

دست آخر
280,000 تومان
معرفی کتاب دست آخر
ساموئل بکت برنده جایزه نوبل ادبی در کتاب دست آخر در قالب نمایشنامهای تک پردهای، ماجرای زندگی یک ارباب را به همراه خدمتکارانش شرح میدهد که گویی تنها بازماندههای جهان هستند و دچار رنجی عجیب شدهاند.
دربارهی کتاب دست آخر:
این نمایشنامه چهار شخصیت دارد.
ارباب خانه «هم» نام دارد که در طول زندگیاش گناهان زیادی را مرتکب شده است، اما اکنون نابینا شده و دیگر توان راه رفتن و ایستادن هم ندارد. «کلاو» خدمتکار اوست که از کودکی برایش کار میکند. «نگ و نل» نیز پدر و مادر «هم» هستند که آنها هم توانایی راه رفتن ندارند و معلولاند.
داستان نمایشنامه دست آخر (Fin de partie) مربوط به زمانی میشود که حیات بشری در اثر حادثهای نابود شده و تنها همین 4 نفر بازماندگان کرهی زمین هستند.
این کتاب سبکی مینیمالیستی دارد و به خوبی مواجه شدن انسان را با مرگ به تصویر میکشد. ساموئل بکت اولین بار نمایشنامه «دست آخر» را به زبان فرانسه به نگارش درآورد، سپس خودش آن را به انگلیسی ترجمه نمود. این اثر در کنار نمایشنامه در انتظار گودو از آثار شاخص این نویسنده پوچگرا به شمار میآید.
نکوداشتهای کتاب دست آخر:
– دست آخر، یک تجربهی نمایشی باشکوه است. (Sunday Times)
– تلفیقی از زیبایی، تصور، سرزندگی و طنزی زیرکانه. (New York Post)
– اگر «در انتظار گودو» را دوست دارید، این نمایشنامه را بخوانید. (Point
در بخشی از کتاب دست آخر میخوانیم:
هَم نوبتِ
(خمیازه میکشد.)
بازیِ منه.
(دستمال بازشده را در برابر خود میگیرد.)
خون بند بیار لعنتی!
(عینکش را برمیدارد، چشمها، صورت و عینکش را پاک میکند، دوباره عینک میزند، دستمال را تا میزند و ماهرانه در جیب بغل لباس خوابش میگذارد. گلویش را صاف میکند، سر انگشتانش را در هم چفت میکند.)
عذابی
(خمیازه میکشد.)
بالاتر از عذاب من هست؟ بیشک. قبلها. ولی الان؟
(مکث.)
پدرم؟
(مکث.)
مادرم؟
(مکث.)
س… گم؟
(مکث.)
اُه، حاضرم باور کنم به قدر چنین مخلوقاتی رنج میکشن. اما این یعنی رنجشون با من برابره؟ بیشک.
(مکث.)
نه، همهچیز
(خمیازه میکشد.)
مطلقه،
(مغرورانه.)
آدم هر چی بزرگتر پُرتر.
(مکث. با اندوه.)
و تهیتر.
(بینی بالا میکشد.)
کلاو!
(مکث.)
نه، تنها.
(مکث.)
چه رؤیاهایی! اون جنگلها!
(مکث.)
کافیه، وقتشه که تموم بشه، توی پناهگاه حتا.
(مکث.)
اما هنوز دودلم، توی… توی تمومکردنش دودلم. آره، همینه، وقتشه که تموم بشه اما هنوز
(خمیازه میکشد.)
توی تمومکردنش دودلم.
(خمیازه میکشد.)
خدا، خستهم، بهتره برم تو رختخواب.
(سوت میزند. کلاو بیدرنگ وارد میشود. کنار صندلی میایستد.)
تو هوا رو آلوده میکنی!
فقط 2 عدد در انبار موجود است
دست آخر
نویسنده |
ساموئل بکت
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 259 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما و تئاتر
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002297983
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
فلسفه برگسن
داستانهای خانهدرختی 11/ خانهدرختی 143طبقه
ماجراهای اندی و تری در طبقهدارترین خانهدرختی دنیا
13 طبقهی دیگر به خانهدرختی 130 طبقه اضافه شد!
این خانه حالاحالاها بالا میرود و شما را میخنداند!
این دفعه سروکلهی یک اژدهای واقعی با نفسهای آتشین پیدا میشود...
تازه از قبرستان جنزده خبر ندارید! جایی که همیشه نصفهشب است، حتی وسط روز!
وسط این ماجراها اندی و تری هوس میکنند بروند پیکنیک، که البته طبق معمول برنامهریزی تری اشتباه از آب درمیآید
مرد سوم
معرفی کتاب مرد سوم اثر گراهام گرین
آینه در آینه
در بند کردن رنگين کمان
عقل عذابم مي دهد
در بخشی از کتاب عقل عذابم میدهد: شعرهای دی ماه 75 تا فروردین 78 میخوانیم
انسانهای غارنشین را حتماً دیدهای یا لااقل یکی از آنها را تقریباً هر روز پشتِ چراغقرمز یا مکث میکند یا فکر میکند که مکث میکند موهایش بلند و جوگندمیست یا فکر میکند که با یک و هفتاد و پنج سانت قد موهایش بلند و جوگندمیست. این از من اما تو فعلاً نصف دیگر سیبات را هم و بعد بردار قلممویت را و دیوار غار مرا با گُلوگیاه با هر شاخ و شمایلی که خودت میدانی یادت باشد تلفن نارنجیست.فهرست مطالب کتاب
از اینکه در سه زمان تا کجاها که ما / وَ همین جا چیزی برای نگفتن رفیقی نداری مؤلف من بودم افقی که هرگز با چهرههای مختلفی از تو سیصد گل سرخ هم که شده از فردا که چهطور به روایت خودمان اگر اتفاقی افتاد تو او را ندیدهای بر بوم نقاشی تا دوِ بعدازظهر آخه اونها هر دو یک نفریم با ماشینحساب هم که فکر کنی راوی گوید اینطور عصری را اصلاً نمردهای روانی صحنه را عوض میکنیم تا آدمبزرگها اینهمه سال کجا بودید؟ فقط یک شوخی بود از دو درختِ فقط زیردریایی از آنسوی خط از فرداهایِ چه کنم مؤلف هم سردرگم است دنکیشوت از اعماق کدام اتفاق؟ اول تو بخند از فرط خنده خراباتی ترسو! فکرهای از هر طرف این مرثیه و نه هیچگاه در شلوغیِ از هر طرفمحصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.