درقلمرومرگ

21,000 تومان

معرفی کتاب در قلمرو مرگ

کتاب در قلمرو مرگ مجموعه‌ای است از بیست و یک داستان برجسته و نفس‌گیر از نویسندگان بزرگی چون چارلز دیکنز، هاینریش بل، ادگار آلن پو، توماس مان و… که درون مایه آن‌ها ترس و مرگ است.

درباره کتاب در قلمرو مرگ:

در جهان کنونی به هر سو که بنگریم سایه‌ای از وحشت، ترس، هراس از آینده و حتی مرگ را می‌بینیم. گویا که بشر در عصر حاضر پیامد و مجازات ظلم‌هایی که در قرن‌های گذشته روا داشته است به چشم می‌بیند. اما این وحشت و احساس تعلیق و ابهام نسبت به مرگ و نیستی راه خود را در هنر به ویژه ادبیات هم پیدا کرده است و در پی برانگیختن تخیل ناخودآگاه انسان است.

اما با این حال دوران ادبیات گوتیک گذشته و برخی معتقدند که آثار ادبیات گوتیک را باید فاقد ارزش شمرد اما اگر منصف باشیم نباید از تأثیر این ژانر در پیدایش آثار اصیل رمانتیک و تأثیر آن در خلق مکتب سورئالیسم چشم‌پوشی کرد. در نتیجه شاید بدون ادبیات گوتیک دیگر نمی‌توانستیم از آثاری چون کتاب‌های کافکا، امبرتو اکو، بورخس، جویس و… بهره‌مند شویم.

شاید در قرن اخیر نوشتن آثاری در زمینه ادبیات گوتیک ضرورتی نداشته باشد اما لزوم مطالعه چنین آثاری از اعصار گذشته برای فهم و درک بهتر دیگر ژانرها و سبک‌های ادبی در همه دوره‌ها، غیر قایل چشم‌پوشی است.

کتاب در قلمرو مرگ که در آن داستان‌هایی کوتاه از بیست و یک نویسنده سرشناس جهانی همچون کلاوس مان، اونوره دوبالزاک، فریدریش گرشتکر، بالدومرو لیلو و… گردآوری شده است، در حقیقت نخستین جلد از یک تریلوژی محسوب می‌شود.

نخستین مجلد از این تریلوژی وحشت و ترس از مرگ است که خود یکی از شاخه‌های اصلی ادبیات گوتیک به شمار می‌رود.

باری، گویا به قول بزرگی تنها عشق و مرگ هستند که همه چیز را دگرگون می‌کنند. پس به همین دلیل است که به طرز شگفت‌انگیزی در ادبیات و هنر به این دو مفهوم پرداخته شده است.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789643624781 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

درقلمرومرگ

نویسنده
جمعی از نویسندگان
مترجم
 رضا نجفی- پریسا رضایی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 252
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1396
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 300 گرم
شابک
9786220109099
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “درقلمرومرگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سمت تاريک کلمات

48,000 تومان

معرفی کتاب سمت تاریک کلمات اثر حسین سناپور

"سمت تاریک کلمات" کتابی است نوشته ی "حسین سناپور" که موفق شده عنوان "برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان سال 1385 از بنیاد گلشیری" را از آن خود کند. این اثر مشتمل بر هشت داستان کوتاه از "حسین سناپور" است که عمدتا به ارتباط انسان شهرنشین و معاصر با محیط اطراف و باقی انسان ها می پردازد.
قصه ی نخست با عنوان "خواب مژه هات" روایت مرد معتادی است که دلباخته ی دختری شده و از مسائل مختلف برای او حرف می زند. قصه ی دوم به نام "خیابان های نیمه شب"، با یک تماس تلفنی بی هدف از سوی زنی تنها آغاز می شود و مکالمه ای میان این زن و یک مرد در نیمه شب شکل می گیرد.
مرد خیال می کند که زن، همان همسر اوست که چند ماه پیش خانه را ترک گفته و در خلال مکالمه، به باورهایی درباره ی همسرش دست می یابد. در داستان سوم که "کابوس بیداری" نام دارد، با مردی رو به رو هستیم که علی رغم علاقه به همسرش، او را طلاق داده و اکنون با تماس هایی از خواب بیدار می شود که از او علت این کار را می پرسند.
داستان چهارم "با تو حرف می زنم، با تو"، قصه ی مردی است که عاشق مجری تلویزیون شده و داستان پنجم "دلم سنگین، زبانم تلخ"، مکالمه ای است بین یک پدرزن و دامادش در صبح نخستین روز بعد از ازدواج دخترش.
سه داستان آخر مجموعه ی "سمت تاریک کلمات" به قلم منحصر به فرد "حسین سناپور"، به ترتیب "بگذار همین طور ادامه پیدا کند"، "برکه ی من" و "خانه باید خانه باشد" نام دارند.
سفارش:0
باقی مانده:1

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 2: سرانجام دوباره دزدیده شدم!

