



دستور تاریخی مختصر زبان فارسی
108,000 تومان
کتاب «دستور تاریخی مختصر زبان فارسی» خلاصه ای است از کتاب «دستور تاریخی زبان فارسی» اثر دکتر محسن ابوالقاسمی.
کتاب در سه بخش «قواعد دستوری ایرانی باستان»، «قواعد دستوری ایرانی میانه غربی» و «قواعد دستوری فارسی دری» تدوین شده، در هر بخش به توصیف آواها، اسم، صفت، عدد، ضمیر، فعل، قید، حرف اضافه و ربط، اصوات و واژه سازی پرداخته شده است
. منظور از «ایرانی باستان» در این کتاب، زبانی است که اوستایی و فارسی باستان از آن منشعب شده اند.
قواعد مربوط به این بخش، آنهایی هستند که میان اوستایی و فارسی باستان مشترکند.
منظور از «ایرانی میانه غربی»، پهلوی اشکانی و فارسی میانه است و قواعد این بخش به اشتراکات این دو گونه زبانی مربوط است.
فهرست :
پیشگفتار
شرح نشانههای الفبایی
بخش اول: قواعد دستوری ایرانی باستان آواشناسی ایرانی باستان
اسم در ایران باستان
صفت در ایرانی باستان
عدد در ایرانی باستان
ضمیر در ایرانی باستان
فعل در ایرانی باستان
قید در ایرانی باستان
حرف اضافه در ایرانی باستان
حرف ربط در ایرانی باستان
اصوات در ایرانی باستان
واژهسازی در ایرانی باستان
بخش دوم: قواعد دستوری ایرانی میانه غربی آواشناسی ایرانی میانه غربی
مصوتها در ایرانی میانه غربی
اسم در ایرانی میانه غربی
صفت در ایرانی میانه غربی
عدد در ایرانی میانه غربی
ضمیر در ایرانی میانه غربی
فعل در ایرانی میانه غربی
قید در ایرانی میانه غربی
حرف اضافه درایرانی میانه غربی
حرف ربط در ایرانی میانه غربی
اصوات در ایرانی میانه غربی
واژهسازی در ایرانی میانه غربی
بخش سوم: قواعد دستوری فارسی دری آواشناسی فارسی دری
اسم در فارسی دری
صفت در فارسی دری
عدد در فارسی دری
ضمیر در فارسی دری
فعل در فارسی دری
قید در فارسی دری
حرف اضافه در فارسی دری
حرف ربط در فارسی دری
اصوات فارسی دری
واژهسازی در فارسی دری
نشانههای اختصاری
کتابنامه
برابر انگلیسی پارهای از اصطلاحات
واژهنامه اوستایی و فارسی باستان
چاپ چهارم با تجدیدنظر و اضافات
و چاپ پنجم با اصلاحات
در انبار موجود نمی باشد
دستور تاریخی مختصر زبان فارسی
نویسنده |
دکتر محسن ابوالقاسمی
|
مترجم |
———-
|
نوبت چاپ | 14 |
تعداد صفحات | 214 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
زبان و ادبیات فارسی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 330 گرم |
شابک |
9786000203474
|
وزن | 0.330 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
دائو: راهی برای تفکر
نشر چشمه منتشر کرد: نفوذ گسترده آئین دائو در زیر و بمهای زندگی روحی و عملی چینیان، و نیز در سراسر تاریخ دیرینه سال چین مشهود است.
نفوذ آئین دائو كه هم مكتب دائو را در بر میگیرد و هم دین دائو را محدود به چین نیست.
بلكه در زندگی ملتهایی هم كه در سراسر راه تجاری-فرهنگی معروف به جاده ابریشم كه از چین آغاز میشد نقش آشكاری داشته است و دو قرن اول آغاز عصر اسلامی را هم در بر میگیرد.
