دختر خاندان گات 2/ دختر خاندان گات و جشن بدتر از مرگ

160,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
ایدا همراه پدرش لُرد گات، یک عالمه خدمتکار و حداقل شش‌هفت تا شبح در عمارت غم‌کده‌ی مخوف زندگی می‌کند. این‌بار همه در تدارک جشن ماه بَدر و مسابقه‌ی بزرگ شیرینی‌پزی غم‌کده‌ی مخوف‌اند.

آشپزهای مشهور برای شرکت در این رویداد بزرگ دارند به عمارت می‌آیند و ملترورسِ شکاربان، مثل همیشه، سرگرمِ کارهای مشکوک خودش است.

توی این همه برو بیا ندیمه‌ی مردم‌گریز ایدا، مریلبون، هم رازی غافلگیرکننده دارد. از قرار معلوم، همه تولد ایدا را هم فراموش کرده‌اند!

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

دختر خاندان گات 2/ دختر خاندان گات و جشن بدتر از مرگ

نویسنده
کریس ریدل
مترجم
 شبنم سعادت
نوبت چاپ
تعداد صفحات 232
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040888
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دختر خاندان گات 2/ دختر خاندان گات و جشن بدتر از مرگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زندگی هچل‌هفت آیدا پیرپور 1/ دبستان هاجر

145,000 تومان

معرفی کتاب زندگی هچل هفت آیدا پیرپور 1 اثر سولماز خواجه وند

– اگر دلتان می خواهد بدانید زندگی با مامان و بابای کلاهبردار چه شکلی است؟ «زندگی هچل هفت آیدا پیرپور» را بخوانید!
– اگر دلتان می خواهد مامان و بابایتان هر روز بگویند: «نمی خواد بری مدرسه! بمان خانه و حالش را ببر!» “زندگی هچل هفت آیدا پیرپور” را روزی سه بار برای مامان و باباهایتان بخوانید. اگر گوش ندادند هر هشت ساعت یک بار بمالید به لپشان!
– اگر می خواهید بدانید بیکارها چگونه مدرسه می روند «زندگی هچل هفت آیدا پیرپور» را از دست ندهید!
سفارش:0
باقی مانده:1

تاریخ نقاشی ایران: از آغاز تا عصر حاضر

150,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (نقاشی) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تاریخ عمومی نقاشی (3)» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:

فهرست تصاویر مقدمه فصل اول: هنر ایران در گذر تاریخ فصل دوم: هنر سلجوقی و ایلخانی فصل سوم: هنر تیموری فصل چهارم: هنر صفویه فصل پنجم: هنر افشاریه، زندیه و قاجار فصل ششم: هنر پهلوی فصل هفتم: هنر پس از انقلاب اسلامی فهرست منابع

بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم

175,000 تومان
کتاب «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و نوشته‌های دیوید سداریس، نویسنده و طنزپرداز شناخته شده‌ی آمریکایی است که توسط پیمان خاکسار به فارسی برگردانده شده است. پیش‌تر، این مترجم با ترجمه‌ی کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» این نویسنده‌ی آمریکایی را به مخاطبان فارسی‌‌زبان شناسانده بود. با خواندن «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» که در آمریکا با استقبال فوق‌العاده روبه‌روشد، با گردشگری کنجکاو آشنا می‌شوید و چیزهایی را می‌خوانید که هرگز فکرش را هم نمی‌کردید بتوانند به این خنده‌داری باشند. از مشکلاتی که یک دندانپزشک در فرانسه با آن سر و کله می‌زند گرفته تا شکل عجیب و غریب دستشویی‌ها در پکن. از عادات غذایی پرنده‌های کمیاب استرالیایی تا طبیعت بکر کارولینای شمالی. در این اثر تک‌گویی‌هایی را از آدم‌هایی عجیب و غریب می‌خوانیم که با تفکرات خنده‌دارشان ما را به دنیای متفاوتی دعوت می‌کنند. شهرت سداریس بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاه فکاهی و طنزآمیزی است که با الهام از زندگی شخصی‌اش می‌نویسد. او در قالب داستان‌و به روش خاص خودش، مسائل اجتماعی پیرامونش را تفسیر می‌کند. در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «همیشه به خودم می‌گفتم وقتی پنجاه سالم شود اپرا را کشف می‌کنم، نه همین‌جور سرسری، با تمام وجود: اسم آهنگ‌سازها را حفظ می‌کنم، ایتالیایی یاد می‌گیرم و شاید حتا یک شنل بخرم. به‌نظرم اپرا چیزی بود که فقط یک آدم مسن جذبش می‌شود، برای همین این‌قدر عقبش انداختم. بعد پنجاه سالم شد و به جای اپرا شنا را کشف کردم. یا شاید بهتر است بگویم دوباره کشف کردم. از ده‌سالگی شنا بلد بودم، توی باشگاه رالی کلاس می‌رفتم. یک جای بهتر هم بود، باشگاه کارولینا، ولی بعید می‌دانم یانکی‌ها را راه می‌دادند. اگر حافظه‌ام درست یاری کند جهودها را هم راه نمی‌دادند. تنها سیاه‌پوستانی که به یاد می‌آورم خدمه بودند و همه، حتا بچه‌ها، به اسم کوچک صدای‌شان می‌کردند. به کسی که پشت پیشخان ایستاده بود به جای آیزاک می‌گفتیم آیک و من با یازده سال سن، آقای سداریس بودم. باشگاهِ بهتر بر مبنای این شعار بنیان گذاشته شده بود که رالی مهم است، این‌که خانواده‌های قدیمی‌اش بهترین هستند و به جایی احتیاج دارند که بتوانند از معاشرت هم لذت ببرند بی‌این‌که کسی پنجول‌شان بکشد. اگر این ایده به‌نظرمان خنده‌دار نمی‌آمد در باشگاه‌مان احساس بدبختی می‌کردیم. البته این را هم به آدم می‌گفت: ببین با مزخرف بودن چه‌قدر پول صرفه‌جویی کردی!»
سفارش:0
باقی مانده:1

