دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

85,000 تومان

زندگی هوهویی اِوا بال‌قلنبه واقعاً هوهویی است. او همه‌ی همه‌چیز را برای دفترچه‌خاطراتش تعریف می‌کند. اگر می‌خواهید همه‌ی بال‌بالی‌های زندگی هوهویی‌اش را بخوانید، دفترچه‌خاطراتش را کش بروید!

این‌دفعه اوا یک نقشه‌ی عالی توی سرش دارد. او می‌خواهد یک جشنواره‌ی بهاری در مدرسه‌ی جغدی راه بیندازد. حالا اوا کلی کار دارد. فکر می‌کنید به‌تنهایی از پس این‌همه کار برمی‌آید؟

اوا جغد کوچولو یک فکر بکر دارد. او می‌خواهد در مدرسه یک جشنواره بهاره راه بیندازد که در آن کلی برنامه‌های جالب مثل شیرین‌کاری، شیرینی‌پزی، مسابقه لباس‌های خوشگل و مسابقه نقاشی برگزار شو

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

نویسنده
ربکا الیوت
مترجم
سیدنوید سیدعلی‌اکبر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 82
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025665
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت

110,000 تومان

معرفی کتاب در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت اثر محمود دولت آبادی

در اعماق پاریس، در یک خانه‌ی کوچک و پنهان، هدایت در سکوت و تنهایی زندگی می‌کند. او که هرگز از خودش شادمان نبوده، حالا دنیایی از همه چیز و همه‌کس را پشت سر گذاشته و در این خانه‌ی کوچک، می‌خواهد از خودش نیز فرار کند.
یک هفته‌ نه روزی که گذشته، هدایت خانه‌ای را اجاره کرده و پول سه‌ماه اجاره را پیش‌پرداخت کرده است، اما حتی آدرس این خانه را به احدی نمی‌دهد، می‌خواهد تنها بماند و از دنیای خارجی فرار کند. در این میان، هدایت سه داستان کوتاه و بلندی که قصد داشت در پاریس نوشتن‌شان را تمام کند، پاره می‌کند و جلو چشم‌هایش در سبد زباله می‌ریزد.
یکی از این داستان‌ها، داستانی ناتمام است که روزی بخش‌هایی از آن را برای مصطفی فرزانه خوانده بود. داستانی از عنکبوتی که نفرین ما در آب دهانش را خشک کرده و دیگر نمی‌تواند تار ببافد.
اما در یتیم، داستان دیگری است، داستانی از سایه‌ای که همیشه در پس پرده‌ی زندگی هدایت بوده است، سایه‌ای که حالا، پس از سال‌ها سکوت، کم‌کم شروع به صحبت کردن می‌کند.
صحبت‌هایی که مثل گفت‌وگویی از دورانی دور، به نظر می‌رسد و اینبار دیگر، دولت‌آبادی در این اثر، میان سایه‌ای که همیشه در کنار هدایت بوده و نویسنده‌ای که همیشه از دور تماشا می‌کرده، گفت‌وگویی دارد که ممکن است جوابی برای سوالات بی‌جواب هدایت داشته باشد.
«در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت» نوشته‌ی محمود دولت آبادی، بازتابی از محیطی است که در آن صادق هدایت، نویسنده‌ی برجسته‌ی ایرانی، در پاریس زندگی می‌کند و با چطور چالش‌هایی مواجه است. این اثر به عنوان یک روایت فلسفی و اجتماعی، عناصری از انزوای انسانی را مورد بررسی قرار می‌دهد، به ویژه زمانی که فرد در مواجهه با مشکلات زندگی، از جمله مرگ نزدیکان، دچار شکست می‌شود.
این اثر، به نحوی نمایی از روابط انسانی و تأثیرات زندگی شهری را ارائه می‌دهد و در عین حال، به بررسی عمیقی از داستان‌نویسی و خلاقیت‌هنری نیز می‌پردازد.
در کل، «در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت» یک اثر ادبی متفاوت است که با زبانی بیانگر و بازتابی از زندگی نویسنده، خواننده را به تأمل و تفکر در مورد موضوعات مختلف دعوت می‌کند.
سفارش:1
باقی مانده:2

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12/ یک سرمگس توی سوپم افتاده!

7,000 تومان

یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12

کتاب یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.

تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستان‌هایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزه‌ی دکتر زئوس که برای کتاب‌های «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.

این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروش‌‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچه‌ی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی می‌گردد.

این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.

تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعه‌ای تمام‌عیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستان‌هایی مهیج را مطالعه می‌کنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگه‌های روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستان‌هایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.

