دخترخاله ونگوگ

900 تومان

این کتاب از ١٢ داستان تشکیل شده است. فریده خرمی پیش از انتشار نخستین مجموعه داستانش، “دخترخاله ونگوگ” سال‌ها به نوشتن مقالات اجتماعی و ادبی، نقد فیلم، مصاحبه و چاپ آنها در روزنامه‌های صبح تهران مشغول بود. زنان، راویان تمامی قصه‌های این مجموعه‌اند. زنانی از جایگاه‌های متفاوت اجتماعی و فرهنگی. زنانی که انگیزه آنها برای گفتن قصه‌هایشان گاهی عشق است، گاه نفرت و گاهی تنهایی و سرخوردگی. روابط فردی و خصوصی این زنان با آدم‌های اطرافشان دستمایه بیش‌تر این قصه‌هاست. سه قصه اول این مجموعه سعی در شکستن فضای تلخ و اخموی حاکم بر قصه‌های کوتاه معاصر ایرانی دارد.

در حالی که قصه‌های “گل‌های این پیراهن”، “گوجه‌فرنگی‌های کال” و “شیرین” قصه‌هایی عاشقانه‌اند. زنان راوی “مرز”، “اجرای آخر” و “آقا عزیز” در شرایطی شکننده و ناپایدار و گاه بحرانی به سر می‌برند. بجز “قندشکن” و “دایره” که در فضایی سوررئال بازگو می‌شوند، بقیه قصه‌ها از زمینه‌هایی کاملاً رئال برخوردارند

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دخترخاله ونگوگ

نویسنده
فریده خرمی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات 72
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٥
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 75 گرم
شابک
9789643116682
توضیحات تکمیلی
وزن 0.075 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دخترخاله ونگوگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قصه‌های پریوار

2,000 تومان
این روز دوازدهمی است که بیکار شده‌ام. حسابش کامل دستم است . درست دوازده روز پیش بود که مدیر داخلی شرکت، آن نامه را دستم داد. حالا دوازده روز گذشته است. یادم نمی‌رود، هیچ‌وقت. جمله‌‌ای را که وقتی نامه را باز کردم، توی ذهنم پیچید: «حالا به پری چه می‌گویی؟» گفتم: «پری دست‌هایت چرا این‌طور شده؟» پری دست‌هایش را پشتش پنهان کرد. دست‌های پری پوست پوست شده بود. این مجموعه از ٣٩ داستان کوتاهِ کوتاه تشکیل شده که بخش اول آن را داستان‌های پریوار و بخش دوم آن را داستان‌های واقعی تشکیل داده است. در «رگ‌های آبی دست مادرم» می‌خوانیم: مادر آن وقت‌ها رخت می‌شست. برای در و همسایه و گاهی هم برای مشتری‌های محله بالا. دست‌هایش همیشه خیس بود و ورم کرده.‌ سردی آب انگار توی دست‌هایش نفوذ کرده بود و رگ‌های آبی‌اش هر روز بیش‌تر پیدا می‌شد. دست که به وقتش می‌کشید، دلت می‌گرفت و ...

مغز حرام

7,500 تومان
داستان از شبی شکل می‌گیرد که امیر میهمان خانه شرمین است. تا خرخره خورده بودند و چند نخی هم گل زده بودند. تلوتلو می‌خوردند و می‌خندیدند. شرمین گفت: «وقت دوئل است.» شرمین امیر را به مبارزه می‌طلبد. کمی بعد چشم در چشم با فاصله کم و دو اسلحه پُر روبه‌روی هم ایستاده بودند. آماده؟ سه... دو... یک... آتش! حالا امیر که آرزوی نویسندگی در سرش بود و با همین آرزو از مشهد راهی تهران شده بود باید فرار می‌کرد. ٤٨ ساعت آواره تهران شد. توهم یکی از عارضه‌های مواد مخدر است و مغز حرام به بررسی فاجعه توهم می‌پردازد. طنز نهفته در کتاب و موضوع روز بودن، کتاب را خواندنی کرده است. صالحه مرتضی‌نیا روانشناس است، به همین دلیل شخصیت‌های داستان بسیار باورپذیرند. قسمتی از کتاب: برای هزارمین بار توی خیالاتم تا دم مرگ رفته بودم و سرشکسته برگشته بودم. احساس حقارت که بالا بزند فقط می‌توانی پشت کنی به دره و راه بیفتی سمت دامنه کوه. فیلَم یاد هندوستان کرده بود. حیف امیر، حیف. با این ایده‌ها چه کارها که نمی‌توانستی بکنی. خوب نیست آدم بنشیند برای خودش دل بسوزاند اما حالا که کار از کار گذشته بد نیست کمی به حال خودت افسوس بخوری. استعدادهایت کشف که نشد هیچ، تکفیر هم شد. بعدش هم که این افتضاح... کدام استعداد؟ خودشیفتگی که شاخ و دم ندارد. دارد. تخیل من آبستن شاهکار است. فعلاً که توهمت... خفه لعنتی. این حق من نبود... نقدی بر این کتاب

تناردیه را من کشتم

110,000 تومان

زنانگی مرز باریك و ناپیدایی است كه تا زن نباشی و خودت را درون آن محصور نبینی حسش نمی‌كنی. آن‌قدر ناپیداست كه گاهی ناخواسته از آن رد می‌شوی،‌ بی‌اعتنا به بهایی كه باید بابتش بپردازی، هرآنچه داری،‌ شاید همۀ زندگی‌ات را.

