآید و همیشه آرزو میکند که کاش بازوهایی مثل هشتپا و عروس دریایی داشت، یا بالههایی مثل لاکپشت و ماهی تا بتواند بدون دردسر با بقیه بازی کند.
چون چنگالهای خرچنگ وسط بازی یکهویی خرابکاری میکنند و آنقدر این کار را ادامه میدهند که او دوست دارد فرار کند و گوشهای قایم شود. تا اینکه یک روز وسط بازی، هشتپا بین جلبکها گیر میکند و هیچ کاری از دست کسی برنمیآید بهجز…
داستان «خرچنگ دست و پا چلفتی» از مجموعهی «داستانهای زیر آب» داستان ارج گذاشتن به تفاوتهای فردی میان کودکان و گرامی داشتن تمام خصوصیات ریز و درشت آنهاست؛ خصوصیاتی که شاید در ظاهر ناسازگار به نظر برسند، اما در نهایت راهگشا خواهند بود.
هنگامیکه همسالان و والدین این ویژگیها را میپذیرند، در نگرش کودک به جهان تغییری شگرف رقم خواهد خورد.
نشر چشمه کتابهای زیر را از مجموعهی «داستانهای زیر آب» منتشر کرده است:
- خرچنگ دست و پا چلفتی
- کوسهی خندان
- هشتپای گیگیلی
- ماهی بیقرار
در انبار موجود نمی باشد
داستانهای زیر آب: خرچنگ دست و پا چلفتی
نویسنده |
روت گالووی
|
مترجم |
علی مولوی
|
نوبت چاپ | 6 |
تعداد صفحات | 32 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | خشتی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786225212046
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
طناب کشی
طناب کشي
در بخشی از کتاب طناب کشی میخوانیم
با بیبی راهی خانهی «او» میشویم. چهارراه عاملی مینیبوسها منتظر مسافرند. سربازان همهجا هستند، همینطور لباسشخصیها. من نمیبینمشان. به چشمم نمیآیند، با فهد شیطنت میکنیم. به سبیل رانندهها و سربازها میخندیم. تمام مردانی که بیرون خانه میبینیم مثل هماند. انگار همه یک پدر دارند: «او». عکسها و نقاشیهای دیواری و مردان سبیلو یکیاند. اینها را بعدها میفهمم. بزرگتر که میشوم، میفهمم «آنها» همهجا هستند. حتا کنار چرخ طوافی سبزیفروشیها. وقتی توی بازارچه بیجهت سرم را برمیگردانم عقب، میفهمم که ترسیدهام. از چی، نمیدانم! میفهمم که باید از کسی یا چیزی بترسم. آنها نیستند، ولی حضورشان حس میشود. من و فهد، برای دیدار با زنی میرویم که میگویند مادر ماست، ولی دور از ماست. بیبی اصرار دارد که هر چند وقت یکبار ما را ببرد به دیدار «او». انگار برهای را به آشنایی سینهی میشی میبرد. اگر او مادر ماست چرا ما پیش جدود و بیبی زندگی کنیم؟ مگر هر زنی بیوه میشود باید دیگران بچههایش را بزرگ کنند؟ این فکر همیشه با من بود. میخواهیم برویم نجف اشرف، شارع شیخ خطیب، در سوم. با لباس نو. بیبی کلی خرید کرده. همه سفارش «او» است. پولش را قبلاً خودش داده. قبل از اینکه از ده راه بیفتیم بیبی تلفن میزند به شهر، به نجف، به خانهی دخترش. بیبی گوشی تلفن را میآورد نزدیک گوشم، فکر میکنم میخواهد گوشی را بدهد من صحبت کنم. تا دست دراز میکنم طرف گوشی با دست دیگرش میزند پشت دستم. میخواهد فقط گوش کنم. گوشم را نزدیک میکنم به گوش بیبی تا بشنوم صدای آنطرف خط چه میگوید.بهترين شکل ممکن
درباره کتاب بهترین شکل ممکن
از جمله ویژگی های بارز این کتاب می توان به جنبه سینمایی داستان ها اشاره کرد که خود این کتاب را از دیگر آثار این نویسنده متمایز می نماید. کتاب بهترین شکل ممکن تلفیقی از ادبیات و سینماست و سبک جدیدی از نوشتارهای لذت بخش مستور را به نمایش می گذارد که شاید موفق ترین اثر مصطفی مستور حتی در کنار دیگر آثار پرفروش وی مانند روی ماه خداوند را ببوس رقم بخورد. کتاب بهترین شکل ممکن روایت هایی صمیمانه و خودمانی از زندگی است. روایت هایی با تجربه های تلخ و شیرین. به نظرم این کتاب تداعی کننده دوران عاشقی است. دورانی که هر فرد آن را تجربه کرده است.قسمت هایی از کتاب
حس کرد کسی که نمی دانست کیست یا چیست ناگهان از او می خواهد بازی را رها کند؛ آن هم دقیقا زمانی که او دارد به بهترین شکل ممکن بازی میکند. برای اولین بار احساس کرد دارد چیزی را از دست می دهد که همیشه فکر می کرد تنها متعلق به خودش بوده است. حس کرد در بازی نابرابری فریب خورده است. مثل کودکی بود که ناگهان اسباب بازی اش را از او گرفته باشند. دلش خواست بزند زیر گریه. دلش خواست جیغ بکشد، اعتراض کند، التماس کند، فحش بدهد. دلش خواست برود وسط خیابان و رو به جایی که نمیدانست کجاست، فریاد بزند: «از جون من چی میخواهید؟»
توی یک کتاب نوشته بود آدم ها وقتی برهنه می شوند کم وبیش به هم شباهت پیدا می کنند و من فکر می کنم عاشق ها هم مانند آدم های لُخت به شدت به هم شباهت دارند.
شب ها قبل خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگهای بذارید. می گفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و تمرین زیاد می شه این کار رو کرد. مثلا جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیرمرد آب زیپو که نیم ساعت طول می کشه تا کفش های لعنتیش رو بپوشه. جای یه حشره. یه سیفون توالت. یه توپ فوتبال. یه تابوت. یه جفت کفش. جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه. میگفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس میکنید انگار دنیا داره توی روح تون نفس می کشه.
آگوس و هیولاها 3/ ترانهی پارک
کتابی با یک عالمه ماجرای عجیب و هیجانانگیز!
انگلیسی رشتهء زبان و ادبیات فارسی
قورتشبده 3/ برویم مامانم را پیدا کنیم!
معرفی کتاب قورتش بده 3 اثر عادله خلیفی
دختر پرتقال
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.