دفعه‌ی بعد، آتش: نامه‌ای از منطقه‌ای در ذهنم

48,000 تومان

معرفی کتاب دفعه‌ی بعد، آتش: نامه‌ای از منطقه‌ای در ذهنم

کتاب دفعه‌ی بعد، آتش، به‌عنوان پرفروش‌ترین کتاب ملی، دربردارنده‌ی انتقادات جیمز بالدوین در مورد نژادپرستی سفیدپوستان و تبعیض قائل شدن آنان نسبت به سیاه‌پوستان است. نویسنده در جستارهای این کتاب، هم تجربیات تلخ نوجوانی و جوانی خود را از زندگی در میان سفیدپوستان متعصب مطرح کرده و هم برخی بحث‌های نظری را درباره‌ی موضوع نژاد در تاریخ آمریکا و ارتباط آن با مذهب بیان کرده است. مطالعه‌ی این کتاب جامعه‌شناختی حقایق بسیاری را برایتان آشکار خواهد کرد.

درباره‌ی کتاب دفعه‌ی بعد، آتش

تبعیض و نژادپرستی، به‌ویژه علیه سیاه‌پوستان، پدیده‌‌های جدیدی نیستند. دست‌کم دویست سال است که بشر با این موضوعات سروکار داشته؛ گاه در آثار انتقادی و جامعه‌شناختی خود به مبارزه با آن‌ها برخاسته و گاه تصمیم گرفته برای حفظ منافع خود هم که شده، در برابر این بی‌عدالتی سکوت کند. نمی‌توان ادعا کرد تبعیض و نژادپرستی صرفاً محصولات جهان غرب هستند اما به‌جرأت می‌تواند گفت با کشورگشایی‌ها و استعمار کشورهای غربی، این دو مفهوم در سطح جهان هم بیشتر گسترش یافتند و هم وارد مراحل بحرانی شدند. از سال‌ها پیش تاکنون کتاب‌های فراوانی در نکوهش نژادپرستی و برای مبارزه با تبعیض نوشته شده‌اند. بخش گسترده‌ای از آن‌ها را اندیشمندان غربی نگاشته‌اند و تعدادی را نیز افرادی به نگارش درآورده‌اند که خود سال‌ها مورد تبعیض و بی‌عدالتی قرار گرفته بودند. کتاب دفعه‌ی بعد، آتش (The Fire Next Time) یکی از نمونه‌های درخشان کتاب‌های نوع دوم محسوب می‌شود که با قلم گیرا و لحن عصیان‌گر جیمز بالدوین (James Baldwin) نگاشته شده است. کتاب حاضر شامل دو جستار است که برای انتقاد از دیدگاه نژادپرستانه نسبت به سیاه‌پوستان نوشته شده‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