در كتاب تناردیه را من كشتم اثر عترت اسماعیلی، كه به تازگی روانه بازار شده، زن‌ها هركدام در مقطعی از زندگی‌شان خواسته‌اند یا مجبور شده‌اند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آن‌ها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستان‌ها در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد،‌ و هستند زن‌هایی كه فقط در رؤیاهایشان همان می‌شوند كه می‌خواهند.

فضای متفاوت هركدام از قصه‌ها نشان می‌دهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زن‌ها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را می‌پردازند.

تاریخ صفویه

180,000 تومان
تشکیل سلسله پادشاهان صفوی یکی از نقاط عطف در جاده پر پیچ و خم تاریخ ایران زمین است. گرچه شاهان این سلسله اغلب به زبان ترکی صحبت می‌کردند و گاه به این زبان شعر می‌سروده‌اند اما پژوهندگان و مورخان، آن‌ها را رهبران حکومتی سراسر ایرانی می‌شمارند که موفق می‌شوند با تمسک به زنجیره‌ای از ریسمان‌های گوناگون از ایران تکه‌تکه، کل واحدی بسازند. شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفویه برای رسمی کردن مذهب شیعه در ایران اگر در پی هدفی بود بیش‌تر به اهدافی خارجی می‌اندیشید؛ به‌نظر می‌رسد شاه اسماعیل دو هدف عمده در سر داشت؛ در وهله اول کوشید با رسمی‌کردن آیین تشیع به هماوردجویی در برابر حکومت ترکمن‌ها (آق‌قویونلوها یعنی صاحب گوسفندان سفید) بپردازد. از سوی دیگر رهبر نامدار صفوی با رسمیت بخشیدن به تشیع در قلمرویی که در همسایگی قدرت سنی مذهب ایستاده بود، به راهکارهایی برای مقابله با قدرت تحمیلی امپراتوری می‌اندیشید؛ اگر شاه اسماعیل موفق می‌شد در کنار امپراتوری قدرتمند عثمانی، امپراتوری شیعه مذهب یکپارچه‌ای بسازد، می‌توانست از فشار سنگین و سهمگین عثمانی‌ها بر ایران بکاهد. کتاب "تاریخ صفویه" سرآغازی بر یک مقطع تاریخی است که رویدادهای ایران را در زمان تشکیل سلسله صفویان بررسی می‌کند.

روبور فاتح

190,000 تومان
روبور فاتح رمانی آینده‌نگرانه از ژول ورن است که رؤیای پرواز و پیشرفت تدریجی علم بشر در راه تحقق این رؤیا را در بطن ماجرایی مهیج به تصویر می‌کشد. دو رقیب و دشمن بالقوۀ سرشناس از اعضای باشگاه هوانوردی فیلادلفیا، به همراه مهندسی ناشناس، قهرمانان این رمان‌اند که جدال لفظی آن‌ها بر سر مباحث تخصصی به نبردی جانانه مبدل می‌شود. در این داستان، همراه با این شخصیت‌های پیچیده و «آلباتروس» شگفت‌انگیز به سیر در جغرافیای جهان می‌رویم، قاره‌ها را یکی پس از دیگری درمی‌نوردیم، و برای لحظاتی قلمروی ایران پهناور نیز پیش چشمانمان در آینۀ زمان پدیدار می‌شود. در نهایت جدا از ماجرایی علمی و تخیلی، ژول ورن پلیدی‌ها و نیکی‌های سرشت آدمی را در خلال شرح سرگذشت قهرمانانش به نمایش می‌گذارد.

فصل مهاجرت مرده‌ها

170,000 تومان
اتاق سرایداری دیوار به دیوار موتورخانه بود. زمستان­ها خوب بود، اما تابستان­ها می­شد کوره­ی آدم­پزی. یک ساعت هم نمی­شد توش تاب آورد. سرجمع بیست و شش متر مساحت داشت و حمام و توالتش فقط با یک پرده از هال و آشپرخانه سوا می­شد. دیوارها کاغذدیواری بود؛ اما از بس نم موتورخانه را کشیده بود کاغذهاش جابه­جا لک افتاده و ورآمده بود. یک گوشه لحاف و تشک گذاشته بودند و همانجا یک اجاق گاز دو شعله با یک کپسول گاز و این­ورتر یک سینک ظرفشویی زنگارگرفته که نصفش رفته بود توی توالت، طوری که وقت قضای حاجت باید مراقب می­بودی نخورد پس کلّه­ات. پنجره نداشت و تنها راه ورودی هوا تهویه­ی سقفی کوچکی بود که موقع کار کردن صدای ارّه­برقی می­داد و خاموش که بود راه عبور و مرور مورچه و سوسک­ و مارمولک بود.