چهگوارا: زندگی انقلابی
معرفی کتاب چه گوارا (زندگی انقلابی) اثر جان لی اندرسن
دست آخر
معرفی کتاب دست آخر
ساموئل بکت برنده جایزه نوبل ادبی در کتاب دست آخر در قالب نمایشنامهای تک پردهای، ماجرای زندگی یک ارباب را به همراه خدمتکارانش شرح میدهد که گویی تنها بازماندههای جهان هستند و دچار رنجی عجیب شدهاند.دربارهی کتاب دست آخر:
این نمایشنامه چهار شخصیت دارد. ارباب خانه «هم» نام دارد که در طول زندگیاش گناهان زیادی را مرتکب شده است، اما اکنون نابینا شده و دیگر توان راه رفتن و ایستادن هم ندارد. «کلاو» خدمتکار اوست که از کودکی برایش کار میکند. «نگ و نل» نیز پدر و مادر «هم» هستند که آنها هم توانایی راه رفتن ندارند و معلولاند. داستان نمایشنامه دست آخر (Fin de partie) مربوط به زمانی میشود که حیات بشری در اثر حادثهای نابود شده و تنها همین 4 نفر بازماندگان کرهی زمین هستند. این کتاب سبکی مینیمالیستی دارد و به خوبی مواجه شدن انسان را با مرگ به تصویر میکشد. ساموئل بکت اولین بار نمایشنامه «دست آخر» را به زبان فرانسه به نگارش درآورد، سپس خودش آن را به انگلیسی ترجمه نمود. این اثر در کنار نمایشنامه در انتظار گودو از آثار شاخص این نویسنده پوچگرا به شمار میآید.نکوداشتهای کتاب دست آخر:
- دست آخر، یک تجربهی نمایشی باشکوه است. (Sunday Times) - تلفیقی از زیبایی، تصور، سرزندگی و طنزی زیرکانه. (New York Post) - اگر «در انتظار گودو» را دوست دارید، این نمایشنامه را بخوانید. (Pointدر بخشی از کتاب دست آخر میخوانیم:
هَم نوبتِ (خمیازه میکشد.) بازیِ منه. (دستمال بازشده را در برابر خود میگیرد.) خون بند بیار لعنتی! (عینکش را برمیدارد، چشمها، صورت و عینکش را پاک میکند، دوباره عینک میزند، دستمال را تا میزند و ماهرانه در جیب بغل لباس خوابش میگذارد. گلویش را صاف میکند، سر انگشتانش را در هم چفت میکند.) عذابی (خمیازه میکشد.) بالاتر از عذاب من هست؟ بیشک. قبلها. ولی الان؟ (مکث.) پدرم؟ (مکث.) مادرم؟ (مکث.) س... گم؟ (مکث.) اُه، حاضرم باور کنم به قدر چنین مخلوقاتی رنج میکشن. اما این یعنی رنجشون با من برابره؟ بیشک. (مکث.) نه، همهچیز (خمیازه میکشد.) مطلقه، (مغرورانه.) آدم هر چی بزرگتر پُرتر. (مکث. با اندوه.) و تهیتر. (بینی بالا میکشد.) کلاو! (مکث.) نه، تنها. (مکث.) چه رؤیاهایی! اون جنگلها! (مکث.) کافیه، وقتشه که تموم بشه، توی پناهگاه حتا. (مکث.) اما هنوز دودلم، توی... توی تمومکردنش دودلم. آره، همینه، وقتشه که تموم بشه اما هنوز (خمیازه میکشد.) توی تمومکردنش دودلم. (خمیازه میکشد.) خدا، خستهم، بهتره برم تو رختخواب. (سوت میزند. کلاو بیدرنگ وارد میشود. کنار صندلی میایستد.) تو هوا رو آلوده میکنی!جاودانگان
معرفی کتاب جاودانگان
کتاب جاودانگان، داستان گوتیک و ترسناک رضا جولایی، در مورد بازرسی است که برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبهی دورافتاده، به آنجا فرستاده میشود. مرد که در بدو ورود، این روستا را متروک و یخزده مییابد، از روی ناچاری به قصر اشرافزادهای پناه میبرد و مجبور میشود مدتی در آنجا بماند. اما در این قصر مرموز چنان اتفافات عجیب و غیرعادیای رخ میدهد که بازرس به تردید و وحشت میافتد.دربارهی کتاب جاودانگان
