دانستنی های علمی جلد 6، پرنده چگونه پرواز می کند؟

40,000 تومان

در هر يك از كتاب‌هاي دانستنی اين مجموعه، به موضوع مستقلي‌ـ بدن انسان، بيماري‌ها، غذا، رشد گياهان، پرواز پرندگان، زنبور عسل، زباله، آب، هوا، نور و آهنرباـ پرداخته شده است. دانستني‌هاي متنوع مربوط به هر موضوع ساده و مختصر اراده شده‌اند، به‌گونه‌اي كه حتي بدون پيگيري تمام مطالب كتاب، در هر صفحه و بخشي از آن مي‌توان با چند مورد از اين دانستني‌ها آشنا شد. اين كتاب‌ها به‌صورت جداگانه نيز منتشر شده‌اند

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

دانستنی های علمی جلد 6

نویسنده
کیت وودورد
مترجم
رضوان دزفولی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 28
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي (20*20)
سال انتشار 1373
سال چاپ اول 1373
موضوع
دعلمی آموزشی
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک
9789645360052

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 19 × 19 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانستنی های علمی جلد 6، پرنده چگونه پرواز می کند؟”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم

افسانه پدران ما

160,000 تومان
کتاب افسانه پدران ما اثر سورژ شالاندن، نويسنده‌ي فرانسوي متولد 1952، پس از سي‌وچهار سال همكاري با ليبراسيون، روزنامه‌ي مشهور پاريسي، در حال حاضر عضو هيئت تحريريه‌ي كانارآنشنه، ديگر روزنامه‌ي مشهور پاريسي، است. گزارش‌هاي او درباره‌ي ايرلند شمالي و محاكمه‌ي كلوس باربي، جنايت‌كار جنگي فرانسوي، جايزه‌ي آلبر لوندر را كه مشابه جايزه‌ي پوليتزر است نصيب او كرد. وي چندين رمان دارد كه از بين آن‌ها رمان درباره‌ي يك قول برنده‌ي جايزه‌ي مديسي، سومين جايزه‌ي معتبر ادبي فرانسه، شده است. "... پدرم به هنگام خاك‌سپاري‌اش، از هشت سال پيش مرده بود. حادثه‌ي لوكاس او را به‌كلي پريشان و بعد ضعيف كرده، سپس كشته بود. مي‌گفت سرطانِ اندوه دارد. در بيمارستان بستري شده بود. از آن‌جا بيرون آمده بود. ديگر نمي‌خواست بلوزهاي سفيد را ببيند، آن بويِ سكوت را احساس كند، مايل نبود هيچ چيزي در دهان، هيچ‌چيزي در كپل‌ها، هيچ چيزي در رگ‌هايش وارد كنند. ناخوش نبود، چيز ديگري بود: خسته بود. خسته از ما، خسته از گذشته‌ي خود، خسته از زندگي. در آوريل 1975 به خانه برگشت، بعد خوابيد...". (از متن كتاب)

قصه های شب جلد 1

85,000 تومان
اين مجموعه شامل پنجاه قصه براي بچه‌هاي دبستاني است كه به صورت پنج جلد جداگانه نيز به چاپ رسيده‌اند. عنوان‌هاي اين پنج جلد كتاب عبارتند از: «هنسل و گرتل و ده قصه ديگر»؛ «بندانگشتي و ده قصه ديگر»؛ «غاز طلايي و هشت قصه ديگر»؛ «جادوگر و مادربزرگش و نه قصه ديگر»؛ «كلاغ غيبگو و هشت قصه ديگر».

قصه هایی از جوامع الحکایات جلد 4، عقرب و مرد جوان

25,000 تومان
اين مجموعه شامل 1 قصه از قصه‌هاي جوامع‌الحكايات، يكي از آثار قديمي، نامي و اصيل ايراني است. اين قصه‌ها به زبان ساده و ساختار قصه‌اي بازآفريني شده و همراه با تصويرهايي زيبا، در 1 كتاب، به كودكان عزيز تقديم گرديده است.

جاسوس زمان

68,000 تومان
کتاب جاسوس زمان: اثر مارسلو فيگراس، متولد 1962 در بوئنس‌آيرس، از مهم‌ترين نويسندگان مدرن آمريکاي جنوبي است. سبک، زبان و نگاه منحصربه‌فردي دارد و آثارش به زبان‌هاي بسياري ترجمه شده‌اند. در جاسوس زمان او شرايط پس از کناره‌گيريِ رژيم فرضيِ نظاميان در ترينيداد را به ‌تصوير مي‌کشد؛ جايي که مصونيت قضاييِ سرگردهاي خون‌ريز را زنجيره‌اي از انتقام و مجازات تهديد مي‌کند. پرونده‌ي جناييِ لاينحل را به کارآگاهي عجيب‌و‌غريب مي‌سپرند که دل‌بسته‌ي شکسپير است و مسلط به کتاب مقدس. همسايه‌ اولِ صبح مشغول جمع‌آوري برگ‌هاي ريخته‌اي بود که منظره‌ي باغ‌اش را زشت مي‌کردند. روي زمين که زانو زده بود و علف‌هاي هرز را وجين مي‌کرد، پشت پنجره‌ي آبلان چيز غريبي ديد. ‌چنان غريب که با عقل سليم و قوانين فيزيک اصلاً جور درنمي‌آمد. کنجکاو شد. ديوار قطوري دو ملک را از‌هم جدا مي‌کرد، خانه‌ي آبلان روي تپه‌اي با شيب ملايم قرار داشت. همسايه نتوانست درست به کُنه پديده پي ببرد، اما تصور اوليه‌ي او درست بود. چيزي در اتاق کار سرگرد معلق بود.