
داسی دایناسی 6/ موهای جنگلی
70,000 تومان
کتاب موهای جنگلی
کتاب داسی دایناسی 6 موهای جنگلی، داستان داسی کوچولو است که به یک مهمانی دعوت شده است. پدرش از او میخواهد خودش را مرتب کند و با او به سلمونی برود.
داسی کوچولو چون حوصله ی رفتن به سلمانی را ندارد تصمیم میگیرد خودش این کار را انجام دهد.
با مطالعه این کتاب کودکانه فرزندان شما متوجه میشوند که هر کاری از دست شان بر نمی آید و ممکن است برای آنان خطرآفرین باشد و باید در خیلی از موارد به والدین خود اعتماد کنند.
کودکان متوجه می شوند که هرکس مهارت یک کاری را دارد و می توانیم از آنها کمک بگیریم.
کودکان دوست دارند تجربه کنند و می خواهند مستقل باشند. پس ممکن است دست به هر کاری بزنند. مثل داسی کوچلو دست به قیچی بشوند و موهایشان را کوتاه کنند. رفتار ما به عنوان والدین بسیار مهم است و باید صبورانه در کنار آنان باشیم و دنیا را از چشم آنان ببینیم.
کتاب داسی دایناسی 6 موهای جنگلی دارای تصاویری بسیار شاد با هدف ایجاد پیام های تاثیرگذار و با تصویر کشیدن حالات و احساسات متفاوت تاثیر خود را به گونه ای ملموس بر کودکان می گذارد.
این کتاب در رده کتاب های 3 تا 5 سال و کتاب های 5 تا 7 سال و کتاب های 7 تا 9 سال قرار می گیرد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
داسی دایناسی 6/ موهای جنگلی
نویسنده |
ناصر کشاورز
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 28 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222042578
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مرگ ايوان ايليچ
در بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ میخوانیم
زندگى را در خانهى جدید شروع کردند و وقتى خوب مستقر شدند و به جاى جدید خو گرفتند، چنانکه معمولاً چنین است، دیدند که فقط یک اتاق کم دارند و نیز درآمدشان، گرچه فوقالعاده زیاد شده بود، اگر اندکى فقط پانصد روبل بیشتر مىبود دیگر نقصى در زندگىشان نمىماند. در آغاز کار که هنوز خوب مستقر نشده بودند و چیزهایى مانده بود که بخرند یا سفارش دهند، و این یا آن مبل را جابهجا، یا فلان و بهمان را باهم جور کنند، احساس بسیار خوشایندى داشتند. گرچه اختلافنظرهایى میان زن و شوهر باقى بود ولى هر دو به قدرى خشنود بودند و کارهاى کردنى به قدرى زیاد بود که بىجدال زیاد باهم کنار مىآمدند. وقتى دیگر کارى باقى نماند که کرده شود زندگى اندکى رنگ ملال گرفت و احساس کمبود آشکار شد. اما رفتهرفته آشنایىهایى پیدا مىشد و عادتهایى پدید مىآمد و زندگىشان هر طور بود پر مىشد. ایوان ایلیچ صبح را در دادگاه مىگذرانید و براى ناهار به خانه مىآمد و ابتدا از این روال رضایت داشت و شادکام بود، هر چند که زندگى از اندکى دلآزارى خالى نبود، که تازه آن هم سرچشمهاش همین خانه بود. (کوچکترین لکه روى سفره یا پارچهى دیوارپوش، یا بریدن ریسمان پرده و از این نوع سخت به خشمش مىآورد. به قدرى براى آراستن خانه رنج برده بود که اندکى ضایع شدن صورت ظاهر آن برایش سخت دردناک بود.) اما بهطور کلى زندگىاش طورى مىگذشت که به عقیدهى او بایسته بود، یعنى باآسودگى و لذت و باآبرومندى. ساعت نه از خواب برمىخاست، قهوهاش را مىنوشید و روزنامهاش را مىخواند، بعد اونیفورم قضاوت به تن مىکرد و به دادگاه مىرفت و آنجا طوق اسب عصارى آماده بود و فورا بر گردنش مىافتاد.قلب نارنجي فرشته
در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته میخوانیم
بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.
تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش میگفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.
خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط میکردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر میزد.
سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.
هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.
میگفت همهی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدمهای جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.
زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل میبنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخریها خیلی خماری کشید.
چه قدر باید تریاک میمالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو میخوام، حسودی میکرد. غصهی اون هم داشتم شنبهای که اون حرف رو بهت زدم.
شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.
ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرفهایی به ش زده بودم که به سنگ میگفتی، آب میشد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.
دوتانقطه
معرفی کتاب دو تا نقطه
کتاب دو تا نقطه، مجموعه داستانی مشتمل بر 15 داستان کوتاه و مینیمال به قلم پیمان هوشمندزاده است که با زبان و لحنی صمیمانه آن را روایت کرده. نقطه مشترک این داستانها را میتوان بیان حسی مشترکی میان انسانهای امروزی تلقی کرد.درباره کتاب دوتا نقطه:
داستان کوتاه را میتوان ژانری نسبتا جدید در ادبیات داستانی سراسر جهان در نظر گرفت؛ ژانری که اقبال عمومی از آن در انواع سبکها قابل توجه است. شاید به جرات بتوان گفت یکی از دلایل محبوبیت این ژانر ادبی نسبت به سایر ژانرهای داستانی از جمله رمان، کمحوصله شدن بشر امروزی و البته اهمیت یافتن عنصر زمان است. با این وجود، این ژانر نیز همچون دیگر انواع ادبی، گسترش یافته و گونههای متنوعی از آن زاده شده است. پیمان هوشمندزاده در کتاب دو تا نقطه که برگرفته از نام یکی از داستانهای همین مجموعه است، 15 داستان مینیمال را روایت میکند. عدم انسجام موضوعی این داستانها، توصیف درباره این کتاب را دشوار میسازد. شاید به همین دلیل است که داستان دو تا نقطه خود به تنهایی توانست جایزه داستانهای برگزیده هوشنگ گلشیری را از آن خود نماید. فارغ از انسجام موضوعی و محتوای داستانها، میتوان نقطه اشتراکی در تکنیک داستاننویسی و زبان هوشمندزاده برای روایت این داستانها ذکر کرد و آن لحن خودمانی و صمیمانهای است که در سراسر داستان دیده میشود. گاهی اوقات با شکستهنویسی نیز همراه میشود. توجه به احساسات بعضا متناقض و دلمشغولیهای امروزی انسان معاصر را میتوان درونمایۀ بنیادین این داستانهای کوتاه دانست.گناه فرار
معرفی کتاب گناه فرار اثر کریستف لئون
تام گیتس 15/ کدام هیولا؟
تام گیتس 8/ آره! نه (شاید…)
معرفی کتاب آره! نه (شاید...) اثر لیز پیشون
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.