ماجرای کتاب جاودانگان، نوشتهی رضا جولایی، از این قرار است که مأمور عدلیهای برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبهی بسیار دور، راهی آنجا میشود. اهالی از اشرافزادهی روستایشان شکایت کردهاند و از دولت خواستهاند به داد آنها برسد. بازرس قبلی هرگز بازنگشته و هیچ خبری هم از او نیست. این مرد برای بررسی اوضاع و همینطور یافتن نشان همکارش به روستا میرود. او بهمحض آنکه از کالسکه پیاده میشود، میفهمد که هیچ جنبندهای در این قصبه نیست. هوا بهشدت سرد و برفی است. مرد مستأصل به در چندین خانه میکوبد ولی هیچکس در را به روی او نمیگشاید. بازرس متعجب میشود که اگر کسی در آنجا ساکن نیست پس چه کسی شکایت کرده است. در همین اثنا، مردی مرموز خود را به بازرس میرساند و به او میگوید که میتواند شب را در قصر اشرافزادهی روستا سر کند. این شاهزاده و خانوادهی او افرادی نجیب هستند و قصرشان هم گرم است و از او پذیرایی خواهند کرد. بازرسی از روی ناچاری با این مرد مرموز همراه میشود و به قصر میرود؛ جایی در دامنهی کوه، سرتاسر پوشیده از برف و یخ. شاهزاده به گرمی از او استقبال و پذیرایی میکند، ولی بازرس کمکم میفهمد که به جایی عادی وارد نشده. آدمهای آنجا شبیه اشباح هستند، مثل او غذا نمیخورند و در اتاقهایشان گرگ نگه میدارند. بازرس دچار واهمه میشود، اما راه برگشتی ندارد. طوفان و بوران مسیر روستا را بسته و او لاجرم باید مدتی در این قصر بماند...داسی دایناسی 3/ توپ فوتبال
مرگ در مي زند
در بخشی از کتاب مرگ در میزند میخوانیم
نات: از من چى مىخوایى؟ مرگ: چى مىخوام؟ فکر مىکنى چى مىخوام؟ نات: حتماً شوخیت گرفته. من کاملاً سرحال و سالمام. مرگ [بىاعتنا]: آهان. [به دوروبر مىنگرد.] جاى خوشگلیه. خودت درستش کردى؟ نات: یه دکوراتور داشتیم، اما خودمون هم باش کار کردیم. مرگ [به عکسى روى دیوار نگاه مىکند.]: من از این بچههاى چشمدرشت خوشم میاد. نات: من فعلاً نمىخوام برم. مرگ: نمىخوایى برى؟ تو رو خدا شروع نکن که حالش رو ندارم. مىبینى که، از صعود حالت تهوع بهم دست مىده. نات: چه صعودى؟ مرگ: از ناودون اومدم بالا. مىخواستم یه ورود نمایشى داشته باشم. دیدم پنجرهها بزرگ اند و تو هم بیدارى دارى مطالعه مىکنى. گفتم به زحمتش مىارزه. بالا مىرم و با یه کمى چیز وارد مىشم. [انگشتهایش را به اصطلاح مىشکند و ترقتروق راه مىاندازد.] همین موقع پاشنهى پام گیر کرد به چند تا شاخهى مو. ناودون شکست و آویزون شدم به یه بند. بعد شنلم شروع کرد به پارهشدن. مىگم بیا بریم بابا. انگار از اون شبهاى سخته. نات: تو ناودون من رو شکستى؟ مرگ: شکست. یعنى نشکست. یهخرده کج شد. تو چیزى نشنیدى؟ من خوردم زمین. نات: داشتم چیز مىخوندم. مرگ: چى بوده ششدانگ رفته بودى توُ بحرش. [روزنامهای را که نات مىخواند بر مىدارد.] «سرقت در مجلس عیاشى». مىتونم این رو امانت بگیرم؟محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.