در ستایش سیاست (در گفتگوی اد لانسلن)

53,800 تومان

ماکياوللي سياست را هنر عالي دروغ دانسته است. سياست را اما بايد چيز ديگري دانست: توان يک جامعه در به دست گرفتن سرنوشت خود، در ابداع نظمي عادلانه و در التزام به خير همگاني.

نزد آلن بديو، سياست با کلبي‌مسلکي و حتي با عمل‌گرايي بي‌نسبت است. سياست، به دور از اين‌که به تمشيت امور عمومي تقليل يابد، جستجوي همگاني عدالت و حقيقت است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642135233 دسته: , ,
توضیحات

در ستایش سیاست (در گفتگوی اد لانسلن)

نویسنده آلن بدیو
مترجم مجید وحید
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 90
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1401
شابک 9789642135233
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.097 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “در ستایش سیاست (در گفتگوی اد لانسلن)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من گنجشک نیستم

68,500 تومان
دراز كشيده‌ام روي تخت‌خواب. چشم‌ها را كه مي‌بندم خوابي كه ديده‌ام مثل كابوسي باز توي كله‌ام رژه مي‌رود. شش ماه گذشته اما كابوسش عين بختك افتاده است به جانم. توي اين مدت كه مرا آورده‌اند اين جا سعي كرده‌ام فراموشش كنم. اما نتوانسته‌ام. سعي كرده‌ام خم شوم روي خودم تا نيمي از خودم را پاك كنم اما نتوانسته‌ام. بعضي‌ها همه‌ي خودشان را پاك مي‌كنند و مي‌روند. لابد مي‌توانند. من نمي‌توانم ...

ژولیت ملکه قلب ها

11,000 تومان
مجموعه "ماجراهای فروشگاه جادویی"-٥ موش غرش می کند! ژولیت هیچ دلش نمی خواست توجه بچه های مدرسه را به خود جلب کند. اما چه اتفاقی باعث می شود این دختر خجالتی به مشهورترین دختر مدرسه شان تبدیل شود؟ چرا هر جا می رود یک دوجین آدم دنبالش راه می افتد؟ و چرا یکدفعه همه با او مهربان شده اند؟ آیا به خاطر گردنبند عجیبی است که زنی مرموز در فروشگاه جادویی به او داده؟ از روزی که ژولیت گردنبند را به گردن انداخته، زندگی اش زیر و رو شده. هر که او را می بیند به طرفش جذب می شود. اما ژولیت متوجه می شود که دیگر نمی تواند گردنبند را از گردنش باز کند. گردنبند جادویی است و او باید برای خلاص شدن از این دردسر، معمایی را حل کند.

چگونه از دست آدم‌های عوضی خلاص شویم؟

28,000 تومان
حتماً در طول زندگی با آدم‌هایی برخورد داشته‌اید که به شما احساس بدی داده‌اند؛ باعث شده‌اند که احساس حقارت یا بی‌ارزشی کنید و انرژی‌تان را برای انجام دادن کارهای‌تان کم کرده یا به‌کلی دلسردتان کرده‌اند. اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدم‌هایی از این دست سروکار دارید. این جور آدم‌ها به محیط کار یا درس یا محیط‌های دوستانه محدود نیستند. حتی در مکان‌های عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیاده‌رو هم ممکن است با این آدم‌ها روبه‌رو شوید. گاهی فقط برخورد یکباره است و دیگر هیچ‌وقت آن آدم را نمی‌بینید و گاهی کسی است که هر روز با او در محیط کار، درس و ... سروکار دارید؛ و حتی گاهی عضوی از خانواده‌تان است. راه‌حلِ‌ مقابله با این آدم‌ها یکی نیست. رابرت ساتن، استاد روان‌شناسی دانشگاه استنفورد، در کتابِ چگونه از دست آدم‌های عوضی خلاص شویم؟ انواع مشکلاتی را که آدم‌های عوضی برایمان به وجود می‌آورند از هم جدا می‌کند، مثال‌های واقعی زیادی می‌زند و راه‌های مختلفِ خلاصی از دست این آدم‌ها را پیشنهاد می‌کند؛ از مواجه نشدن با آن‌ها گرفته تا مقابله به مثل با آن‌ها. به نظر او، هر کسی در مورد مشکلِ خاصی که دارد باید دو یا چند راه‌حل مختلف را با هم ترکیب کند و به راه‌حل مخصوصِ آن مورد برسد. هدف این راه‌حل‌ها این است که اجازه ندهید آدم‌های عوضی به شما احساس بدی دهند، روزتان را خراب کنند، در مسیر موفقیت شغلی و تحصیلی شما مانع‌تراشی کنند و به شما حس بی‌ارزشی دهند.  

ژاپن امروز

180,000 تومان
ژاپنی‌ها همواره برای کسب برتری کوشیده‌اند. هم رهبران و هم مردم ژاپن، در سرتاسر تاریخ طولانیشان با این اندیشه که در جهان بی‌همتا هستند، برای خودکفایی، بی‌باکی، و رفاه خود اولویت قائل شده‌اند. بخشی از خودآگاهی ملی آن‌ها ناشی از این احساس است که ژاپنی‌ها از سایر مردمان جدا می‌مانند و از این جدایی عمیقاً احساس غرور می‌کنند. هر چند ژاپنی‌ها به ندرت چنین آشکارا به زبان آورده‌اند، اما بسیاری از آن‌ها احساس می‌کنند از دیگران تا حدودی سختکوش‌ترند و بنابراین شایسته موفقیت بیش‌ترند. با توجه به این حس بی‌همتا و جدا بودن ژاپنی‌ها به طور سنتی احساس کرده‌اند که لازم است روی پای خودشان بایستند و نمی‌توانند به دیگران متکی باشند که به تضمین موفقیتشان کمک کنند. ژاپنی‌ها تقریباً همیشه روش خاص بومی خود را در انجام امور حفظ کرده‌اند. مثلاً وقتی عقایدی را از خارج ــ عمدتاً از چین ــ وام می‌گرفتند، این عقاید را متناسب با سرشت و خمیره ژاپنی تغییر می‌دادند. نتیجه این بود که مفاهیم و نهادهای وام گرفته شده خصلت منحصراً ژاپنی پیدا می‌کردند. علاوه بر این، احساس شدید غرور ملی این باور را القا می‌کرد که نسخه‌های ژاپنی به نحوی بهتر، بهسازی شده، کارآمدتر یا با قابلیت‌ترند.

فسقلی جلد 43، کوتی کارآگاه

7,000 تومان
این کتاب، دربرگیرنده‌ی 15 داستان جذاب است که شخصیت اصلی هر یک از آن‌ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا می‌خورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا می‌کند؛ خجالتی است؛ خبرچینی می‌کند؛ جیغ و داد راه می‌اندازد و... این داستان‌ها به‌گونه‌ای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می‌کند و متوجه زشتی کارش می‌شود. این کتاب برای کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2