زيرآفتاب خوش خيال

4,000 تومان

معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر

جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان می‌پردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر می‌کشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقه‌مند می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا خانواده‌اش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمی‌دارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج می‌کند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار می‌گذرد، دچار مشکل شده و رابطه‌شان به جدایی ختم می‌شود. مونا مجبور می‌شود به تنهایی زندگی ‌کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث می‌شود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بی‌طرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونه‌ای بکار برده است که شما را گیج نمی‌کند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر آن است که از رائه‌ی چهره‌ی سیاه یا سفید به شخصیت‌های داستان پرهیز شده است. چهره‌ی خانواده‌ی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ‌ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیت‌های داستان از جمله مونا و شهریار جنبه‌های مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشاره‌ای به پیش‌داوری‌های پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان می‌شود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز می‌توان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانواده‌های این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانواده‌ی شهریار گرمای رابطه‌ی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی جدایی آن‌ها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیش‌داوری‌های ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا می‌کند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه می‌دهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر می‌خوانیم: شیشه ‌شور را از روی هره‌ی پنجره برمی‌دارد. دمپایی‌ها را به نوبت می‌کند و روی هره می‌رود. وزنش را روی پنجره می‌اندازد. شیشه شور را فشار می‌دهد. قطره‌های ریز آب روی شیشه پخش می‌شوند. بوی تمیزی دماغش را پر می‌کند. روزنامه را روی سطح بی‌رنگ، محکم بالا و پایین می‌کشد. پشت قطره‌های آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربه‌ای، نه بچه‌ای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر می‌شود از مامان‌ها که سرشان را از در ورودی آپارتمان‌ها بیرون می‌آورند و سر بچه‌ها داد می‌کشند. پسربچه‌ها که گل‌کوچیک بازی می‌کنند و دختر بچه‌ها که دم در خانه‌ی همدیگر می‌پلکند. فقط یک دختر مو‌مشکی با پسرها فوتبال بازی می‌کند. آن‌قدر ریزه است که خودش را چابک از لا به ‌لای پسرها رد می‌کند و شوت می‌زند توی دروازه‌ی زپرتی که می‌گذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمی‌گذاشت بروند توی کوچه. می‌گفت: «لازم نکرده با این گوییم‌ها بازی کنین واسه‌ی من.» موسی توی خانه رژه می‌رفت و می‌گفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همه‌چیز و همه‌کس مزخرف بودند. مسئله‌های ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهی‌هایی که هر از گاهی توی حوض جان می‌دادند، روی آب بی‌حرکت بالا آمدند و چپه می‌شدند، و شلوار پاره‌اش که هرچه مامان می‌دوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر می‌خورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه می‌پرید. مخصوصاً وقت‌هایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض می‌نشست و با انگشت‌های پایش بازی می‌کرد. شصت پای چپ با راست احوال‌پرسی می‌کرد و بهش شبات شالم می‌گفت.

معرکه

40,000 تومان
در بخشی از کتاب معرکه می‌خوانیم: بازم رفت سراغ دفتر بایگانی، دوباره شروع کرد به ورق زدن و زیر و رو کردن صفحه‌های دفتر. کلاه کپی‌شو برداشت... کله‌شو خاروند... موی زیادی تو سرش نمونده بود... دوتا شیوید چسبیده بود بالای گوش چپش... بازم افتاد به جون صندوقچه‌ها و جعبه‌ها... مرغش یه پا داشت... بی‌شرف لجن!... عجب گرفتاری‌یی! اه! عوضی! ادعاشم می‌شه که من مست نیستم! شما درجه‌هاتونو به گند کشیدین، سرجوخه! باید همه چی رو گزارش کنین! باید نتیجه‌ی این کثافت کاری رو ببینین! دارم دیوونه می‌شم! واقعاً که! پدرتونو درمی‌آرن! به شرفم قسم می‌خورم! باید فکر این جاهاشم می‌کردین! حالا دیگه موهو بی‌سر و صدا رو لبه‌ی تخته‌ها چمباتمه زده بود، داشت با پلک چشمش ور می‌رفت، بعد شروع کرد به کندن بید لباسش. انگار این افتضاحی که پدر همه رو درآورده بود دیگه بهش دخلی نداره، سرش حسابی با بیدایی که پیدا می‌کرد گرم شده بود، با آشغالایی که زیر ناخوناش جمع شده بود و می‌جوید. افسر درجه‌دار یهو از جاش پرید. باز تشنگی بیخ گلوشو فشار می‌داد.
سفارش:1
باقی مانده:1