دردسر اژدهای دوقلو-15

5,000 تومان

مجموعه مدرسه نابودکنندگان اژدها به ترتیب در حال ترجمه و انتشار است . این بار ٣ جلد دیگر از این مجموعه جذاب و مهیج که به ترتیب شماره‌های ١٣ ، ١٤ و ١٥ این کتاب‌ها هستند منتشر شد . در نحسی روز جمعه سیزدهم همه‌چیز برای مدیر طمع‌کار مدرسه نابودکنندگان اژدها بر وفق مراد است . دخترها برای ثبت‌نام در مدرسه اش صف بسته‌اند و دانش‌آموز بیشتر به معنای طلای بیشتر است  اما وقتی می‌فهمد که اژدهایی نقشه کشیده تا در روز جمعه سیزدهم به مدرسه بیاید به دانش‌آموزان دستور می‌دهد که به دنبال چیزهایی بگردند که شانس می‌آورند .

در لاتین بُزی ، ویگلاف و بز دست آموز او ، دیزی ، به قصر خانوادگی اریکا می‌روند . اما وقتی به آنجا می‌رسند ، با فاجعه‌ای رو به رو می‌شوند و . . . . در جلد ١٥ این مجموعه دردسر اژدهاهای دوقلو ویگلاف که گزارشگر مجله خبری مدرسه شده است ، فکر می‌کند بهترین راه برای تهیه مطالب این است که مدیر مدرسه را تعقیب کند . اما . . . .

« فرزانه مهری » مترجم این کتاب‌ها پیشتر ترجمه ٧ جلدی مانولیتوها را انجام داده است . از ترجمه مانولیتوها در شورای کتاب کودک ( بهمن ٨٦ ) تقدیر به عمل آمد . همچنین کتاب « مامی‌ جون کم‌حافظه » نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد .
٣ جلد جدید ( شماره‌های ١٣ ، ١٤ و ١٥ ) از مجموعه مدرسه نابود‌کنندگان اژدها راهی بازار نشر شده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دردسر اژدهای دوقلو-15

نویسنده
کیت مک مولان
مترجم
فرزانه مهری
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر ١٣٩٢
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 120 گرم
شابک 9786006753379
توضیحات تکمیلی
وزن 0.12 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دردسر اژدهای دوقلو-15”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جهان در قرن بیستم

45,000 تومان
چندی‌ نیست‌ که‌ قرن‌ بیستم‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ و هزاره‌ سوّم‌ آغاز شده‌ است‌. بشر در طی‌ این‌ قرن‌ پرماجرا، حوادث‌ فراوان‌ و شگفتی‌ را به‌ چشم‌ دیده‌ و از سر گذرانده‌ است‌. دو جنگ‌ جهانی‌، چندین‌ جنگ‌ منطقه‌ای‌، میلیون‌ها کشته‌ و تعداد بیش‌تری‌ مجروح‌ و معلول‌، چند انقلاب‌ سرنوشت‌ساز (و پس‌ از گذشت‌ سال‌های‌ کم‌ و زیاد، شکست‌ آن‌ها)، فروپاشی‌ نظام‌های‌ کمونیستی‌ اروپای‌ شرقی‌ و مهم‌ترینشان‌ اتحاد شوروی‌، نابودی‌ رژیم‌ نژادپرست‌ افریقای‌ جنوبی‌ و حذف‌ نظام‌ آپارتاید، امضای‌ توافقنامه‌های‌ اسرائیل‌ و سازمان‌ آزادیبخش‌ فلسطین‌ در سال‌های‌ ١٩٩٣ و ١٩٩٥، وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌، و اتفاِهای‌ دیگر، از نقاط‌ عطف‌ این‌ قرن‌ به‌ شمار می‌آیند

شخصیت باستان … هوپاتیا

5,200 تومان
هوپاتیا ریاضیدان مصری در حدود ٣٥٠ تا ٣٧٠ میلادی در اسکندریه در امپراتوری روم آن زمان و مصر امروزی به دنیا آمد و نزد پدرش تئون آموزش دید. او یکی از مشهورترین ریاضیدانان شهر و تنها زن مشهوری بود که در اسکندریه می‌زیست آن هم زمانی که از زنان فقط ازدواج و زاییدن توقع می‌رفت. او به هیچ یک از این‌ها تن در نداد. او به جای این که بی‌صدا در خانه بنشیند، روزهایش را به تدریس، مطالعه و یا قدم زدن در مجامع عمومی و شرکت در مباحث مردانه مثل فلسفه، علوم و دین گذراند. پس از سقوط شهر تروا در جنگ مشهور تروا در حدود سال ١١٨٠ پیش از میلاد، سربازان به یونانی فرو رفته در باتلاق قحطی و اقتصادی از هم پاشیده بازگشتند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

تاریخ روابط بین‌‌الملل

165,000 تومان
نویسنده دکتر مجید بزرگمهری مترجم ———— نوبت چاپ 13 تعداد صفحات 544 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1400

هنر پیر شدن

59,000 تومان
کتاب هنر پیر شدن نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبدالهی توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی به چاپ رسیده است. هنر پیر شدن از مجموعه هنرهای شوپنهاور، فیلسوف شهیر آلمانی، دربردارنده‌ی واپسین نوشته‌های هشت سال آخر زندگی فکری‌‌ـ‌‌ فلسفی اوست در موضوعات مختلف. او در این کتاب، در خلال پاره‌نوشته‌ها‌ی گاه بلند و اغلب کوتاه، به مرور در سال‌ها اندیشه‌ورزی خود می‌پردازد و بر خلاف معمول بسیاری از دیگر متفکران، در ایستگاه آخر زندگی، باز هم می‌کوشد باریک‌بینی‌های پیشین در آثار دیگرش را تبیین و تشریح کند، بسی ناگفته‌ها را بازگوید و از این رهگذر خود را از سکون پیری برهاند. شوپنهاور در اینجا هم مثل سایر نوشته‌های خود، همچنان عریان و مغرور و ساده و پرمغز می‌نویسد، و به‌هیچ‌وجه، در تسلیم و وانهادن به اقتضائات سنی، نه بوتیمار غمخواری نشسته بر ساحل اندوه است و نه مردم‌گریز تائبِ عصبی و چشم‌به‌راهِ سرودن ِغزل خداحافظی، بلکه فرزانه‌ای است پیر و خشنود و چابک‌اندیشه که می‌کوشد با رویکرد عملی و متفکرانه به مفهوم کهن پیرسالی یا سالخوردگی، تا حد ممکن از آن به عنوان دورانی شیرین و پرثمر یاد کند. معرفی مباحث کتاب هنر پیر شدن یادداشت مترجم وقتی نیل به قاهره می رسد شکل گیری متن حاضر و منابع نام این کتاب زنیلیا است برخی آثار شوپنهاور که به فارسی ترجمه شده اند