80,000 تومان

در بخشی از کتاب من و دار و دسته راهزن‌ها - جلد دوم می‌خوانیم

آزادی راهزنی چنان طعم باشکوهی دارد که من حتی جرئت نکرده بودم به آن فکر کنم. عضلات شکمم واقعاً به این خنده‌‏ها نیاز داشتند. دستگاه گوارشم در انتظار ساندویچ راهزنی و آب‏نبات‌‏های تازه‌غارت‌شده بود. ریتم طبیعی شبانه‌‏روزیم دلتنگ شب‏‌نشینی‌‏ها و بیدار شدن‌های دیروقتِ صبح بود. دلتنگ زمان‏‌هایی که کَلّه درِ گوشم جوک‏‌های خنده‏‌دار زمزمه می‌‏کرد و من از شکاف چادر، علف‏‌هایی را تماشا می‌‏کردم که در باد می‌‏رقصیدند. دلم برای آتش اردوگاه و داستان‌‏های پُرهیجان و واقعی راهزن‌‏های پارسال لک زده بود. با همه‌‏ی وجود دلتنگ حوادث غیرمنتظره و پُررمزورازی بودم که روزانه در زندگی راهزن‌‏ها اتفاق می‏‌افتاد. خانواده‏‌ی پیرات نگذاشتند آن‏قدرها هم برای شروع دوباره انتظار بکشم. فن جدیدی را امتحان کردیم که زیرمجموعه‌‏ی مدل راهزنی رو در رو بود و عملیات دختری در خطر نام داشت. باید با کوله‏‌پشتیِ هِلو کیتی و جعبه‏‌ی ویولنم کنار جاده می‏‌ایستادم و تا آن‏جا که می‌‏توانستم قیافه‌‏ی دختر تنها و غمگین به خود می‌‏گرفتم. ویولن داخل جعبه نبود. آن را در جای خوبی در ماشین راهزنی پنهان کرده بودم. اگر دیوانه‌‏ای می‌‏آمد و ترمز نمی‌‏گرفت، مجبور بودم بپرم وسطِ جدول. باید نقش دختری را بازی می‌‏کردم که می‏‌خواسته با اتواستاپ خودش را به خانه برساند، اما وسط راه قال گذاشته شده. حتی برای این‏که جوان‏‌تر به نظر بیایم، هیلدا موهام را بافته بود. هِلّه خندید و ادای چشم‏‌های بامبی‌وار و صدای جیغ‏‌جیغوی من را درآورد. وقتی در ماشین نشسته بودیم و چشم‏‌هامان در پی جای مناسبی برای غارتِ بعدی بود، گفت: «چه شانسی آوردی پارسال دزدیدیمت.»

تام گیتس 6/ خوراکی‌های خیلی ویژه (نه)

190,000 تومان

موضوع و خلاصه کتاب تام گیتس 6

برای خانواده گیتس مهمان آمده و همگی مجبورند در خانه‌ای کوچک با هم وقت بگذارنند. عمو، زن‌عمو و دوتا پسرعموی شیطون و پرسروصدا مهمان خانواده تام گیتس هستند اما تام حصوله پسرعموها، صدای خروپف عمو که از صدای دایناسور وحشتناک‌تر است و ایراد‌های زن‌عمو را ندارد. به نظر شما این‌بار تام گتیس چه نقشه‌ای می‌کشد؟ شما می‌توانید این ماجرای جذاب را در کتاب تام گیتس 6 بخوانید و لذت ببرید.

