دروازه خورشید

98,000 تومان

معرفی کتاب دروازه خورشید

سمیح مدام از رؤیای خود می‌گفت؛ نوشتن کتابی که نه اول داشته باشد و نه آخر. می‌گفت حماسه. می‌گفت: «حماسه‌ی مردم فلسطین» و از این می‌گفت که کتاب را با جزئیات اخراج بزرگِ ۱۹۴۸ شروع خواهد کرد. گفت: «ما تاریخمان را نمی‌شناسیم. باید داستان‌های هر روستا را جمع کنیم تا روستاها در حافظه‌مان زنده بمانند.»

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات
کتاب دروازه خورشید
نویسنده
الیاس خوری
مترجم نرگس قندیل‌زاده
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 607
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر ——
سال چاپ اول ——
موضوع ادبيات جهان, رمان خارجی
نوع کاغذ ——
وزن 700 گرم
شابک
9786220603429

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.7 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دروازه خورشید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ملل 1 … پاکستان

4,500 تومان
مجموعه ملل امروز درپی به دست دادن دیدگاهی کلی درباره هریک ازکشورهاست وخوانندگان با مطالعه هرکدام ازجلدهای این مجموعه با تاریخ، جغرافیا، فرهنگ وضعیت اقتصادی- اجتماعی وسیاسی کشوری خاص آشنا می شوند. کتاب های این مجموعه حاوی گاهشمار، جدیدترین آمارهای اقتصادی وجامعه شناختی، همچنین نمایه ای جامع است. این مجموعه برای خوانندگانی که می خواهند درکوتاه ترین زمان بیش ترین اطلاعات رادرباره ملل بازبانی ساده وشفاف به دست آوردند، بهترین گزینه ممکن است.

کتاب دشمنان ( چخوف)

325,000 تومان
معرفی کتاب دشمنان ( چخوف) کتاب دشمنان، اثری نوشته ی آنتون چخوف است که اولین بار در سال 1887 منتشر شد. کریلوف، دکتری محلی است که در همین لحظه، پسر شش ساله اش را به خاطر ابتلا به دیفتری از دست داده است.او در حال مشاهده ی خداحافظی همسرش با جسم بی جان پسرشان است که ناگهان زنگ در به صدا درمی آید. غریبه ای ثروتمند پشت در است که ملتمسانه از دکتر می خواهد همسر ناخوش احوالش را درمان کند. کریلوف به او می گوید که به هیچ وجه نمی تواند همسر خود را در چنین شرایطی تنها بگذارد اما غریبه اصرار می ورزد و به دکتر می گوید که خانه اش در همین نزدیکی هاست. کریلوف در نهایت دلش به رحم می آید و آن ها به سوی خانه ی غریبه راه می افتند.اما وقتی به مقصد می رسند، می بینند که همسر مرد غریبه در خانه نیست؛ اتفاقی که باعث می شود دکتر حسابی از کوره در برود.

باستان شناسی جوامع ایران باستان

14,000 تومان
کتاب حاضر را یکی از باستان شناسان اروپایی (اَسکالونه) درباره گاه نگاری باستان شناسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد، یعنی زمان اوج شکل گیری نخستین شهرها و دولتهای اولیه، به زبان ایتالیایی نوشته است. موضوع کتاب مطالعه چگونگی پایه گیری و تغییرات فرهنگی در ایران در زمانی بین حکومت سلسله اوان تا پایان دوره سوکال ماخ است. نویسنده پیش فرضهای مربوط به هزاره سوم پ.م. فلات ایران را به نقد کشیده و نظریات خود را به روشنی بیان کرده است. نقطه اوج کار اسکالونه در تشریح وضعیت هنری و باستانی مناطق جنوب شرق ایران است. در این کتاب قطبهای مستقل فرهنگی و به ویژه درجات دفع و جذب موجود بین واحدهای غیر شبیه به هم شناسایی و تعریف می شود و در این کار توجه خاصی به مسائل مربوط به گاه نگاری هزاره سوم پ.م.، که اغلب ناروشن و مبهم بوده، شده است.

رهبران جهان باستان (4) حمورابی

3,500 تومان
در زمستان سال ١٩٠١ و ١٩٠٢ یک تیم باستان‌شناسی فرانسوی در محوطه باستانی شوش مشغول حفاری بود . یکی از یافته‌های این گروه بلافاصله مشهور شد : سه قطعه بزرگ سنگ سیاه براق که یادمانی به بلندی تقریباً دو متر و سی سانتیمتر را تشکیل می‌داد . در بالای یادمان ، چهره مردی بر سنگ تراشیده شده بود ، پادشاهی ایستاده در برابر پیکری نشسته ، که حال می‌دانیم شَمَش ، رب‌النوع خورشید و همچنین رب‌النوعِ عدالت بابلی‌هاست . زیر تصویر ، سطرهای نوشته شده زیادی به خط میخی دیده می‌شد . این خط با استفاده از یک نی و فشار دادن آن بر روی گِل نرم نوشته می‌شد ، اما در این یادمان ، کلمات با دقت روی سنگ سیاه کنده شده بود . حمورابی چهار هزار سال پیش در سرزمینی که بعدها بین‌النهرین نامیده شد ، زندگی و حکمرانی می‌کرده است . « حمورابی » مجلد چهارم مجموعه رهبران جهان باستان است که در ١٢٥ صفحه منتشر شده است .

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.