"فکر می‌کنی مگس‌ها حشره‌های موذی و اعصاب خرد‌کنی هستند؟ فکر می‌کنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده‌ای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر می‌کردی مگس‌ها می‌توانند باهات دوست بشوند؟"

پنی قشقرق 1/ پنی قشقرق، آهن‌ربای دردسر

90,000 تومان
پنی قشرق 1: آهن‌ربای دردسر کودکان اهل مطالعه که بین 9 تا 12 ساله هستید؛ آیا دوست دارید از ماجراهای یک دختر شوخ و شیطان، که کلی فکرهای جالب و دردسرساز دارد باخبر شوید؟ داستان‌های «پنی قشرق» همیشه در نوع خودش بی‌نظیر هستند. پنی که حاضر نیست خرابکاری‌ها را تقصیر خودش ‌بداند! با ایده‌هایش کلی شما را می‌خنداند. جالب است بدانید: تا یک دردسر و شلوغی تمام می‌شود او زود سراغ دردسر بعدی می‌رود! بهتر است، قصه‌های خنده‌دار پنی را بخوانید و کلی لذت ببرید. هر جلد از مجموعه شمار ا با یک ماجرای و اتفاق تازه آشنا می‌سازد. داستان‌ «پنی قشرق 1: آهن ربای دردسر» توسط «مونا توحیدی» به فارسی ترجمه شده است و «جسی میخائیل» تصویرگری قصه ها را به عهده داشته است.
قصه‌های خنده‌دار از زندگی یک دختر آتش‌پاره که یک عالمه ایده‌های درخشان منحصر‌به‌فرد دارد و ایده‌هایش کلی دردسر به پا می‌کنند. پنی پشتِ هم دسته‌گل به آب می‌دهد و از یک دردسر می‌رود سراغ دردسر بعدی. خودش که می‌گوید هیچ‌کدام از این دردسرها تقصیر او نیست، ولی بابایش صدایش می‌کند «پنی‌قشقرق».
مثلا در این جلد پنی اصلاً نمی‌خواست دختر‌عمویش کچل شود و کله‌اش پُر از چسب بشود یا اینکه واقعاً نمی‌خواست سگ همسایه‌شان را بدزدد و بهش زبان روسی یاد بدهد. واقعاً هیچ‌کدامشان تقصیر پنی نبود. چی‌کار کند؟ پنی یک آهن‌رُبای دردسر است.
سفارش:0
باقی مانده:1

به کسي مربوط نيست

155,000 تومان

معرفی کتاب به کسی مربوط نیست

چه اتفاقی رخ می‌داد اگر خاک زمین را در جزیره‌ای واحد جمع می‌کردند و آدمیان همگی از زیر یک خاک سر برمی‌آوردند؟ کتاب به کسی مربوط نیست مجموعه‌داستان جذاب جومپا لاهیری، نویسنده‌ی هندی‌تبار برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر است. کتابی که شما را با چند داستان به‌ظاهر ساده از زندگی مهاجران هندی همراه می‌کند و از یک حقیقت واحد در نسل بشر و در میان فرهنگ‌های گوناگون پرده برمی‌دارد. گفتنی است که این کتاب در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز و جزو ده کتاب برتر سال 2008 قرار دارد.

درباره‌ی کتاب به کسی مربوط نیست

جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) را بیش از آنکه یک نویسنده‌ی چیره‌دست به‌شمار آورد، می‌بایست جادوگری دانست که قلم خود را با جادوی ذهنش روی کاغذ حرکت می‌دهد و داستان‌های سحرآمیزی را خلق می‌کند. کتاب به کسی مربوط نیست (Unaccustomed Earth) بدون‌شک یکی از همین روایت‌های خاص و ویژه‌ی لاهیری است که با زبان ساده اما عمیق، پیچیده و خواندنی، شما را با خودش همراه می‌کند. این مجموعه‌داستان کوتاه، شامل دو بخش و نُه داستان بی‌نظیر از زندگی خانواده‌های هندی‌ست که به جایی دیگر، دور از وطن خود مهاجرت کرده‌اند. اگرچه در ابتدای روایت‌ها این‌طور به‌نظر می‌رسد که داستان‌ها قرار است درباره‌ی سختی‌ها و مصائب مهاجران در کشورهای مقصد حرف بزند، اما در میانه‌ی داستان‌ها کاملاً شگفت‌زده خواهید شد. جومپا لاهیری در مجموعه‌داستان به کسی مربوط نیست به‌زیبایی درباره‌ی معنای زندگی و یکسان بودن این معنی در میان فرهنگ‌های گوناگون صحبت می‌کند. مسئله‌ای که بشر را فارغ از منطقه‌ی زیست آن‌ها و یا تجربیات و تفاوت‌های نسلی، در یک نقطه‌ی مشترک در کنار هم قرار می‌دهد. لاهیری در هر داستان با زبردستی خاصی این پیام را پنهان کرده و با خواندن هر یک از آن‌ها، بیش از پیش به این حقیقت نزدیک می‌شوید که زندگی، با همه‌ی گوناگونی‌هایش، در هر نقطه از این کره‌ی خاکی، یک معنای واحد دارد! این کتاب را گلی امامی با نثری روان و شیوا ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. با خواندن این اثر دوست‌داشتنی، هم وقتتان را به خواندن یکی از بهترین مجموعه‌های داستان کوتاه اختصاص می‌دهید و هم برای چند دقیقه، به زیر پوست زندگی سفر خواهید کرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

