دانش نشانهگذاری در خط فارسی
80,000 تومان
فقط 1 عدد در انبار موجود است
دانش نشانهگذاری در خط فارسی
نویسنده |
ناصر نیکوبخت، علی قاسمزاده
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 164 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002291271
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
آفتاب پرست ها
جناب مارتینی
معرفی کتاب جناب مارتینی اثر پیترو گروسی
قطار به موقع رسيد
در بخشی از کتاب قطار به موقع رسید میخوانیم
آندرهآس که در سکوى قطار شاهد شلوغى و بیا وبرو مردم است با خود مىگوید، مىتوانستم اینجا پیاده شوم، بروم یک جائى، یک جائى آن دور دورها، تا من را مىگرفتند مىگذاشتند سینهکش دیوار؛ دیگر بین لمبرگ و چرنوویتس نمىمردم، در یک گُله جا در ساکسون تیربارانم مىکردند و یا در اردوگاه کار اجبارى دُم سیخ مىکردم. ولى حالا پشت این پنجره ایستادهام، به سنگینى سرب. از جا نمىتوانم بجنبم، سِرّ شدهام، خشکم زده، این قطار مال من است و من هم مال این قطارى که باید من را به طرف سرنوشتم ببرد و عجب این است که هیچ دلم نمىخواهد اینجا پیاده شوم و در کنار رودخانه البه زیر این درختهاى نازنین گردش کنم. دلم پیش لهستان است، آن قدر دلم با تمام وجود، با شور و شوق در گرو این افق لهستان است که عاشقى مىتواند سرگشته و دلباخته معشوقهاى باشد کاشکى قطار راه بیفتد، راهش را دنبال کند! چرا اینجا لنگ کنیم، چرا این قدر گذشته و از صداى پُرطنین خبرى نیست؟ صبر و حوصلهام تمام شده، ترس ندارم، عجیب اینکه دیگر نمىترسم، فقط کنجکاوى و دلواپسى نامعلومى دارم. و با وجود این نمىخواهم بمیرم، مىخواهم زنده بمانم، از لحاظ نظرى زندگى قشنگ است، زندگى با شکوه است، امّا نمىخواهم پیاده شوم، عجیب است، کاش مىتوانستم پیاده شوم. همینقدر کافى است از این راهرو بگذرم، این بارو بندیل مضحک را جا بگذارم و بزنم به چاک، بروم جائى، زیر درختهاى پائیزى گردش کنم، و حالا مثل اینکه از سرب ریختهباشندم، اینجا ایستادهام، مىخواهم در همین قطار بمانم، عاشق و مشتاق تاریکى لهستان، این فاصله ناشناس بین لمبرگ و چرنوویتس که باید در آن جا بمیرم هستم.درآمدی بر جامعه شناسی محیط زیست
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 8/ دیدار سَرمگس و پَرمگس
معرفی کتاب دیدار سرمگس و پرمگس اثر تد آرنولد
آداب خداحافظي
حسین سناپور: شرح احوال نوشتن؛
متولد۱۳۳۹. شروع داستان نویسی و نوشتن نقد داستان و نقد فیلم و گاهی فیلم نامه های کوتاه از ۱۳۶۳. چاپ کردن این نوشته ها در نشریات مختلف در هم سال ها و تا سال ها بعد از حدود سال ۱۳۷۲ تا هفت سال بعد روزنامه نگاری در بخش های ادب و هنر چهار روزنامه.
تدریس داستان نویسی از سال ۷۹ تاکنون. اولین کتاب های چاپ شده، داستان های بلندی برای نوجوانان: پسران دهکده (۱۳۶۹، انتشارات سروش)، افسانه و شب طولانی (۱۳۷۱، انتشارات کانون پرورش فکری). رمان نیمه ی غایب (۱۳۷۸، نشر چشمه)، برنده ی اولین دوره ی جایزه ی مهرگان و همین طور جایزه ی يلدا (این یکی را به طور مشترک)، تا سال ۸۸ پانزده بار چاپ و بعد از آن لغو مجوز شده است.
انتشار رمان ویران می آیی (۱۳۸۲, نشر چشمه)، نامزد جایزه های بنیاد گلشیری و یلدا می شود و تا سال ۹۱ شش بار چاپ شده است. آخرین رمان های منتشر شده شمایل تاریک کاخ ها (۱۳۸۸ نشر چشمه) و لب بر تیغ (زمستان ۱۳۸۹، نشر چشمه)، رمان درد نیز از او آماده ی انتشار و منتظر دریافت مجوز است.
انتشار دو مجموعه داستان با گارد باز (۱۳۸۳، نشر چشمه)، سمت تاریک کلمات (۱۳۸۴، نشر چشمه) که دومی برنده ی جایزهی بنیاد گلشیری شده است. از کتاب های غیر داستانی؛ دو مجموعه مقاله در زمینه ی داستان نویسی (ده جستار داستان نویسی در سال ۱۳۸۳ - و جادوهای داستان در سال ۱۳۸۷، هر دو در نشر چشمه)، کتاب یک شیوه برای رمان نویسی و همین طور گردآوری مجموعه مقالاتی دربارهی آثار هوشنگ گلشیری به نام هم خوانی کاتبان (۱۳۸۰، نشر دیگر).
سیاهه ی من (۱۳۸۹، نشر چشمه) و خانه ی این تابستان (۱۳۹۲، نشر زاوش) مجموعه شعرهای دیگر او هستند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.