قسمتی از متن کتاب تام  گیتس جلد 6  اثر لیز پیشون

مامان و بابا می آیند طبقه پایین. قیافه آن ها هم خسته است. بابا در گوشم می گوید: می شنیدی صدای این دوتا رو که دیشب خر و پف می کردن؟ سرتکان می دهم: بله. بابا می گوید: من فکر می کردم اوضاع خودم خیلی ناجوره. مامان بهش می گوید: واقعا هم ناجور هست.
آقای فولرمن هر ترم دانش‌آموزهای مختلفی را برای ستاره دادن انتخاب می‌کند. اگر سینه‌آویز دانش‌آموز برگزیده داشته باشی، معلم‌ها هم وقتی می‌بینندت مهربان‌تر رفتار می‌کنند و کلی بیشتر بهت لبخند می‌زنند.
مارکوس از وقتی سینه‌آویز را زده به روپوشش، یک لحظه هم دست از پز دادن برنمی‌دارد. اِمی هم قبل مارکوس سینه‌آویز دانش‌آموز برگزیده داشت، اما تام سینه‌آویز ندارد. باید ببینید چطور صاحب یک سینه‌آویز دانش‌آموز برگزیده می‌شود!
سفارش:0
باقی مانده:3

ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده

21,000 تومان

معرفی کتاب ساندویچ برای حیدر نعمت زاده اثر منصور علیمرادی

در این کتاب، اشباح ترسناک، دیو تک شاخ، جن و پری، و اسب بالدار هیچ اثری ندارند.
اما داستان دو نفر به نام‌های "علو" و "داوود" در آن آمده است که با خنده‌آور بودنشان شما را سرگرم می‌کند. این دو نف عاشق دوچرخه سواری و ساندویچ هستند، اما نه دوچرخه‌سواری می‌دانند و نه پولی برای خرید ساندویچ دارند.
زمانی که زنگ تفریح می‌زند، دوچرخه‌ی "امیرو"، بچه‌ی شرارت‌کار کلاس، به سرقت می‌رود و آنها باید داستان "ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده" را بخوانند تا ببینند که علو چه پدیده‌ای است. بدیهی است که این کتاب نه تنها نویسنده را می خنداند بلکه شما را نیز به خنده می‌آورد.
منصور علیمرادی، نویسنده، پژوهشگر فرهنگ و اهل جنوب کرمان است. او داستان می‌نویسد، شعر می‌گوید و در زمینه‌ی فرهنگ بومی استان کرمان تحقیق می‌کند.
آثار او شامل "شروگ ماه"، "لیکوهای رودباری"، "افسانه‌های مردمان کرانه‌های رود هلیل" و اشعار و ترانه‌های شفاهی و فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های جنوب کرمان هستند.
در این کتاب نه خبری از اشباح ترسناک و دیو تک‌شاخ هست و نه اثری از جن و پری و اسب بالدار، ولی داستان «عَلو» و «داوود» شما را از خنده روده‌بُر می‌کند.
این دو نفر عاشق دوچرخه‌سواری هستند
، همین‌طور عاشق ساندویچ. اما نه دوچرخه‌سواری بلدند، نه پولی برای خریدن ساندویچ دارند.
زنگ تفریح که می‌شود، دزدکی دوچرخه‌ی «امیرو»، بچه‌شرّ کلاس را برمی‌دارند و می‌زنند به چاک، باید «ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده» را بخوانید تا ببینید که علو چه پدیده‌ای است. قطعاً این کتاب همان‌قدر که نویسنده‌ی کتاب را خنداند، شما را هم می‌خنداند.
سفارش:0
باقی مانده:1

غريبه اي در قصر

120,000 تومان

معرفی کتاب غریبه ای در قصر اثر مارک تواین

کتاب غریبه ای در قصر، رمانی نوشته ی مارک تواین است که نخستین بار در سال 1889 منتشر شد. داستان این رمان با شخصیتی به نام هنک مورگان آغاز می شود که در قرن نوزدهم، مکانیکی ماهر در یک کارخانه ی اسلحه سازی در نیوانگلند است.
در یک دعوا، ضربه ای به سر هنک وارد می شود و وقتی این شخصیت به هوش می آید، می بیند که در قصر پادشاه افسانه ای انگلستان، شاه آرتور، قرار دارد و شوالیه ها و جادوگرها دورش را گرفته اند.
هنک که از جهل و خرافات موجود در فرهنگ افراد دور و برش به ستوه آمده، تصمیم می گیرد از طریق آشنا کردن آن ها با تحصیل و تکنولوژی، کمی از جهالتشان بکاهد.
تواین در کتاب غریبه ای در قصر، این سوال را مطرح می کند که آیا پیشرفت در امور مادی، لزوما به معنای داشتن زندگی بهتری است؟

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.