پیراهن‌‌های همیشه (مردان فوتبال:تک‌نگاری‌ها)

280,000 تومان
متن پشت جلد: پیراهن‌های همیشه توپ به جست‌وجویش آمده، به رویش لبخند زده، بر پایش نشسته. توپ به بازیکن نیاز داشته و بازیکن به توپ. آن‌ها رقص‌کنان جلو رفته‌اند و جلو... زمان سپری شده و توپ بی‌وفا، دل از بازیکن کنده و بازیکن را تنهاترین تنهای دنیا کرده. بازیکن کفش‌ها را درآورده، آب دهانش را قورت داده و گوش‌هایش را گرفته تا نفرین «تمام شده‌ای، تمام» را نشود... پیراهن‌های همیشه تک‌نگاری‌های شاعرانه‌ی حمیدرضا صدر درباره‌ی بزرگان دنیای فوتبال از جوزپه مئاتزا تا فرانتس بکن‏بائر است، از پله تا دیگو مارادونا، از روبرتو باجو تا الیور کان، از اریک کانتونا تا آلساندرو دل پیرو، از تیری آنری تا زین‌الدین زیدان، از کریستیانو رونالدو تا لیونل مسی... همه این‌جا هستند؛ چشم‌در‌چشمِ عاشقانِ سینه‌چاکی که گاهی دعای خیر سر داده‌اند و گاهی نفرین کرده‌اند؛ هم رفیق بوده‌اند و هم جلاد.
سفارش:0
باقی مانده:1

خواستم بگویم خون را ببین

12,000 تومان

معرفی کتاب خواستم بگویم خون را ببین

رویا شکیبایی در کتاب خواستم بگویم خون را ببین، وضعیت دردآور زندگی زنان افغانی را به تصویر می‌کشد؛ زنانی که در شرایطی بسیار سخت و دشوار به کار و تحصیل می‌پردازند و رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند.

درباره‌ی کتاب خواستم بگویم خون را ببین:

در این کتاب با ماجرای زندگی دختری ایرانی به نام سیما آشنا می‌شوید که روزی از طرف یکی از سازمان‌های امنیتی به کابل می‌رود. این سازمان جهت بهبود زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی مردم افغانستان و به خصوص توانمندسازی زنان این کشور تشکیل شده است. سیما به همراه دختری افغانی به نام زیبا با طالبان و افغان‌های زیادی صحبت کرده است و در مورد نحوه‌ی رفتار و اعتقاداتشان درباره زنان گزارشی تهیه می‌کند؛ گزارشی که راهکارهایی جدید درباره‌ی علل بدرفتاری مردان با زنان و چگونگی رفع آن‌ها در اختیار این کشور می‌گذارد. رویا شکیبایی این کتاب را برای زنان افغانستان نوشته و معتقد است که از لحاظ فرهنگی میان ایران و افغانستان شباهت‌های زیادی وجود دارد؛ ایرانِ سال‌های دور و گذشته! این کتاب از شرایط دشوار زنانی می‌گوید که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند اما برای رسیدن به رویاهایشان باید سختی‌های زیادی را تحمل کنند.

کتاب خواستم بگویم خون را ببین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید درباره فرهنگ و سبک زندگی مردم افغانستان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، کتاب "خواستم بگویم خون را ببین" را حتما مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب خواستم بگویم خون را ببین می‌خوانیم:

کنار زیبانسا نشسته بودم. باهم گزارش مالی آماده می‌کردیم. باید همان روز آن را برای دفتر مرکزی در نیویورک ایمیل می‌کردیم. دکتر شینواری رقم بودجه و هزینه‌ی پروژه‌های خودش را آورد و گذاشت روی میز کناردست زیبانسا. کاش در مدتی که این‌جا هستم بتوانم رابطه‌ی زیبانسا و دکتر شینواری را درست کنم. «زیبانسا؛ خیلی خوب داره باهات همکاری می‌کنه. مگه نه؟» زیبانسا همان‌طور که به مانیتور زل زده بود گفت: «بلی. بلی.» دیگر چیزی نگفتم. اگر زیبانسا را عصبانی می‌کردم گزارش نیمه‌کاره می‌ماند. باشد برای بعد. مایک داشت فریاد می‌کشید. باز هم سر فرید. برای همین به زیبانسا اصرار کرده بودم بیاید اتاق من گزارش را بنویسیم. می‌دانستم این‌جا همیشه سروصداست. ولی زیبا هم راست می‌گفت. همه‌ی پرونده‌های پروژه‌ها در قسمت پروگرام بود و این‌جا سریع‌تر کار تمام می‌شد.